هفتگنبد میخواستند از استخوانهایش بیرون بزنند. یک نفر در رگهایش فریاد میزد؛ ماهان. هزار حرف نگفته، هزار شعر نسروده، هزار فریاد بیصدا سرشان را به دیوار رگهایش میکوبند و میخواهند بیرون بریزند.
قلم در سفیدیهای کاغذی میدوید. میترسید؛ هیچگاه چنین نترسیده بود و این همه از آنچه مینوشت واهمه نداشت. صدای شیههی اسبی را از ته حیاط میشنید...مرد شمشیرش را بیرون میکشید و میگفت: حکم قتل تو را خلیفه مهر کرده است. من برای اجرای حکم آمدهام.
الیاس شاعری است که در کابوس از بین رفتن کودکانش یعنی شعرهایش میسوزد. ماهان، شخصیت محوری داستان، طبیب مخصوص خوارزمشاه است و همچون ابنسینا میداند چگونه بیماران را درمان کند. او تعدادی صندوقچه دارد که هر کسی میتواند درد دلهای خود، رازها و رویاهایش را برای آنها بازگوید. همین صندوقچهها نورهای آبی، بنفش، نارنجی، سبز، فیروزهای و زرد و اشعار الیاس را پخش میکنند. در باغ درختان، اشعار هفتپیکر الیاس را زمزمه میکنند؛ اشعار چون برگهایی شفابخش هستند. همهی نیروهای اهریمنی میخواهند به ماهان و صندوقچهها و باغهای رؤیایی او دست یابند تا بر ایرانزمین چیره شوند.
نویسنده در کتاب «کابوس ماهان» با استفاده از نمادها و شخصیتهایی از کتاب هفتپیکر یا هفتگنبد نظامی (منظومه درباره بهرام گور ساسانی) داستانی آفریده است که میتوان ترس و وحشت و اضطراب را در شاهی که به او یورش آورده شده، خلیفهای که دیروز بر سرزمینی یورش آورده و امروز از یورش دیگری در امان نیست و نگهبانان کلمات که بر کاغذ سفید حرکت میکنند تا حقایقی را بازگویند، حس کرد و همراه آنان ترسید، وحشتزده و مضطرب شد. ماهان از گنبد فیروزهای در کتاب هفتپیکر آمده است. در هفتپیکر، ماهان با غلبه بر خود از سرزمین هولناک دیوان و عفریتان رها میشود و به تعادل نهایی میرسد و از مواهب باغی رؤیایی بهرهمند میشود. در این کتاب، ادامه زندگی ماهان به تعادل نهایی رسیده است و الیاس همان نظامی گنجوی است. اگر مخاطب با کتاب هفتپیکر نظامی هم آشنا نباشد، میتواند با داستان همراه شود و ترس و وحشت و اضطرابی را که بر اثر مصاف خیر و شر پدید میآید در تخیلی سورئالیستی تجربه کند. از سوی دیگر، حیله و عجز خلیفهی عباسی، بیتدبیری و بیلیاقتی شاه ایران و یورش مغولان بر سرزمین ایران تصویر میشود.