همه چیز باید از کودکی آغاز شود تا تأثیرگذار باشد

گفت‌وگو با توبا صابری و آرش برومند، مترجمان کتاب کودک

می‌نویسم، گاهی نقد و گاهی داستان. هر دو را دوست دارم. واژه‌ها در هر دو برای‌ام مهم هستند. نقد و داستان دو سرزمین جداست. یکی زیستن در خودت است و در ذهن دیگری که کتاب است. در نقد تو به تمامی ذهن‌ات دسترسی داری، به آن بخش‌هایی که می‌شناسی و در داستان، تو باید از خود فراتر بروی و گاهی به دالان‌هایی در ذهن‌ات می‌رسی، درهایی گشوده می‌شود که از آن هیچ نمی‌دانستی. در هر دو باید روایت داشته باشی، واژه را بشناسی و با آهنگ آن آشنا باشی. انتخاب یک کتاب برای نقد، همیشه برایم کاری دشوار بوده است. روزها به کتاب فکر کرده‌ام، بارها و بارها آن را خوانده‌ام و وقتی اندیشه‌ات واژه می‌شود، تازه ژرفای کتاب پیش چشم‌ات گشوده می‌شود.

«روباه کوچک»، «گرگ نیکوکار» و «ممکن و ناممکن» کتاب‌هایی ژرف هستند، کتاب‌هایی که در بطن یک فلسفه عمیق رشد کرده‌اند، کتاب‌هایی که واژه‌های‌شان، آهنگ واژه‌های‌شان به اندیشه شکل داده است. «پیکو جادوگر کوچک» کتابی است باشکوه در ایده، با پرداختی افسانه‌ای اما مدرن‌. «هولپل تولپل» یک داستان متفاوت است از یک دوستی و رهایی با تخیل. مجموعه «آقا کوچولو» «جدال بر سر رنگین‌کمان» و «گربه آقای براون» همراه‌تان می‌شود تا از دریچه دیگری به زندگی نگاه کنید، در چیزهای ساده زندگی، شگفتی ببینید. بر بیش‌تر این کتاب‌ها، نقد نوشته‌ام و یا معرفی‌شان کرده‌ام و هربار با خواندن هر کتاب فکر کرده‌ام این از خوش‌شانسی مترجم‌هاست که چنین کتاب‌های خوبی ترجمه کرده‌اند یا از بخت بلند ‌کتاب‌ها و خوانندگان فارسی زبان‌شان که مترجم‌شان توبا صابری و آرش برومند بوده است! خواندن کتاب‌هایی که این دو ترجمه‌اش کرده‌اند، زیستن در ذهن دیگری است و رویارویی با دنیایی است که آن را نمی‌شناسم. در هر کتاب، به نگاه تازه‌ای می‌رسم و از خودم فراتر می‌روم، به دالان‌هایی در ذهن‌ام می‌رسم و درهایی برایم گشوده می‌شود که از آن هیچ نمی‌دانستم. خواندن ترجمه‌های توبا صابری و آرش برومند برای من هر دوسوی نقد و نویسندگی را دارد و به من نشان می‌دهد که واژه می‌تواند چه قدرتی داشته باشد اگر آهنگ و فلسفه آن را بدانیم: «کنجکاوی، شوقی کشنده است.» (روباه کوچک)

توبا صابری: «همه چیز باید از کودکی آغاز شود تا تاثیرگذار باشد، پرداختن به هم­دلی، مهربانی، صلح و آزادی و احترام به حقوق هم­دیگر و حفظ محیط زیست بسیار مهم‌­اند که در کتاب‌­های کودک و کتاب‌های درسی به آن‌ها پرداخته شود.»

آرش برومند: «برای رسیدن به وضعیتی که در آن جنگی وجود نداشته باشد، نیاز به درجه بالایی از آگاهی عموم بشری است که مقوله­‌هایی مانند آزادی، عشق و صلح در ساختن آن نقش مهمی بازی می­‌کنند. رسیدن به آن مقصود و آن آگاهی عموم بشری تنها از راه ذهنی حاصل نمی‌­شود. عدالت اجتماعی پایه­ و شرایط عینی آن مقصود را فراهم می‌­آورد.»

