پیشنهادهایی برای نویسندگان، تصویرگران و ناشران
کتابها باید بازتابدهنده تنوع جامعه باشند. از هر شش کودک، یک کودک نیازهای آموزشی ویژه دارد، ولی کتابهایی که ما به آنها ارائه میدهیم، چنین چیزی را نشان نمیدهد.
در این نوشته توصیههایی برای نویسندگان و تصویرگران آمده است تا گوناگونی واقعی جامعه را در آثارشان بازتاب دهند.
تلاش برای گنجاندن افراد توانیاب در داستان یا تصویر در آغاز شاید کمی تصنعی به نظر برسد. چون ما به تصویرها و نوشتههایی «عادت» داریم که گوناگونی واقعی جامعه را بازتاب نمیدهند. جهان کتاب باید در تلاش برای ایجاد موقعیتی باشد که در آن وجود این گوناگونی (جامعه) به قانون تبدیل شود.
در اینجا چگونگی تصویر کردن توانیاب در کتاب کودکان به شیوهای مثبت و واقعی توضیح داده میشود تا از هرگونه عیب و ایراد نویسنده و تصویرگر اجتناب شود.
درک توانیابی
آگاه شدن از «الگوی اجتماعی توانیابی» اولین قدم است. این یک الگوی بنیادین است که تشخیص میدهد بیشتر بازدارندهها (جسمی و اجتماعی)، در پیرامون فرد است که او را توانیاب کرده است، نه وضعیت فردی او.
توانیابها بیشتر احساس میکنند باری بر دوش خانواده یا جامعهشان هستند. بیشتر آنها گمان دارند که به دلیل نیاز به سطح شیبدار، سمعک یا حمایت بیشتر شرایط را برای دیگران دشوار میسازند. ولی این مسئولیت، بهدرستی برعهده جامعه است که از همه افراد جامعه در سطح قابل قبولی حمایت کند.
نزدیک شدن به هر پروژه با این رویکرد، میتواند به شما کمک بکند تا از این اندیشه نادرست که توانیاب مشکل دارد، پیشگیری نماید.
پنج نکته برای ورود شخصیتهای توانیاب در یک داستان
۱. ارائه شخصیت توانیاب به شکل واقعی. در چنین آثاری ما نمیخواهیم توجه بیش از اندازه به توانیابی داشته باشیم. شخصیت توانیاب نباید تغییرهای بزرگی در داستان پدید آورد. نیاز نیست شخصیتهای توانیاب در برابر سختیها پیروز شوند و یا خواست فراوانی به درمان داشته باشند. در این کتابهای داستانی توانیابها بخشی از نمایطبیعی جامعه هستند. چرا یک شخصیت توانیاب بدون اینکه اشارهای به نقص عضو او شود در کتاب گنجانده نمیشود؟ بیشتر با ویژگیهای شخصیتی، خواستهها، سرگرمیها و جاهطلبیهای او میتوان آغاز کرد. برای بسیاری از افراد، توانیاب بودن بخش پذیرفته شده و عادی زندگیشان است. لازم نیست که توانیابی بخش اصلی داستان باشد.
۲. پرهیز از کلیشهسازی. در این دام نیافتید که توانیاب را قربانی یا مقدس سازید، و یا توانیابی را با نیرویی ویژه یا مهارت ورای انسانی جبران کنید، آنها تنها توانیاب هستند. شخصیت توانیاب باید مانند هر کس دیگری باشد. کسی که دیدگاهها، نقاط ضعف و قوّت، بلندپروازیها و دل نگرانیهای خودش را دارد. شاید شما بتوانید این کلیشهها را تغییر دهید. چرا زیباترین و محبوبترین دختر کلاس، نباید عینکی باشد، یا لکنت زبان داشته باشد؟ چگونه است که به ابرقهرمان داستان مصورتان، سمعک بدهید؟
۳. گونههای مختلف توانیابی را در همه سنین دربربگیرد. بیشتر مردم توانیابی را بیدرنگ به صندلیهای چرخدار پیوند میدهند. به نمونههای دیگری بیاندیشید که کمتر نمایان هستند، مانند ناشنوا، نابینا یا نیمهبینا و کسانی که در یادگیری مشکل دارند. بهیاد داشته باشید که همه افراد متفاوتند. برای نمونه، درجههای بسیار مختلفی از اختلالهای ناشنوایی هست. انواع دیگر توانیابی که میتوانید بازگو کنید عبارتند از: ناریختی چهره، اختلالهای اوتیسمی، اختلالهای زبان و گفتار، اختلالهای نامرئی مانند دیسپراکسیا، صرع، ADHD، اختلال کمتوجهی و بیشفعالی، و مسائل بهداشت و روان. همچنین بهیاد داشته باشید که پیدا کردن تصویرهای مثبت بزرگسالان توانیاب در کتابهای کودکان و بهویژه نوجوانان، دشوار است. نشان دادن توانیابهایی با شغل موفق، روابط خوب، دارای همسر و فرزند، برای خوانندگان توانیاب و غیرتوانیاب کار مهمی است که میتوانید انجام دهید.
