کتابدرمانی چیست؟
عبارت «کتابدرمانی» را نخستین بار «ساموئل کروترز»[1] در سال 1916 ابداع کرد و در مجلهی آتلانتیک دربارهی تکنیک گردهمآوردن افراد مضطرب با استفاده از کتاب نوشت. در سال 1937، از کتابدرمانی برای درمان بیماریهای روانی استفاده میشد.
سادهترین تعریف برای این عبارت، «استفاده از کتاب برای درمان است»، اما مشکلاتی که کتابدرمانی میتواند حل کند، مشکلات سادهای نیستند. با کتاب خواندن میتوان به همه کمک کرد، حتی به کسانی که اکنون، مشکلی ندارند. کتابها میتوانند در حل مشکلات پیچیده نیز سودمند باشند. امروزه کلاسهای دبستانها پُر از دانشآموزانی است که با مشکلات خانوادگی مانند طلاق، ازدواج دوبارهی پدر یا مادر و داشتن خواهر و برادر ناتنی، مصرف مواد مخدر، مرگ و یا بیماری، دست و پنجه نرم میکنند. کتابدرمانی میکوشد با آموزش مهارت کنار آمدن و حل مسأله، کاهش حس انزوا و تنهایی و تقویت خلاقیت، مشکلات را برای کودک تحملپذیر کند و به آنها راههای رویایی با مشکلاتشان را نشان دهد.
یونانیان باستان به قدرت ادبیات ایمان داشتند و بر سردر کتابخانههایشان تابلویی نصب میکردند که رویش نوشته شده بود: «مکانی برای شفای روح». اگرچه یونانیان از کتابدرمانی برای درمان بیماران روانی استفاده میکردند، اما از سدهی بیستم کتابدرمانی در حوزههای گوناگون کاربرد پیدا کرد. کتابدرمانی در مدارس به ابزاری قدرتمند برای کمک به کودکان برای درک خودشان، گذشتهشان و میراث فرهنگیشان تبدیل شده است.
آموزگارانی که از کتابدرمانی در کلاسهایشان استفاده میکنند، میتوانند اطلاعات بسیاری دربارهی دانشآموزانشان به دست بیاورند. آموزگاران مطالب مناسب را انتخاب میکنند و آنها را با نیازهای دانشآموزانشان تطبیق میدهند تا در خودآگاهی و مهارت درک مسأله و حل آن، به آنان کمک کنند. این مطالب میتوانند هر نوع فعالیت ادبی باشند. مانند خواندن داستان یا ناداستان یا شعر، نوشتن خلاق یا داستانگویی. آموزگارانی که مطالب متناسب با نیازهای کلاسشان را انتخاب میکنند و یک گفتوگوی هدایتشده را در کلاس مدیریت میکنند، به کودکان این فرصت را میدهند تا از مشکلات یکدیگر آگاه شوند و همدلی در میانشان افزایش یابد.
بسیاری از نویسندگان تعریفهای پیچیدهتری برای کتابدرمانی ارائه دادهاند. کتاب برای ایجاد تعامل میان خواننده و ادبیات است و میتواند به ارزیابی شخصیت، سازگاری، رشد ذهنی و حتی جسمی کمک کند. برخی دیگر از نویسندگان، کتابدرمانی را تنها هنگامی به کار میبرند که همراه با فعالیتهایی باشد که برای درک اندیشه و بینش کتابها طراحی شدهاند. در مجلههای سلامت روان، کتابدرمانی را همان استفاده از کتابهای خودیاری به جای درمان مستقیم میدانند.
هدف کتابدرمانی با کتابهای خودیاری، بیشتر افرادی هستند که دچار اختلال در عملکرد اجتماعی هستند. گاهی درمان با کتابهای خودیاری، تنها با دادن کتاب به کودکان یا پدر و مادرشان انجام میشود. گاهی نیز پیش از خواندن کتاب، دربارهی ماهیت مشکل گفتوگو میکنند و هنگام خواندن نیز بر آنها نظارت دارند تا توصیههای کتاب بهدرستی اجرا شوند. کتابدرمانی اثرگذار است زیرا خوانندگان میتوانند شخصیتها را درک کنند و به موقعیت خود، آگاهی پیدا کنند.
کتابدرمانی سه مرحلهی شناختهشده دارد:
- همانندسازی (فرد با داستان همسو میشود)
- پالایش روانی (فرد میتواند احساساتش را رها کند)
- بینش درون (فرد افکار، احساسات و عملکردهای خودش را بازیابی و تجربه میکند)
در سال 1970 کتابدرمانی به دو نوع تقسیم شد: کتابدرمانی رشدی در محیطهای آموزشی و کتابدرمانی برای سلامت روان. پژوهشهای اخیر نشان داده است که کتابدرمانی کموبیش در همهی حرفههایی هست که در آن به دیگران کمک میشود، و در همهی گروههای سنی، در جامعههای گوناگون و با هدفهای گسترده به کار رفته است.
سرانجام باید گفت، کتابدرمانی روشی مفید برای پیشگیری و اصلاح است و دانشآموزان را ترغیب میکند تا با جنبههای ویژهای از زندگیشان ارتباط برقرار کنند. این روش قرار نیست برای همهی کودکان کارآمد باشد.
