مجموعه داستانی «فیگی» از آثار برجسته ادبیات کودک و نوجوان است که با نگاهی عمیق، صمیمانه و پرامید به زندگی کودکان در قاره آفریقا، توانسته مخاطبان گستردهای را در جهان به خود جلب کند. این مجموعه در سه جلد نوشته شده است و با محوریت شخصیت اصلی، یعنی دخترکی بهنام فیگی، روایت میشود؛ دختری که در ظاهر زندگیای بسیار ساده دارد، اما در درون سرشار از رؤیا، اشتیاق و باور به امکانهای بیپایان است. در جهانی که هر روز در کشاکش سرعت، رقابت و بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است، داستانِ فیگی ما را به ریشهها برمیگرداند؛ به این اندیشه که انسان، حتی در سادهترین شرایط زیستی، میتواند با تکیه بر دل، خیال و اراده، مسیر خود را بسازد. روایتهای این مجموعه، فراتر از سرگرمی و داستانپردازی، تلاشی است برای نشان دادن زندگی واقعی مردم و بهویژه کودکان در مناطقی که درباره آنها کمتر صحبت میشود. اما نویسنده، بهجای تصویرسازی تاریک و غمبار، نگاه امیدوارانه و سرشار از زیبایی به جهان آفریقایی دارد؛ جهانی پر از دوستی، رفاقت، خنده، عشق، پیوندهای خانوادگی و ایمان. در دل این مجموعه، سه ستون برجسته وجود دارد: هویت فردی و رشد شخصیت کودک، شناخت محیط اجتماعی و سیاست و نابرابریهای جهانی، امید به آینده و نیروی آفرینشگر انسان.
فیگی شخصیتی چندلایه، پویا و انسانی است. فیگی با اینکه هنوز کودک است، اما جهان را با چشمانی باز نگاه میکند. او از محدودیتها نمیترسد؛ حتی وقتی همه شرایط علیه اوست، بازهم قدم برمیدارد. از همین رو، شخصیت او برای نوجوانان الگویی مناسب است. ویژگیهای برجسته او اینها هستند: جسارت و شجاعت در برابر ناملایمات، توانایی رؤیاسازی و دنبالکردن آرزوها، حساسیت عاطفی و پیوندهای عمیق با خانواده و دوستان، درک اجتماعی فراتر از سن واقعی خود، ایمان به اینکه میتوان با کمک عشق و پیگیری پیروز شد.
جلد نخست «فیگی اسمت را تغییر بده» سرآغاز ماجراجوییهای فیگی است؛ آغازی سرشار از کنجکاوی، هیجان و رؤیا. این جلد، فیگی برای نخستینبار با گسترهای بیرون از جهان خانوادگی و روستایی خود روبهرو میشود. او میکوشد خود را در نسبت با جهان معنا کند؛ جهانی که تا آن روز تنها در خیال میشناخت. این جلد درباره «هویت»، «خودآگاهی» و «جستوجوی معنا»ست. فیگی میآموزد که انسان تنها از راه تجربه، مواجهه با دیگری و عبور از آزمونهای زندگی، میتواند هویت فردی خود را پیدا کند. نویسنده با نگاهی دقیق به روابط انسانی، تلاش میکند نشان دهد که کودکان، باوجود سن کم، میتوانند تجربههایی عمیق داشته باشند؛ تجربههایی که مسیر زندگی آنان را شکل میدهد.

در «فیگی رئیس جمهور را نجات بده!» فیگی وارد جهانی جدیتر میشود؛ جایی که ساختار قدرت، سیاست، و روابط پیچیده اجتماعی آن را شکل دادهاند. در این جلد، نویسنده از زاویهای متفاوت، به نقد اجتماعی میپردازد. فیگی با شخصیتی مهم روبهرو میشود که نماینده قدرت سیاسی است. در این مواجهه، فیگی درمییابد که قدرت، هم میتواند فرصتی برای تغییر باشد و هم تهدیدی برای انسانیت. در این جلد، مسأله «مسئولیت اجتماعی» برجستهتر میشود. فیگی میآموزد که انسان تنها مسئول خود نیست؛ بلکه در قبال جامعه و دیگران نیز مسئولیت دارد. مهمترین نکته این جلد تأکید بر این موضوع است که انسانیت در برابر قدرت نباید فراموش شود.

در «فیگی شهر را نجات بده!» فیگی از محیط روستایی و ساده به شهری بزرگ میرود؛ شهری با ریتم تند، روابط پیچیده، و فرصتها و خطرهایی که دستبهدست هم دادهاند. شهر در این جلد، نمادی از جهانی بزرگتر، مدرنتر و گاه بیرحم است. فیگی باید یاد بگیرد چگونه در این محیط جدید زندگی کند؛ چگونه دوست پیدا کند، چگونه مرزهای تازه را بشناسد، و چگونه هویت خود را حفظ کند. این جلد درباره «خودسازی» و «سازگاری» است. فیگی درمییابد که، حتی در شهری شلوغ، قلب انسان همچنان پیوندهایی عاطفی نیاز دارد. او با تجربههای تلخ و شیرین، آرامآرام بالغ میشود و به فهمی عمیقتر از خود و جهان میرسد.

نویسنده در این مجموعه از زبانی ساده و روان بهره گرفته است؛ زبانی که هم برای خوانندگان کمسن مناسب است و هم برای نوجوانان و بزرگسالان قابلفهم و جذاب. جملهها آهنگی دلنشین دارند. توصیفها زندهاند و خواننده را به دل ماجرا میبرند. گفتوگوهای طبیعی، روایت را باورپذیر میکند و به شخصیتها جان میبخشد. نویسنده بهخوبی از تکنیک «نمایشدادن» بهره میگیرد؛ یعنی بهجای توضیحدادن بیش از حد، اجازه میدهد رفتارها و رخدادها، خود گویای معنا باشند. نکته مهم دیگر، نگاه شاعرانه در برخی توصیفهاست. این نگاه سبب میشود روایت، در کنار واقعگرایی اجتماعی، لطافتی زیباشناختی هم داشته باشد.
داستانهای «فیگی» در بستری آفریقایی روایت میشوند؛ در محیطی که زندگی مردم در دو سطح «زیست روزمره» و «زیست آرمانی» جریان دارد. حضور پررنگ فرهنگ بومی، پیوندهای خانوادگی، آیینهای ساده و ارتباط با طبیعت، از ویژگیهای ساختاری این مجموعهاند. در این مجموعه، نویسنده تلاش کرده میان «واقعگرایی اجتماعی» و «داستانپردازی احساسبرانگیز» تعادل برقرار کند. نه از فقر و نابرابری میگریزد و نه اجازه میدهد داستانها به سیاهنمایی تبدیل شوند؛ بلکه از تجربه انسانی سخن میگوید؛ تجربهای که در هر جغرافیا ارزش شنیده شدن دارد. فیگی در جهانی زندگی میکند که امید، دوستی و ایمان در کنار چالشها معنا پیدا میکند. زندگی او، گرچه ساده و در نگاه بیرونی محدود است، اما ذهن او گستردهتر از هر محدودیتی است که دنیا بر او تحمیل کرده؛ او رؤیاهای بزرگ میبیند، و مهمتر از آن، برای تحقق رؤیاهایش اقدام میکند. این داستانها نشان میدهد که حتی در محرومترین شرایط نیز، انسان میتواند مسیر خود را بسازد و کودکان فراتر از آنچه میپنداریم، قادر به درک، انتخاب و ساختناند.
