عمر رسمی تئاتر کودک و نوجوان، ظاهراً نباید درازتر از عمر داستان، شعر، هنرهای تجسمی و سینمای کودک و نوجوان در ایران باشد.فعالیت های هنری و ادبی مربوط به کودک و نوجوان به نوعی با تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوند خورده است. پیش از آن ممکن است کوشش هایی پراکنده در این عرصه ها، صورت گرفته باشد، اما به صورت یک جریان فعال و فراگیر، در جایی به ثبت نرسیده است. در آموزش و پرورش هم اگر فعالیت های تئاتری در خوری اتفاق بیفتد، بیشتر حاصل حضور دانش آموزانی است که در مراکز کانون و خانه های جوانان تئاتر کار می کردند.
جدا از از کانون و خانه های جوانان، سازمان پیشاهنگی نیز در این سال ها، فعالیت های تئاتری اعضای خود را در مدارس، پوشش می دهد. واحد نمایش تلویزیون با تشکیل بخش تئاتر کودک و نوجوان، آثار قابل توجهی را در تلویزیون و تئاتر شهر، به نمایش در می آورد؛ ولی اینها هیچ کدام قادر نیست، استعدادهای بالقوه تئاتری را در مدارس، کشف کند و پرورش دهد.
با درک این واقعیت، عده ای از دوستداران تئاتر، مدیریت آموزش و پرورش وقت را وادار می کنند به تئاتر، به مانند یک درس و فعالیتی آموزشی و پرورشی نگریسته و مورد حمایت قرار دهد.
از این روی، سازمان مدارس کشور، رسما تاسیس و فعالیت خود را آغاز می کند. ما گرچه هیچ گونه کارنامه و گزارش از این سازمان در اختیار نداریم که بتوانیم به نقد عملکرد آن بپردازیم، اما حضور آن، حتی در حد یک نام برای ما کافی است تا از مسئولان آموزش و پرورش بپرسیم که در حال حاضر چه نهادی در این وزارت خانه، مسئولیت حمایت و سازمان دهی فعالیت های تئاتری دانش آموزان را برعهده دارد؟ مسئولان آموزش و پرورش ان شاء الله آگاهی دارند که در کشورهای دارای آموزش و پرورش خلاق و پویا، تئاتر نه زنگ تفریح و یک برنامه بین درسی برای پرکردن اوقات فراغت،که به مثابه بخش رسمی در فعالیت های دانش آموزان به رسمیت شناخته شده و برای آن، چارت سازمانی و بودجه ای مستقل در نظر گرفته می شود. تئاتر اگر در یک مجموعه پانزده – شانزده میلیون نفری، متولی و نهاد اداره کننده نداشته باشد، شکوفه ای هم اگر بزند، می پژمرد و می ریزد.
ریاضی، علوم، فیزیک، شیمی، انشاء و …. هر کدام برای خود، کتاب، برنامه ریزی آموزشی، آموزگار و دپارتمان دارند، اما تئاتر، نه تنها متولی، برنامه مدون درسی و آموزشی و مربی ندارد، بلکه در مجموعه نظام آموزشی ما اصولا دیده نمی شود و جایگاهی ندارد، یک دفعه چه اتفاقی افتاد که همه این سازمان ها یا کلا تعطیل شدند، یا بخش تئاتر را از مجموعه سازمانی خود حذف کردند یا به حداقل خود رساندند! و از همه نامهربان تر به تئاتر، خود آموزش و پرورش که گویا پرونده آن را به طور کامل بسته است .
دوستداران و علاقه مندان به تئاتر در مدارس، نه تنها از هیچ گونه چتر حمایتی رسمی و غیر رسمی برخوردار نیستند؛ بلکه کوشش های خود جوش دانش آموزان نیز گاه با بی مهری و گاه با مخالفت های آشکار و پنهان مدیران، ناظم ها و مسئولان روبه رو می شود.
