داستان کتاب «دستی که بوسه میزند» راز قدیمی مامان راکنی را بیان میکند که نسل اندر نسل به او منتقل شده، راز آرامش و جدایی، رازی که همه در سنی باید آن را بدانیم و بپذیریم تا بتوانیم جدایی را تاب بیاوریم.
چستر کوچولو قرار است اولین شب ماندن در مدرسه را تجربه کند، اما ترس جدایی از مادر برایش سخت و سنگین است. مادر بوسه جادویی را بر کف دستانش میزند و به او یادآوری میکند که این بوسه دوستت دارم با هیچ آب و وسیلهای از او دور نمیشود. چستر هم بوسه جادویی را به مادر پس میدهد تا مادر هم دور شدن چستر را با یادآوری دوستت دارم او تحمل نماید.
به نظر میرسد کتاب «دستی که بوسه میزند» برای کودکانی است که در آستانه جدایی قرار دارند، کودکانی که قرار است مدرسه یا مهدکودک را آغاز کنند یا کودکانی که به دلیلی باید دورهای جدایی از مادر یا والد دیگری را تجربه کنند. اما داستان «دستی که بوسه میزند» تنها داستانی برای کودکان نیست. این کتاب به مادران و پدرانی هم تعلق دارد که دوری از فرزند را به سختی تحمل میکنند. این کتاب هم روزنه آرامشی است برای کودکی که قرار است جدا شود و هم یاریگر والدی است که فشار جدایی را به سختی تاب میآورد.
«اودری پن» نویسنده کتاب کارش را از رقص باله شروع کرده؛ اما همیشه برای نوشتن شور و شوق داشته تا بالاخره تصمیم گرفته داستانی را که همیشه برای کودکان غمگین یا مادران افسرده از دوری هم بیان میکرده به کتاب تبدیل کند. کتاب «دستی که بوسه میزند» خوش اقبال میشود و در بیشتر کشورهای جهان خوانده میشود و در نهایت تبدیل به مجموعه کتابی میشود که «اودری پن» جلدهای دیگر آن را نیز چاپ میکند. «اودری پن» برای اولین و دومین کتابهایش با نامهای «سیب خوشحال به من گفت» و «آبی خارج از فصل» جایزههایی را دریافت میکند؛ اما کتاب «دستی که بوسه میزند» پرفروشترین کتاب از نگاه مجله تایم میشود و جایزه دستاورد برجسته آموزش را دریافت میکند. این کتاب از سوی انجمن آموزش ملی آمریکا نیز جز 100 کتاب برتر جای گرفته است.