 

  1. هر ماه بین 50 تا 200 کتاب کودک می‌خوانم. بیش‌تر این کتاب‌ها، تصویری هستند و باید درباره‌شان فکر کنم، از جنبه‌های مختلف متن، تصویر، ترجمه و حتی طراحی کتاب بررسی‌شان کنم. کتاب‌های ترجمه بسیاری در ماه می‌خوانم و وقتی شما در سال بیش از هزار کتاب تصویری بخوانید و برای ده‌ها کتاب، در سال یادداشت و نقد بنویسید، کم کم ساختار یک کتاب خوب را می‌شناسید. در بین همه این کتاب‌ها، انگشت شمار کتاب‌هایی می‌توانم نام ببرم که بتوانم صدای نویسنده را در ترجمه بشنوم. اگر ترجمه به متن اصلی صدمه نزده باشد، برای من کتاب خوبی است. کتاب‌های ترجمه اغلب خوب هستند و ناشران دنبال بهترین‌ها هستند اما در طراحی، بریدن تصویرها، اشتباه در چپ و راست بودن تصویر از ترجمه به متن فارسی، آن‌قدر اشتباه می‌کنند که کتابی که در آن اجزای‌اش صدمه ندیده باشد، برای‌تان یک کتاب خوب می‌شود. در تمامی ترجمه‌هایی که از توبا صابری و آرش برومند خواندم، شگفت‌زده شده‌ام وقتی صدای نویسنده را شنیده‌ام. کتاب‌های‌تان از همه جهت خوب هستند اما چیزی که مرا به عنوان یک منتقد و خواننده حرفه‌ای ادبیات کودک به شوق می‌آورد، صدای نویسنده است. چه‌طور به صدای نویسنده می‌رسید در متن؟ گاهی فکر می‌کنم این را فقط یک نویسنده می‌داند و یا مترجمی که نویسندگی هم بداند.

 

توبا صابری: خانم عادله خلیفی درود برشما، ممنون از لطف شما و باید اعتراف کنم که خیلی از نگاه مثبت شما به ترجمه‌­ها خوشحال شدم برای اینکه من هم نقدهای شما را بر کتاب‌ها دنبال می‌کنم و متوجه نگاه دقیق و موشکافانه شما به کتاب‌­ها بوده‌­ام. در مورد زبان ترجمه کتاب‌ها فکر می‌کنم که به نکته درستی اشاره کردید. تمرین نوشتن را دارم و همکار و دوست عزیز و گرامی‌ام آرش برومند بیش‌تر از من این تجربه را داشته و دارند. خاطره نویسی و گاهی داستان کودکان، مقالات پراکنده که البته بسیاری از آن‌ها جایی منتشر نشده و بیش‌تر برای خودم و برای محفوظ ماندن نوشته شده است. ولی نگاه من به‌ کودک و کودکی به سال‌های خیلی گذشته بر می­‌گردد، من از دوران دبستان با کتاب و کتابخوانی آشنا شدم، در دوران دبیرستان مسئول کتابخانه دبیرستان بودم و مطالعات فردی من گسترش یافت و تقریبا در این دوران همه‌­ی کتاب‌های ادبی آن دوره را همراه با ترجمه‌­ها خواندم، در همان زمان توسط معلم ادبیات به ادبیات معاصر و شعر نو علاقمند شدم و توجه این معلم به کودکان و نوجوانان که روانشناسی و تعلیم و تربیت خوانده بود، مرا مصمم کرد که دراین زمینه‌ها درس و تحصیل را ادامه دهم و من هم در سال ۱۳۵۴ در دانشگاه علوم تربیتی در رشته روانشناسی و تعلیم و تربیت ادامه تحصیل دادم. و در دوران دانشگاهی با شورای کتاب کودک‌ آشنا شدم و تحقیقی را در ارتباط با تاریخچه ادبیات کودک در ایران شروع کردم و به خاطر علاقه شخصی‌­ام در آلمان دوره مربی­گری کودکان زیر سه سال را گذراندم.