علت اصلی این بی توجهی ها را پیش از هر چیز، باید در نبود آگاهی و شناخت درست از کارکردهای آموزشی و پرورشی تئاتر، از سوی کارگزاران فرهنگی و برنامه ریزان آموزشی در این وزارت خانه دید. مشکل اساسی در آموزش مدرسه ای در کشور ما، آموزش از بیرون است .
آموزش از بیرون، یعنی نادیده گرفتن ظرفیت های درونی و بالقوه دانش آموز و تحمیل برنامه های مشخص، مکتوب، مدون و عمدتا کهنه، از بیرون این ظرفیت هاست که دانش آموز باید نعل به نعل، مطالبی را که برای او تهیه شده، به حافظه خسته اش بسپارد و امتحان بدهد و نمره بگیرد!
بسیاری از این مفاهیم و مطالب گرچه برای دانش آموز مفید است، اما روش انتقال و شیوه های آموزشی و تدریس آن، ناکار آمد است؛ بی دلیل نیست که دانش آموز بیشتر در مدت زمان کوتاهی، همه یا بخشی از آنچه را که فراگرفته، از یاد می برد و آن چه را هم که آموخته و در حافظه خود اندوخته، تاثیر چندانی در بهبود زندگی روزمره او ندارد.
در همین حال، بخشی از مطالب کتاب ها هم بزرگسالانه، نصیحت گر، خشک و غیر کاربردی است و در واقع یک گروه هفتاد- هشتاد نفری، سلیقه خود را، بد یا خوب ، به شانزده میلیون دانش آموز تحمیل می کنند.
ریشه این ضعف را پیش از هر عاملی باید در نبود دیالوگ در آموزش و پرورش ایران دید.
نه میان معلم و دانش آموز دیالوگی وجود دارد و نه میان معلم برنامه ریز و مولف کتاب های درسی. رابطه آموزش دهنده و آموزش پذیر کاملا یک طرفه و غیر دموکراتیک است.دانش آموز، جز تسلیم شدن به آنچه بر او تحمیل می شود، راه دیگری پیش رو ندارد.
او موجودی ست که باید خوب گوش کند. هر آنچه به او آموزش داده می شود، طوطی وار، از حفظ کند و امتحان بدهد. آموزگارانی که سنت شکنی می کنند و شیوه های نوین و خلاق آموزشی را تجربه می کنند براین گفته، گواه اند که روش های خلاق و دو سویه، بازدهی بالایی هم برای آموزش دهنده و آموزش پذیر و هم برای خانواده ها و جامعه دارد.
در نظام های آموزشی سنتی، به خلاقیت، تخیل و بن مایه های درونی دانش آموز، توجه زیادی نمی شود. او در این منظر، موجودی است کاملا مطیع و در اختیار که باید بی چون و چرا به همه آن چه که بزرگترها برای او تعیین می کنند، عمل کند!
چنین نظام آموزشی، طبعا آدم هایی یک بعدی، غیر خلاق، مطیع، منفعل و ناکارآمد بار می آورد.
چنین آدمی نمی تواند بین خوانده ها و آموزه ها و زندگی اجتماعی اش ارتباطی درست، منطقی و خلاق برقرار کند. چنین انسانی، نمی تواند پویا، کارساز و کارامد باشد؛ حال آن که آموزش از دورن می کوشد استعدادهای درونی و پنهان کودک را کشف کند و توانایی های او را با روش هایی که متکی به ظرفیت های درونی اوست، پرورش دهد. شعر، داستان، تئاتر و هنرها، این توانایی را دارند که قابلیت ها و ظرفیت های درونی دانش آموز را، هم در عمق و هم در سطح، اعتلا و گسترش دهند.
انیشتین، پدر علم ریاضی، می گوید: "تجربه علمی باید به موزات نیروی تخیل آدمی تکوین یابد. تخیل، سرچشمه تمام آفرینش های هنری و منشا تمامی اکتشافات علمی است ".
ژان پیاژه، نظریه پرداز ریاضی و روانشناسی کودک معتقد است به وسیله هنر می توان مفاهیم و آموزه های درسی را در ذهن و حافظه عمیق کودک رسوخ داد و ماندگار کرد.