اهداف و کاربردهای کتابدرمانی
دلایل استفاده از کتابدرمانی به اندازهی تعریفهای آن متنوع است. در حقیقت، در میان منابع گوناگون، دستکم هفت هدف گوناگون را میتوان برای آن برشمرد:
رایجترین هدف کتابدرمانی، پرورش بینش فردی و شناخت خود است. کتابدرمانی ارزشهایی مانند فرصت یادگیری، شناخت بهتر خود، درک رفتار انسان و یافتن علایقی بیرون از خود، را دربردارد. بینش در اینجا به معنای کمک به افراد برای شناسایی و بیان احساساتی که هنگام خواندن تجربه میکنند، است. داستان مناسب در زمان مناسب، میتواند خشم، درد، رنج یا اندوهی را که در درون خواننده پنهان است، آشکار کند.
هدف دیگری که برخی کتابدرمانگران در جستوجویش هستند، تحریک عاطفی در کودکان است. فرایند پالایش روانی به معنای بروز احساسات یا تنشهاست و هنگامی رخ میدهد که شخصیتهای داستان احساساتشان را بروز میدهند. فرایند پالایش روانی، خوانندگان را از تنش دور میکند و سبب میشود بهتر بتوانند خودشان را در میان شخصیتهای کتاب پیدا کنند. برخی میگویند از بین بردن تنشها، به خودی خود، درمان به شمار میآید. کنار آمدن با احساساتی که کودک با خواندن کتاب تجربه میکند، برایش آسانتر است. زیرا این احساسات قابل پیشبینیتر و کنترلشدهتر هستند.
هدف سومی که کتابشناسان برجسته از آن نام بردهاند، این است که با ادبیات و فیلم میتوان به کودکان در حل مشکلات روزمره کمک کرد. آنها باور دارند که کتابدرمانی، روشی معقول و کارآمد برای رویارویی با مشکلات عاطفی و تغییرات دوران بلوغ است. با انتخاب کتابهای مناسب که دربارهی نگرانیهای اجتماعی و یافتن راه حل مشکلات گفتوگو میکنند، میتوان به کودکان کمک کرد که با این مسائل روبهرو شوند.
چهارم، بسیاری از کتابدرمانگران باور دارند که بینش و پالایش روانی و کمک به حل مسأله، سبب میشود جوانان چگونگی تعامل با دیگران و یا رفتارشان را با آنان تغییر دهند. گرچه برخی گمان میکنند این تأثیر کوتاهمدت خواهد بود، مگر آنکه کتابشناسان این تغییرات رفتاری را به سوی اقدامات سودمندتری هدایت کنند. از این رو، بروز تغییرات رفتاری میتواند نشاندهندهی سودمندی و اثربخشی کتابدرمانی باشد.
هدف دیگر کتابدرمانی، بهبود روابط با دیگران است. افراد با گروههایی که همراهشان کتاب میخوانند، احساس نزدیکی بیشتری میکنند. کتابها میتوانند علایق و تجربههای مشترک آنها را کشف کنند و در نتیجه، زمینهساز دوستیهای آینده شوند. کتابها با ایجاد حس همذاتپنداری با شخصیتهای داستان، به افراد کمک میکند از انزوا دوری کنند. این هدف را جهانیسازی مینامند و به این نکته اشاره دارد که مشکلات زندگی هر فرد، تنها مختص زندگی او نیستند. آگاهی از اینکه دیگران نیز با مشکلاتی مانند ما روبهرو هستند، گام نخست در درک این است که هر مشکلی راهحلی دارد.
ششم، هنگامی که جوانان با مشکلی روبهرو میشوند که آنها را از افراد دیگر جامعه جدا میکند، کتابدرمانی میتواند یک منبع اطلاعاتی مفید باشد. برای نمونه، فرزندان ناتنی و خانوادهی آنها، برای ارتباط گامبهگام و چالشهای ویژهای که شاید با آنها روبهرو شوند، میتوانند از کتابها ایده بگیرند.
هدف هفتم که بیشتر نادیده گرفته میشود، تفریح و سرگرمی است. کودکان و نوجوانان برای لذت بردن هم کتاب میخوانند. برخی کتابشناسان، سرگرمی را هدف اصلی کتابدرمانی میدانند. احساس کسالت و پوچی را با خواندن کتاب میتوان کاهش داد. در حقیقت، جذابیت کتاب و فیلم میتواند کار اصلی کتابدرمانی در روند درمان باشد.
نمیتوان گفت اینها تنها کاربردهای کتابدرمانی هستند. در حقیقت به شمار کارشناسانی که از کتابدرمانی استفاده میکنند، هدفها و کاربردهای گوناگونی را میتوان نام برد. پرسش مهمتر این است که آیا این روش را میتوان موفقیتآمیز دانست یا خیر؟ پاسخ این پرسش به راهکارهایی بستگی دارد که کتابشناس برای معرفی، خواندن و بررسی کتابها به کار میبرد.
Dirks, Kate-lynn, “Bibliotherapy for the Inclusive Elementry Classroom” (2010). Senior Honor Theses.
Doll, Beth, “Bibliotherapy with Young People, Librarians and Mental Health Professionals Working Together”, (1997), Libraries Unlimited, Inc. Englewood, Colorado.
Phyllis, Hasty, “Dynamic Dou: Combining Bibliotherapy with Play Therapy Techniques”.