آرش برومند: خانم خلیفی، با سپاس از لطف شما. ارزیابی‌­تان به عنوان یک منتقد ادبی از کار ما مایه دل­گرمی است و تشویقی است برای ادامه کارم. در کار ترجمه، نزدیک شدن به زبان نویسنده، نیاز به تمرین دارد. دوست ارجمندم خانم صابری، در رابطه با کودکان نوشته‌­هایی دارد که توفیق خواندن برخی از آن‌ها نصیب من شده است و امیدوارم روزی اقدام به انتشار آن‌ها کند. آشنایی با زبان و دنیای کودکان، یاری­گر بزرگی برای او در نزدیک شدن به زبان نویسنده داستان­‌هایی است که تاکنون ترجمه کرده­‌ایم. تجربه من در زمینه نوشتاری بیش‌تر به دنیای بزرگسالان بازمی‌­گردد. البته پیشینه قلم­زنی در برخی نشریه­های دانش‌­آموزی در دوران نوجوانی را نیز دارم. اما مهم‌­تر از آن فکر می‌­کنم تاثیر کتاب­خوانی است. در کودکی گاه هفته‌ای 10 تا 15 کتاب و رمان می‌­خواندم. این کار کمک می‌­کرد که با شیوه‌­های متفاوت بیان آشنا شوم. افزون بر این در کنار خواندن کتاب‌ها، با اسباب­‌بازی‌­هایی که داشتم، داستان­‌های خوانده شده را بازی می‌­کردم. به این ترتیب لحن­‌ها و بیان‌های متفاوت نویسندگان در ذهن‌­ام نقش می‌­بست. مثلا شیوه­‌ی گفتار قهرمانان داستان مارک تواین (هکل­بری­فین و توم­سایر) با قهرمانان داستان چارلز دیکنس و یا با شازده کوچولو تفاوت داشت. پسان‌­تر که خود صاحب فرزند شدم، با توجه به این تفاوت‌­های بیانی نویسندگان مختلف، برای فرزندان‌­ام داستان می‌­خواندم. هنگام ترجمه می­‌کوشم از این تجربه‌­ها استفاده کنم.

 

  1. توبا صابری و آرش برومند چرا ترجمه می‌کنند؟ ترجمه چه ماهیتی برای‌تان دارد؟ رازآلود است؟ نگاه‌تان شخصی است یا اجتماعی؟ یک نیاز فردی است؟ می‌خواهید کتاب‌های خوب را معرفی کنید؟ می‌خواهم پاسخ‌تان از کلیشه به دور باشد. از خودتان و دلیل ترجمه‌ بگویید.

 توبا صابری: در مورد کار ترجمه، راستش برای من یک سرگرمی خوب و مثبت و یک علاقمندی شخصی هست. من هرگز به ترجمه به عنوان حرفه و یک کار پر تداوم نگاه نکرده‌­ام، برخی از کتاب‌­هایی که ترجمه کردیم کپی رایت ندارد و چاپ نشده و این کتاب‌­ها که تاکنون چاپ شده با توصیه دوستان در اینجا و یا در ایران بوده است که اجازه چاپ و ترجمه از ناشر را بنیاد پژوهشی ادبیات کودکان در ایران انجام داده که بسیار سپاس­گزار آن‌ها هستیم. هنوز هم اگر کسی کتاب خوبی به‌ویژه در زمینه ادبیات کودک و یا مقالات خوبی در زمینه روانشناسی و تعلیم تربیت کودک به ما معرفی کند، این ­کار را انجام می­دهیم.

 

آرش برومند: در اینجا هیچ چیز رازآلودی در کار نیست. ترجمه برای من نیز مانند خانم صابری یک کار حرفه‌­ای که از این راه به قول معروف بتوان نان خورد، به شمار نمی­‌آید. کاری است که پس از 8 تا 10 ساعت کار حرفه‌­ای‌­ام در وقت آزادی که دارم انجام می‌­گیرد. در اینجا من خط فاصلی میان انگیزه شخصی و اجتماعی نمی‌توانم بکشم. هرگاه کتاب زیبایی می‌­خوانم و از آن لذت می‌­برم، دوست دارم که دیگران را نیز در این لذت سهیم کنم.

