بن بست نورولت

عنوان لاتین
Dead end in Norvelt

در شهر تاریخی نورولت در پنسیلوانیا در سال ۱۹۶۲ مادر جک گانتوس دوازده ساله را به خاطر خلافی که انجام می‌دهد محکوم می‌کند تمام تابستان را در حبس خانگی سپری کند بنابراین زمانی که دوشیزه ولکر، همسایه مسن‌شان از او می‌خواهد که برای کمک نزد او برود می‌پذیرد زیرا فرصتی است برای فرار از حبس.

دوشیزه ولکر که سال ها پیش پرستار بوده، انجام کارهای عجیب وغریبی را به او واگذار می کند از جمله نوشتن و تایپ کردن آگهی فوت ساکنان شهر، رانندگی کردن با ماشین قدیمی او و رفتن به دفتر روزنامه برای درج آگهی‌ها یا صدور جواز دفن، همکاری با گروه دختران پیشاهنگ در تهیه شکلات های نعنایی برای خانواده های تنگدست شهر و....
 پس از مشکوک شدن روزنامه نگار به مرگ‌های پی در پی زنان مسن شهر و آمدن پلیس به شهر معلوم می شود که آنان با شکلات های مسموم به قتل رسیده اند و قاتل کسی نیست جز...
نکوهش جنگ و خشونت، توجه به محرومان و افراد مسن و وطن پرستی از نکات با ارزش کتاب برای نوجوانان است.


چه کار می کنید اگر به خاطر یک حرکت نا به جا کل تعطیلات تابستانی بر باد رود و تمام مدت مجبور شوید با آدم های بزرگ تر از خودتان، که حتما دلخوشی هایتان را نمی شناسند، دم خور شوید؟
ماجرا از یک تفنگ و شلیکش شروع می شود؛ تفنگی بازمانده از جنگ که در انبار خانه ای در شهری قدیمی نگاه داشته می شود. جک، پسر خانواده، گاهی دور از چشم پدر ومادرش آن را برمی دارد و یک روز اتفاقی به سمت خانه دوشیزه ولکر شلیک می‌کند. این قضیه شروع داستان شهر نورولت است روز به روز از اهالی اش کم می شود. شهری قدیمی پر از پیرمردها و پیرزن ها که روزی با آرزو و علاقه آن را ساختند و حالا سال هاست رشد اقتصادی آن متوقف شده است.
دوشیزه ولکر در این داستان با جک همراه می شود تا هم فکری به حال بیماری او و خون ریزی بینی اش بکند و هم داستان یک شهر را برای نسل جدید بازگویی کند تا برای سرپا نگه داشتن آن کاری بکنند. شاید بتوانند جلوی مهاجرت آدم ها را بگیرند؛ خلاف‌کارهایی که برای خانه های خالی دندان تیز کرده اند و می خواهد محیط را تغییر دهند.
خون دماغ شدن جک بر اثر ترس نشانه ای است از بیزاری از هر نوع خشونت که نمونه های آن را در این کتاب می بینیم. خود درمانی‌های ساده دوشیزه ولکر، دیدن جسد آدم ها یا حرف زدن از جنگ اتمی و روبه رو شدن با گروه فرشته های جهنمی نمونه های کوچکی است که نوجوانی مثل جک را با دنیایی پر از خشونت روبه رو می کند و به او می فهماند وحشت و خشونت با روح آدم ها چه می کند! فصل آخر کتاب و نگرانی برای آدم هایی که ممکن است بترسند از زبان پسری که در ابتدای رمان مشغول تماشای کشت و کشتار در فیلمی جنگی است پایان قابل توجهی است.

گزیده‌هایی از کتاب

گفتم:« ماشین مال خودم است، دوشیزه ولکر آن را به من بخشیده.»
با لحنی مردد گفت: « این موضوع هم بالاخره روشن می شود.»
با خودم فکر کردم، حسودی ات می شود، و انگشت هایم را محکم
دور فرمان پیچیدم. واقعا دلم می خواست گاز بدهم و بروم چون با آن
سه چرخه هرگز نمی توانست به من برسد.

برگردان
یوان عبیدی‌آشتیانی
تهیه کننده
قسمت نخست: فاطمه مرتضایی فرد. قسمت دوم: پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان سال پانزدهم شماره ی ۹
سال نشر
۱۳۹۲
ناشران
نویسنده
Jack Gantos, جک گانتوس
Submitted by editor3 on