درخت خاطره

عنوان لاتین
The memory of tree

«درخت خاطره» داستانی لطیف با موضوع دوستی و غم از دست‌دادن دوست و زنده نگه‌داشتن خاطراتش است.  

«درخت خاطره» داستانی در مورد روباه مهربانی است که با دوستانش در جنگل زندگی می‌­کند. روباه زندگی شاد و طولانی را پشت سر گذاشته و احساس خستگی می‌‌­کند. او می‌­داند که دیگر زمان رفتنش فرا رسیده است. به محلی از جنگل که بسیار دوست دارد می‌‌رود و آرام به خواب می‌‌رود و دیگر بیدار نمی‌‌شود. زمستان است و برف می‌­بارد و کم‌کم  برف­‌ها مثل پتویی روی روباه را می‌‌پوشانند. دوستانش کم‌کم دور روباه جمع می‌‌شوند. همه غمگین هستند و  نمی‌­توانند زندگی بدون روباه را در جنگل تصور کنند. سرانجام یکی یکی شروع به گفتن خاطر‌های از روباه می‌‌کنند. جغد یاد دوران جوانی­اش با روباه و مسابقه­‌هایی که باهم می‌­دادند می‌‌افتد. موش خاطره تماشای غروب آفتاب با روباه را می‌‌گوید. خرس از کمکی که روباه برای نگه­داری از فرزندش کشیده و سنجاب از همیاری روباه برای پیدا کردن فندق­‌هایش و... روباه بر زندگی همه­ جانوران جنگل  اثر گذاشته است و همه با یاد روباه لبخند می‌­زنند. ناگ‌هان جانوران متوجه می‌‌شوند گیاهی کوچک نارنجی­ای  از محلی که روباه در آن­جا خوابیده روییده است. با گفتن هر خاطره گیاه بزرگ و بزرگ­تر می‌­شود. بعد از هفته‌‌ها و ماه­‌ها و گفتن خاطرات و داستان­‌های زیاد از روباه  کم‌کم  قلب پر از غصه‌­شان سبک می‌‌شود و درخت تبدیل به بزرگ‌ترین درخت جنگل می‌‌شود. درخت روباه آن­قدر بزرگ می‌‌شود که می‌­تواند همه جانوران جنگل را در خود پناه دهد، درخت به آن­‌‌ها نیرو و انرژی می‌­دهد. درختی که از خاطره ساخته شده است، درختی پر از عشق. این­گونه است که روباه همی‌شه در قلب دوستانش زنده می‌‌ماند.

کتاب تصویری است و متن و تصویر در پیوند باهم هستند.تصاویر بسیار ساده و بدون جزییات اضافه در طراحی آناتومی‌ جانوران طراحی شده است. در تصویرسازی­‌ها عنصر بصری غالب سطح است، سبک تصویرگر این‌گونه است که تمام عناصر و شخصیت­‌ها را با سطح­­‌های ساده و گاهی بافت­دار خلق می‌­کند و اثری از خط در کار‌ها دیده نمی‌­شود. شخصیت­‌ها دوست­داشتنی هستند؛ اما احساسات مختلف در چهره­شان نشان داده نمی‌­شود.

موضوع داستان «درخت خاطره» مرگ و غم از دست دادن عزیزان یا حتی از دست دادن یک جانور خانگی یا حتی غم و اندوه به خاطر چیزی ساده برای کودک مانند یک اسباب بازی گمشده است؛ که نویسنده توانسته به سادگی این موضوع را روایت کند. در این داستان به ظاهر ساده مراحل سوگواری گفته شده است. زمانی که جانوران دور هم جمع می‌ شوند و زندگی بدون روباه را نمی‌توانند تصور کنند، غم و اندوه وجود دارد، سکوت وجود دارد، و بعد تلاش می‌کنند کاری کنند و از عزیزشان خاطره و قصه می‌گویند و تسکین می‌یابند. راهکاری که این داستان ارائه می‌­دهد بسیار کاربردی است: بیان خاطرات فردی که از میان­‌مان رفته است. این که از خاطرات­اش بگوییم به‌جای آن‌­که از حرف زدن دربار‌ه‌اش امتناع کنیم و غم‌مان را مخفی کنیم. با این روش می‌توانیم احساس سبکی کنیم و آسان‌تر با غم از دست‌دادن عزیزمان کنار بیاییم.

«بریتا تکنتراپ» در ‌هامبورگ آلمان متولد شد. وی در سال 1988 برای تحصیل در رشته تصویرگری و هنر‌های زیبا در کالج سنت مارتین و کالج سلطنتی هنر به لندن رفت و در نهایت 17 سال در انگلستان اقامت گزید. بریتا بیش از 30 عنوان کتاب تصویرگری کرد‌ه‌است که به 20 زبان مختلف ترجمه شده است. او اکنون با شوهر هنرمندش، پسر کوچکش وینسنت و گربه‌شان در برلین زندگی و کار می‌کند. از دیگر کتاب‌‌های ترجمه شده از این نویسنده و تصویرگر می‌‌توان به کتاب «نئون نارنجی»، «اسکار عاشق چه چیز‌هایی می‌­شود» و «هیس ببر را بیدار نکن» اشاره کرد.

گزیده‌هایی از کتاب

جغد اولین کسی بود که سر حرف را باز کرد. او با لبخند گرمی گفت: «یادم می‌آید وقتی من و روباه خیلی جوان بودیم، هر پاییز با هم مسابقه می‌گذاشتیم تا ببینیم چه کسی بیشتر می‌تواند برگ‌هایی را که از درختان می‌ریزند، تو هوا بگیرد.»

بقیه‌ی حیوان‌ها یادشان آمد و لبخند زدند.

برگردان
مهرنوش پارسانژاد
تصویرگر
Britta Teckenturp, بریتا تکنتراپ
سال نشر
1398
نویسنده
Britta Teckenturp, بریتا تکنتراپ
نگارنده معرفی کتاب
برچسب
Submitted by skyfa on