 

  1. شما صلح را می‌شناشید، عشق را درک می‌کنید، آزادی دغدغه‌تان است، دوستی برای‌تان ارزش‌مند است، به مهاجران اهمیت می‌دهید و شاید دلیل همه این‌ها این باشد که خودتان ساکن کشور دیگری شده‌اید، مهاجر هستید. این‌ها را نه به دلیل انتخاب کتاب‌ها برای ترجمه، بلکه از دقت‌تان در ترجمه می‌گویم. من حس می‌کنم که هرآن‌چه ترجمه کرده‌اید، خودتان آن را چشیده‌اید. مطالعه شخصی شما چه‌قدر در ترجمه‌های‌تان تاثیر می‌گذارد؟

توبا صابری: حتما مطالعه شخصی و تجارب فردی موثر بوده است. انسان، موجودی متفکر و جستجوگر است. خانه‌ی انسان کره‌­ی زمین هست. امروز می‌توان خوب مشاهده کرد که هرچه انسان‌­ها با هم­دیگر مهربان‌­تر باشند، به هم­دیگر احترام بگذارند و حقوق هم­دیگر را رعایت کنند و این خانه را با همه‌­ی ابعادش خوب پاس دارند، آینده‌­ای برای خودمان خواهیم داشت وگرنه همانگونه که محققین و متفکران و دانشمندان پیش­بینی کرده‌اند، آینده بد و تاریکی در انتظار بشر و کره زمین هست. برای همین با این اعتقاد که همه چیز از کودکی باید آغاز شود تا تاثیرگذار باشد، پرداختن به هم­دلی، مهربانی، صلح و آزادی و احترام به حقوق هم­دیگر و حفظ محیط زیست بسیار مهم­‌اند که در کتاب‌­های کودک و کتاب‌­های درسی به آن‌ها پرداخته شود.

آرش برومند: همان‌­گونه که پیشتر نیز گفتم، من بسیاری از داستان­‌ها را در کودکی بازی کرده‌ام و در دنیای خیال در آن‌ها زندگی کرده و آن‌ها را نقاشی کرده‌­ام. متاسفانه در دوران بزرگ­سالی، آدمیان از دنیای خیال فاصله می‌­گیرند و شبیه بزرگسالان داستان «شازده کوچولو» از درک کودکان باز می­‌مانند. ازاین‌رو حفظ ارتباط با دنیای کودکان و نوجوانان از یک­سو و مطالعه‌­ی شخصی از سوی دیگر در کار ترجمه­‌ام اثرگذارند.

 

  1. هر دو با هم متن را ترجمه می‌کنید و سپس آن را با هم به اشتراک می‌گذارید و یا روش دیگری دارید؟ چه‌طور با هم ترجمه می‌کنید؟ اختلاف نظر ندارید؟

 توبا صابری: معمولا روش کار این هست که متن‌­ها تقسیم می‌­شوند بعد ترجمه­‌ها را با هم عوض کرده و به هم­دیگر برای مرور دوباره می­‌دهیم ولی در پایان که همیشه آقای برومند زحمت‌­اش را می‌­کشند، که من خیلی ممنون و سپاس­گزار ایشان هستم. او زبان دو متن را واحد و همگون کرده و ویراستاری نهایی را انجام می­‌دهد. یک دوستی عمیق چهل­‌ساله بین ما هست که دیگر رابطه‌­ای بر اساس اعتماد عمیق است و این که هر چه دیگری نظر می­‌دهد حتما بهترین را برای هر دو می‌­خواهد.

آرش برومند: شیوه کار همان است که توبا گفت، با این تفاوت که من در پایان کار ویژه­‌ای نمی‌­کنم. تنها کار فنی شکل­‌بندی نهایی متن ترجمه شده گاه به عهده‌­ی من است. به راستی که دوستی ژرفی که توبا از آن سخن گفت، جایی برای منیت‌­ها باقی نمی‌­گذارد و کار با تفاهم کامل پیش می‌­رود.

