با هوهوی پرسروصدای باد، سرش را از در کوتاه کپر بیرون برد. گردباد بزرگی، کمی دورتر از آنها میچرخید و دور میشد. بیبی نالید: «لعنت بشی باد، لعنت بشی دشت که همهچیزمو گرفتی!»
صدای تاپتاپ نرم شتری را شنید. سریع برگشت. تفنگ آماده را از زیر متکایش برداشت. از ضامن خارجش کرد. روسری را دور موهای آشفته و بلندش کشید و خودش را تا در کپر کشاند. همزمان با یک پا، قطار فشنگ را پیش کشید و با پای دیگر، فرنگیس را تکان داد: «پا شو دختر، مهمون ناخونده داریم!»
(برشی از رمان دشت متلاطم)
مردم بلوچ قومی دوستداشتنی با فرهنگی غنی و ژرف هستند که برای بسیاری از مردم ایران در هالهای از ناشناختگی ماندهاند و کمتوجهی نقابی بر صورت فرهنگشان کشیده است. بخش گستردهای از آنها در مرزهای جنوبی و جنوب شرقی ایران ساکنند و خطرها و دشواریهای منطقههای مرزی زندگیشان را تحت تأثیر قرار میدهد. ادبیات نوجوان ما کمتر سراغ ارائهٔ تصویری از قوم بلوچ رفته است؛ درحالیکه پرداختن به قومیتها و قدرتبخشیدن به صداهای کمتر شنیدهشده در دنیای امروز بسیار اهمیت دارد و تنوع فرهنگی و برخورد فرهنگها ضامن رشد و پیشرفت جامعه است. «دشت متلاطم» زندگی نوجوانی بلوچ را در شرایطی ویژه به مخاطب نشان میدهد و مخاطب میتواند در جایگاه او قرار بگیرد و از منظر نوجوانی همچون خود، اما قرارگرفته در دل فرهنگی خاص و متفاوت، جهان پیرامونش را تجربه کند.
از سویی بازتاب قانونهای علمی در ادبیات نوجوان و آمیختن آن با قلمرو فانتزی اتفاقی دلچسب برای نوجوانان تشنهٔ آگاهی و جستوجوگر است. آنها از خواندن رمانهای علمیتخیلی که شیوهای شبهعلمی را در پیش میگیرد، لذت میبرند. رمانهای نوجوان ایرانی بسیار کم در این وادی گام زدهاند و «دشت متلاطم» یکی از نقطههای آغاز در این گونه از ادبیات نوجوان است. گردبادها در هم میپیچند و دنیاهای آینده و گذشته را به هم گره میزنند. دنیاهای موازی علم فیزیک در این رمان به سرزمین روایت کوچ کردهاند و شخصیت نوجوان با قرارگرفتن در درون آنها در واقع توانایی و قدرت ذهنیاش را میشناسد و مردم سرزمینش را از خطری قریبالوقوع نجات میدهد. این رمان روایتی پرکشش از رویارویی نوجوانی کمتجربه با نیروهای سیاهی ارائه میکند و سفر مخاطرهآمیزش را در دل کویر برای یاریرساندن به پدر به تصویر میکشد. رمان رمان سفر است؛ سفری برای نجات پدر، قومیت، وطن و دنیا از شر نیروهای ظلمت. در این سفر نوجوان تنها نیست و یاریگرانی از طبیعت و دنیای موازی همراهیاش میکنند.
فضای دشت، ارتباط انسان و شتر، باراندازهای قاچاق مواد و دشواری زیست کویری بهزیبایی تمام مانند فیلمی بلند در خلال روایت به نمایش گذاشته شده است. کرمانینژاد در کشاکش علم، خیال و واقعیت، رمانی بومی پدید آورده است. او با پرداختن به دنیاهای موازی و برخورد نیروهای تاریکی و روشناییِ لایههای گوناگون زمین در بستر حادثههای شگفت، تجربهٔ خوانشی نو و متفاوت را برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال فراهم میکند. بنمایههای اسطورهای و جادویی در کنار شخصیتپردازی جاندار و تصویرپردازیهای جزءنگرانه، نوید علمیتخیلی بومی جذابی را میدهند که همزمان جانب متن و مخاطب را نگه داشته است و رسمهای ازیادرفته را در بافتی امروزی بازتولید میکند.
رمان نوجوان «دشت متلاطم» نوشتهٔ علی اکبرکرمانینژاد، از سوی انتشارات محراب قلم به ویرایش فرزانه آقاپور، در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. قیمت کتاب ۳۷۰۰۰ تومان، تعداد صفحهها ۳۱۲ و شمارگان آن ۱۱۰۰ نسخه است.
دربارهٔ نویسندهٔ کتاب «دشت متلاطم»
از علی اکبرکرمانینژاد در عرصهٔ ادبیات نوجوان، دو رمان فانتزی دیگر به نامهای «جادوی هزارپرنده» در انتشارات علمی فرهنگی و «قصر جادو» در انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است. این نویسنده یک رمان به نام «لولی خنده فروش» و چندین مجموعه داستان کوتاه بزرگسال در کارنامهٔ خود دارد.
تصویرگر این اثر مریم طباطبایی است.