پسرک برای بازی به دشت رفته است. بالای تپه ای گل بزرگ پژمرده ای را می بیند که ساقه اش روی زمین خم شده است. او تصمیم می گیرد گل را نجات دهد! امّا چگونه؟ آن بالا حتی یک قطره آب هم نیست!
پسرک خود را به رودخانه ای که در پائین کوه جریان دارد می رساند و دستانش را پر آب کرده و برای گل می برد. او ده ها بار فاصله تپه تا رودخانه را طی می کند. پاهای برهنه اش زخمی می شود، امّا سرانجام گل سرپا می ایستد و بوی خوشش در هوا پراکنده می شود. او کاری انجام داده بود که خیلی از خودش بزرگ تر است.
بزرگترین گل دنیا داستان لطیفی است که از تلاش کودکی برای نجات یک گل از مرگ و پاسداری از محیط زیست می گوید.
این کتاب را نشر شولا نیز با ترجمه رامین مولائی منتشر کرده است.