 

همه چیز باید از کودکی آغاز شود تا تأثیرگذار باشد

خرید کتاب‌های توبا صابری و آرش برومند

  1. ادبیات کودک ایران را دربرابر ادبیات کودک آلمان در چه جایگاهی می‌بینید؟ نمی‌دانم چون ایران نیستید چه‌قدر به کتاب‌های ایرانی دسترسی دارید. ما چه چیزی را باید از ادبیات کودک آلمان و یا کشورهای دیگر که می‌شناسید، بیاموزیم؟

توبا صابری: البته که من احاطه­‌ای به ادبیات کودک اینجا ندارم. دریایی از تنوع و کتاب اینجا هست. خیلی در این زمینه‌­ها کار شده و می‌­شود. ولی خوشبختانه نوه‌­ای دارم که مادرش آلمانی است و خیلی برای او کتاب می‌­خواند و همیشه با دیگر مادران در مورد کتاب‌­های خوب بچه‌­ها در تبادل نظر است. من این شانس را دارم که کتاب‌ها را ببینم و بخوانم و فقط در این محدوده می‌­توانم نظر بدهم. کتاب‌­هایی که از ایران هم به­‌دستم می‌­رسد، مطالعه می­‌کنم. به نظرم زبان و تصاویر در کتاب‌­های کودک در اینجا خیلی به زندگی کودکان اینجا نزدیک است و نقش هدایت و تقویت نیازهای کودک را دارد و نه آموزش مستقیم و این موجب خلاقیت بچه‌­ها می‌­شود.
خوشحال‌­ام که در ایران کتاب‌­های کودک بسیاری ترجمه شده و می‌­شود. هم‌چنین از این­‌که تعداد نویسنده­‌های کتاب­‌های کودک خیلی زیاد شده است و به اهمیت خواندن کتاب از بدو تولد اهمیت داده می­‌شود. خیلی خبرهای خوبی هستند.

آرش برومند: از آنجا که کارشناس ادبیات کودکان نیستم، نمی‌­توانم مقایسه‌­ای در این زمینه ارائه کنم. تنها به عنوان یک خواننده عادی ادبیات کودکان می­‌توانم بگویم که شاهد رشد این ادبیات در ایران و انتشار کتاب‌­های زیبا، خوب و با کیفیتی هستم. در این رابطه پروژه «با من بخوان» که یکی از هدف­‌های آن ارائه کتاب‌­های باکیفیت به کودکان است، سهم به سزایی بازی کرده است. به نظرم در ایران، بیش از آن که ما از ادبیات کودکان در این کشور چیزی یاد بگیریم، ضرورت دارد که از مجموعه شرایطی که برای کودکان و ادبیات کودکان فراهم شده است، بیاموزیم. وقتی کودکان ناگزیر به کار کردن نباشند و کودکی کنند، وقتی سیستم آموزش رایگان و پیش‌مدرسه‌ه­ای سراسری و فراگیر باشد، وقتی فرهنگ کتاب­خوانی در میان پدران و مادران رایج باشد و هنگامی که نویسندگان ادبیات کودکان در انتخاب موضوع، واژه و بیان منظور خود محدودیت نداشته باشند، آنگاه استعدادها رشد کرده و ادبیات کودکان شکوفا می­‌شود.

 

  1. کتاب‌های تصویری را دوست دارم، متن‌هایی که در آن خیلی ساده از اندیشه‌های بزرگ می‌گویند. «پیکو، جادوگر کوچک»، «گرگ نیکوکار» و «روباه کوچک» سه کتابی هستند که من بارها و بارها آن‌ها را خواندم تا بتوانم درباره‌شان بنویسم. کتاب‌هایی بزرگ با داستان‌هایی شگفت. اگر ترجمه شما نبود، هرگز نمی‌توانستم آن‌گونه که می‌خواهم نقدشان کنم. انتخاب واژه‌های‌تان عالی است. هر کتابی را ترجمه کنید با لذت و اشتیاق خواهم خواند چون می‌دانم شما می‌دانید و درک کرده‌اید چه چیزی را ترجمه می‌کنید. شما در ترجمه، متن را زنده نگه می‌دارید. گفت‌گوهای کتاب «گرگ نیکوکار» شگفت‌انگیز است. باورش سخت است که مترجمی بتواند چنین خوب تمام ظرافت‌های متن اصلی را به متن ترجمه منتقل کند. در پیکو و روباه کوچک هم چنین هستند. می‌توان از این کتاب‌ها جمله‌هایی را برای یادبود انتخاب کرد. چه‌طور به متن مسلط می‌شوید؟

