هنگام نزدیک شدن غروب، نمایشی آغاز می شود که ماه در مرکز صحنه آن است. دستیار او پسر جوانی است. پسرک پیش از این که ماه در آید سر صحنه می آید و تدارکات لازم را فراهم می کند.
او به ستاره ها آب می دهد تا دربیایند، آسمان را از ابرها پاک می کند، گل ها را به شکل سایه روشن رنگ می کند، با گرگ ها برای زوزه کشیدن های شبانه تمرین می کند، برای جغد عینک جدیدی تهیه کرده تا در شب بهتر ببیند، باموش ها به بازی و شیطنت می پردازد و سرانجام از هیولاهای شب دلجویی می کند. و این نه کار یک شب بلکه کار هر شب اوست و سال هاست که این نمایش اجرا می شود نمایش در آمدن ماه.
کودک با تشبیه های زیبا همراه با تصویرهای مناسب پی می برد زمانی که او در خواب است در شب چه رویدادهایی در زمین رخ می دهد.