۴. درباره اصطلاحات فکر کنید. زبان همیشه در حال دگرگونی است و اصطلاحاتی که حتی چند سال پیش بهکار میبردیم، شاید امروز نپذیرفتنی یا نامناسب باشد.
۵. درباره توانیابی فرضیهسازی نکنید. درباره نیازهای ویژه شخصیت خود بیاندیشید و آگاهی بهدست آورید. برای نمونه، درباره انواع تجهیزاتی که شاید بهکار میگیرند و روشهایی که او به کمک آنها بر بازدارندههای خاص غلبه میکنند اطلاعات به دست آورید.
بهکارگیری از زبان و اصطلاحات درست
تغییرِ تنها چند واژه، تفاوت چشمگیری را برای کسانی که توانیاب هستند (یا در زمینه توانیابی کار میکنند)، میتواند پدید بیاورد و بهسادگی، باعث رواج عملکرد خوبی شود.
زبان و اصطلاحات تغییر میکنند. بهیاد داشته باشید چیزی که چهار سال پیش پذیرفتنی بود، شاید امروز برای برخی پذیرفتنی نباشد. دیدگاه مردم درباره زبان و اصطلاحات میتواند بسیار سلیقهای باشد.
در هنگام نوشتن، شاید شرایط زیر سودمند باشد و بهطور کلی، بر نمونههای درون پرانتز برتری داشته باشد:
- کمتوان (بهجای معلول)
- کمتوان (بهجای ناتوان)
- کمتوان در یادگیری (بهجای ناتوان ذهنی)
- توانیاب نشسته بر صندلی چرخدار (بهجای فرد وابسته به صندلی چرخدار یا محدود به صندلی چرخدار)
- پسری با نشانگان سندروم داون (بهجای پسر سندروم داونی)
- دختری با نشانگان فلج مغزی (بهجای دختری که از فلج مغزی رنج میبرد)
تصویرگری و استفاده از عکسهای مثبت
اگر تصمیم به نوشتن یک کتاب یا تصویرگری آن دارید، همیشه به شیوههایی برای افزودن یک شخصیت توانیاب در جایی از کتاب بیندیشید. گرچه گاهی این کار نشدنی است - برای نمونه، جایی که تصویر تنها یک یا دو نفر را نشان میدهد. - با این حال، بکوشید افزودن این شخصیتها را در اولویت قرار دهید. در اینجا چند نکته وجود دارد:
در تصویرگری گروهی در یک کتاب (بهویژه در دبستان یا خیابان)، گنجاندن مواردی مانند سمعک، آتل، عینک، صندلی چرخدار یا واکر آسان است.
به محیط پیرامون شخصیت داستان بیندیشید. حتی اگر شخصیت توانیاب شما در داستان شخصیتی فرعی باشد، به سرنخهای بصری یا ارجاعهای گفتاری مانند دستگیره کمکی، سطح شیبدار یا تجهیزات تخصصی اشاره کنید.
چنانچه در کتاب شما شخصیت توانیاب نیست، در جستوجوی روشهایی باشید تا محیط بیرون آن را نشان دهید. برای نمونه، ساختمانهای عمومی سطحهای شیبدار داشته باشند. این نشاندهنده هوشیاری است و نکتههای سودمندی برای بحث و گفتوگو ارائه میدهد.
جسور باشید! در کتابها مواردی مانند خوانشپرشی (عینکهای رنگی) یا شخصیتهای ناشنوا (بهکارگیری زبان اشاره) که کمتر شناختهشده هستند را بگنجانید.
کتابها را درک شدنی کنید
نیاز مخاطبان خود را در نظر بگیرید. به راههایی بیندیشید که مطمئن هستید کتابتان در دسترس خوانندگان بیشتری قرار بگیرد. برای نمونه، بهکار بردن فونت خوانا، بهطور چشمگیری به برخی از خوانندگان کمک میکند.
از بهکار بردن فونتهایی که بیش از اندازه آراسته و به روش دستنویس هستند، بپرهیزد، زیرا خواندن را دشوار میکنند.
بهجای مورب نوشتن واژهها (italic) یا خط کشیدن زیر آنها (underline)، از حروف برجسته (Bold) را برای تاکید (تغییر فشار صدا) استفاده کنید.
برای متن و پسزمینه آن از رنگهای متضاد استفاده کنید.
از قرار دادن متن بر روی تصویر یا پسزمینههای شلوغ بپرهیزید.
آوردن شخصیتهای توانیاب در داستانهایی که موضوع آنها توانیابی نیست:
سوفی اسمایلی و مایکل فورمن در مجموعه داستانهای خود شخصیت توانیابی را گنجاندهاند که یک پسربچه دبستانیست که عاشق فوتبال است.
در کتاب «فرشته سوفی»، نوشته هیلاری مک کای، سوفی و خانوادهاش دوستی دارند که از صندلی چرخدار استفاده میکند.
آسان بودن: رنگ کاغذهای کتابهای برینگتون استوک بهجای سفید، زرد یا کِرم رنگ است که چشم را خسته نمیکند. ناشران زمان بسیاری را صرف تایپوفیس طراحی فونت حروف میکنند تا خاطر جمع باشند که خواندن تا حد ممکن آسان باشد.