توبا صابری: چندین بار متن اصلی را می‌خوانم، گاهی پیداکردن کلمه یا جمله مناسب فارسی برایم مشکل هست حسن همکاری با آرش هم یکی این هست که از او می‌پرسم.

آرش برومند: البته این حسن همکاری دوجانبه است. من نیز پس از چندبار خواندن متن،  پیش از آن که برگرداندن متن را شروع کنم، ابتدا در جلد قهرمان اصلی داستان فرومی­‌روم و می‌­کوشم که داستان را با او حس کنم و دنیای داستانی را از چشم او ببینم.

 

  1. کتاب‌های «آقا کوچولو» ساده و شیرین هستند. این ترجمه‌ها چه تفاوتی با ترجمه‌های کتاب‌های دیگر دارد؟

توبا صابری: کتاب‌­های به زبان ساده، خیلی جذاب‌­اند و به دنیای کودک نزدیک‌­تراند. شما هیچ­‌وقت از کودک جملات طولانی نمی‌­شنوید. اخیرا دو کتاب از یک نویسنده ژاپنی خواندم آنقدر ساده و زیبا بودند که گاهی فکر کردم که انگار کودکی آن ­را نوشته است.

آرش برومند: ساده­‌نویسی یک هنر است. البته این نکته بسته به رده سنی نیز دارد. برای نمونه کتاب «روباه کوچک» برای رده سنی دیگری در مقایسه با داستان‌­های آقا کوچولو نوشته شده است و به همین دلیل سادگی داستان‌­های آقا کوچولو را ندارد.

 

  1. پس از ترجمه «ممکن و ناممکن» نگاه‌تان به سوریه تغییر کرد؟ ترجمه‌ها در نگاه شما به زندگی تاثیر می‌گذارند؟

توبا صابری: وقتی دوستی کتاب «ممکن و ناممکن» را به من داد و آن ر­ا خواندم، خیلی از آن لذت بردم. هم این­که برایم تحسین‌­انگیز بود که نویسنده یک مادر بزرگ آلمانی بود که در این کتاب به نوه‌­هایش توضیح می‌­دهد که کشورهایی که آن‌ها به عنوان تمدن شرق می‌شناسند و خود را فرسنگ‌­ها شاید جلوتر از آن­‌ها می‌دانند چقدر فرهنگ و تاریخ بزرگ و باشکوهی داشته و دارند و هم این­که این داستان دو شهر را در سوریه و فرانسه به هم پیوند می‌­دهد و روابط فرهنگ‌­ها و در عین حال فاصله­‌ها را... و از سوی دیگر نشان می‌­دهد که در گفتگو و نگاه دیگر به تاریخ گذشته که همیشه درست نوشته نشده است می­‌توان راه­‌های نزدیکی را پیدا کرد. من مدتی در یک محلی زندگی کردم که همسایه‌­ها و حتی صاحبخانه‌­ی من سوریه‌­ای بودند. انسان‌­های بسیار باهوش و با فرهنگ. همه‌­ی آن‌ها می‌­گفتند که اگر جنگ نمی‌­بود به هیچ‌­وجه کشورشان را ترک نمی­‌کردند. متاسفانه جنگ ویران­گر همه چیز را از بین می‌­برد و اثرات عمیق وحشتناکی در جوامع به‌جا می‌­گذارد.