پس بهتر که آموزش را با هنر و تخیل در آمیزیم تا هم از خشکی مفاهیم و مباحث علمی بکاهیم و هم امکان زایندگی و پویایی این مضامین و مفاهیم را فراهم آوریم و در میان هنرها، تئاتر به دلیل زنده بودن و ارتباط رو در رو و مستقیمی که با مخاطب بر قرار می کند، تاثیر گذارتر از دیگر گونه های هنری ست.
در آموزش و پرورش خلاق، تئاتر، هم وسیله است، هم هدف.
مولفان کتاب های درسی، برنامه ریزان آموزشی، ناظم ها و مدیران مدارس باید باور کنند تئاتر :
- امکان و وسیله ای موثر برای انسانی کردن محیط اجتماعی است.
- سالم ترین و موثرترین وسیله برای پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان است.
- وسیله ای است موثر و تجربه شده در انتقال مفاهیم درسی و آموزشی و ماندگاری آن در ذهن
- فرصت و موقعیتی است مناسب برای تقویت حس اعتماد به نفس کودک و نوجوان
- وسیله ای ست موثر برای پرورش شخصیت اجتماعی دانش آموز
- وسیله ای است موثر برای پرورش حس زیبایی شناسی دانش آموز
- وسیله ای است موثر برای پرورش قدرت بیان، بدن و حافظه
- وسیله ای است موثر برای بیرون آوردن دانش آموز منزوی و خجالتی از لاک انزوا و تنهایی
- وسیله ای است موثر برای پرورش مهارت های شنیدن، دیدن، نقد و تحلیل مسایل
- موثرترین وسیله برای تمرین گفت و گو است
- دروازه ای است برای ورود به جهان کتاب، اندیشه، موسیقی، شعر، قصه و حرکات موزون
- وسیله ای است موثر برای تمرین خلاقیت، بداهه کاری و ساخت و پرداخت موقعیت
- دانش آموز را با قواعد بازی در صحنه زندگی آماده می کند
- وسیله ای است موثر برای ایجاد تعادل روانی در دانش آموز ( پسیکودرام یا تئاتر درمانی، اکنون به مثابه یکی از روش های رایج و موثر در درمان بیماری های روحی و روانی در مراکز درمانی، مورد استفاده قرار می گیرد.)
امید است مدیریت آموزش و پرورش ما برای یک بار هم شده خواننده این مطالب باشد و واکنش از خود نشان دهد و دیالوگ برقرار کند.
ظرفیت های زیادی در جامعه وجود دارد که وزارت آموزش و پرورش می تواند، آن ها را در جهت احیا و رشد تئاتر در مدارس جذب و به کار بندد. مرکز هنرهای نمایشی، حوزه هنری، شهرداری ها، کانون پرورش فکری کودکان و دانشگاه ها و دانشکده های تئاتری بارها آمادگی خود را برای همکاری با وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده اند اما هیچ یک تا کنون پاسخی از آن سوی دریافت نکردند.
با توجه به آن چه دارد در آغاز هزاره سوم در جهان اتفاق می افتد به نظر می رسد وقت آن رسیده که دعا کنیم نسیم تحویل هر چه زودتر بر تار و پود پیکره این وزارت خانه بوزد.
و اگر چنین شود می توانیم به وزارت آموزش و پرورش اگر بخواهد تئاتر را در مدارس احیا کند و سامان بخشد، پیشنهاد دهیم که شش بستر را برای فعالیت تئاتری فراهم آورد.
۱- چاپ نمایشنامه و مباحث تئاتری در کتاب های درسی
۲- تخصیص بخشی از زنگ هنر به موضوع تئاتر و فعالیت های تئاتری
۳- اختصاص بخشی از فعالیت های فوق برنامه به تئاتر
۴- بهره مندی از امکانات تئاتری بیرون از مدرسه
۵- بازسازی و فعال کردن سالن های موجود در مدارس
۶- اجباری کردن ساخت سالن های نمایش در برنامه های سازمان عمران و نوسازی مدارس
به نقل از سایت انجمن تئاتر کودک و نوجوان خانه تئاتر