آرش برومند: این کتاب شوم بودن جنگ در سوریه و هر نقطه دیگر جهان را در چشم من پررنگ‌­تر کرد. در این داستان به زیبایی نشان داده شده که چگونه پایه‌­های تمدن یک ملت و در واقع کل بشریت در آتش جنگ می‌­سوزد و ازبین می‌­رود؛ همان‌طور که آن تمدن باستانی که در آن «ممکن» و «ناممکن» ایجاد شده بودند، در نتیجه جنگ ویران شد و اثر ناچیزی از آن برجای ماند. به این ترتیب هر ترجمه­‌ای و هر کتابی بر زندگی خواننده و مترجم تاثیر می‌گذارد؛ هم از جهت بینشی و هم از جهت احساسی.

 

  1. برای هر کتاب چه‌قدر زمان می‌گذارید؟ و پیش از ترجمه کتاب، نقدها و نظرهایی که درباره آن نوشته شده، می‌خوانید؟

توبا صابری: زمان برای کتاب‌­ها متفاوت هست. البته اگر نقد و نظری باشد که در دسترس باشد، خواندنش حتمی است. ما چون شاغل هستیم زمان و وقت ترجمه در اوقات فراغت‌­مان است.

آرش برومند: وقتی کتابی را برای ترجمه می‌­پسندم، معمولا اگر نقد و نظری موجود باشد، پس از ترجمه می­‌خوانم. زیرا می‌­خواهم که ابتدا داوری خود را نسبت به اثر پیدا کنم. سپس در مقایسه داوری خود با نظر دیگران متوجه می­‌شوم که به چه نکته‌­هایی توجه نکرده­‌ام. به این ترتیب می‌­آموزم که چگونه اثری را بخوانم و از چه زاویه‌­هایی به آن نگاه کنم.

زمان برای ترجمه هر کتاب، از جمله بستگی به پیچیدگی مطلب، شیوه بیان نویسنده و رده سنی کتاب دارد. برای نمونه کتابی که درباره کارکرد مغز انسان است، برخی واژه­‌های تخصصی دارد که باید معادل‌­های رایج آن در زبان فارسی را پیدا کرد. یا در «ممکن و ناممکن» نام گیاهان و درختان و غذاهایی برده شده که یافتن معادل­‌های آن‌ها زمان­‌بَر بود. پیدا کردن زبان نزدیک به زبان نویسنده کتاب نیز کار دشوار و زمان­بَری است؛ این که آیا نویسنده داستانی را خودمانی نقل کرده یا به زبانی ادبی، آیا داستان به زبان گفتگوی کوچه و خیابان است یا زبان رایج در رسانه­‌های گروهی، آیا موضوع کتاب مربوط به زمانی دوردست است یا زمان حاضر. هم‌چنین گاه یافتن زبان مناسب با رده سنی کتاب زمان زیادی می‌­طلبد. برای من ترجمه کتاب‌هایی که برای نوجوانان نوشته شده‌­اند، ساده‌­تر است از کتاب‌­هایی که برای کودکان بسیار خردسال. یافتن لحن و واژگانی که کودکان خردسال ایرانی آن را بفهمند، کار ساده­ای نیست. تاکنون زمانی که صرف ترجمه یک کتاب کرده­‌ایم بین دست­کم یک هفته و چند ماه بوده است.

 

  1. کتاب را خودتان برای ترجمه انتخاب می‌کنید؟ چه معیارهایی برای انتخاب کتاب دارید؟

توبا صابری: همه‌‌­ی کتاب­‌های ترجمه شده به فارسی و چاپ شده به توصیه دوستان و یا بنیاد پژوهشی ادبیات کودکان بوده است ولی من اگر آن­ را مناسب تشخیص نمی‌­دادم حتما نظرم را می‌­گفتم.

آرش برومند: بله، همان‌طور که توبا گفت، انتخاب نهایی با خودمان است. یگانه معیار برای من آن است که کتابی به دل­‌ام بنشیند.

 

  1. کتاب‌های شما درباره صلح، آزادی، جنگ و عشق است، درباره انسان است! توبا صابری و آرش برومند انسان را چگونه می‌بینند؟ تعریف‌شان از آزادی، صلح و عشق چیست؟

توبا صابری: جامعه‌­ی انسانی در جهان امروز که با آن مواجه هستیم در گیر مسایل عدیده‌­ای است که اکثرا به این موضوعات برمی‌­گردد. اگر از کودکی یاد بگیریم که آزادی، صلح و عشق همدلی و دوستی، حفظ محیط زیست و...... چقدر ارزشمند هستند و برای ادامه حیات انسان بر روی این کره‌­ی خاکی که تنها مکان زندگی بشر امروزی است، حیاتی هستند، فکر می­‌کنم بخش زیادی از این تالم­‌ها و مشکلات حل خواهد شد.

 

آرش برومند: پاسخ به این پرسش شما بسیار دشوار است. کتابخانه­‌ها در تعریف این مقوله‌هایی که نام بردید پر شده­‌اند و باز هنوز «اندرخم یک کوچه هستیم». به‌طور بسیار خلاصه، من با آن دسته از اندیشمندان علوم اجتماعی موافقم که انسان هنوز وارد تاریخ نشده است. آنچه که تاکنون در تاریخ شاهد آن بوده­‌ایم، آزمون و خطاهایی بوده است که رنج بسیار برای نوع بشر و محیط پیرامون­‌اش ایجاد کرده است. همیشه داستان پینوکیو برای‌­ام از این لحاظ جالب بوده که شرح سرگذشت بشریت است. موجودی است که وقتی جان می­‌گیرد، فاقد آگاهی است و سرانجام پس از بازیگوشی‌­ها (و بهتر است بگوییم تجربه‌­ها و رنج‌­های فراوان همراه آن‌ها) به انسان تبدیل می‌­شود. تا زمانی که انسان از خود، از هم­نوع و جامعه‌­اش و نیز از محیط ز‌یست­‌اش بیگانه است، با رنج‌­ها و دشواری‌­های فراوانی روبه‌رو خواهد بود. برای رسیدن به وضعیتی که در آن جنگی وجود نداشته باشد، نیاز به درجه بالایی از آگاهی عموم بشری است که مقوله­‌هایی مانند آزادی، عشق و صلح در ساختن آن نقش مهمی بازی می‌­کنند. رسیدن به آن مقصود و آن آگاهی عموم بشری تنها از راه ذهنی حاصل نمی‌­شود. عدالت اجتماعی پایه­ و شرایط عینی آن مقصود را فراهم می­‌آورد.

 

  1. می‌خواهم در این پرسش آخر هر دوی شما با خواننده سخن بگویید. توصیه کنید، نصیحت کنید و یا هر چیز دیگری که می‌خواهید و یا دوست دارید درباره‌اش صحبت کنید و من به آن نپرداخته‌ام.

توبا صابری: مجددا ممنون و سپاس­گزار شما هستم بابت این گفتگو و تشکر از کسانی که این گفتگو را می‌­خوانند. نقد و گفتگو پایه‌­ی تفاهم و رشد فکری است. ادبیات معمولا به دردها و تالمات بشر می­‌پردازد و پیچیدگی‌­های روحی روانی و چند جانبه انسان را بیان می­‌کند و در جستجوی راه­‌ حلی برای تعالی انسان است. ولی ادبیات کودک تقویت توانایی‌­های کودک است. اگر ما به توانایی‌­های کودک بپردازیم و او را در جهت استفاده درست از این توانایی­‌ها تقویت کنیم، کمک بزرگی به جامعه‌­ی بشری در آینده کرده‌­ایم.

آرش برومند: من هم به نوبه‌­ی خود بابت این گفتگو بسیار سپاس­گزارم. در پایان دوست دارم بر این نکته تاکید کنم که دانش و آگاهی به‌­صورت مادرزادی به دست نمی‌­آید. ازاین‌رو مطالعه و باز هم مطالعه مانند خوراک روزانه ضروری است. امروزه درجه‌­ی رشد فرهنگ کتاب­خوانی در جامعه یکی از شاخص­‌های رشد آن جامعه­ حساب می‌­شود. کتاب­خوانی و چگونه خواندن کتاب‌­ها را باید به کودکان از همان ابتدا آموخت. برای شما و همه‌­ی کسانی که در این زمینه فعالیت می­‌کنند، آرزوی موفقیت دارم.

مصاحبه کننده:
نویسنده
عادله خلیفی
Submitted by editor74 on