نشانههای رایج افسردگی نوجوانان
- تغییر در عادتهای غذایی و برنامهی خواب (خوردن و خوابیدن بسیار زیاد یا بسیار کم)
- تغییرات قابل توجه در وزن (افزایش یا کاهش)
- بیعلاقگی نوجوان به حضور در مدرسه یا کاهش کارایی در مدرسه
- گوشهگیری، کنارهگیری از دوستان یا اعضای خانواده
- بروز عصبانیت / طغیان ناگهانی
- بیقراری یا اضطراب عمومی
- واکنش تند دربرابر انتقاد، حتی انتقاد سازنده
- خود پسندی یا خطاکاری
- مشکلات غیرمعمول با مراجع قدرت
- بیعلاقگی و خودداری از شرکت در تفریحات و سرگرمیهایی که پیش از این، به آنها علاقه مند بودهاند
- دودلی، عدم تمرکز، فراموشکاری
- احساس بیارزشی و گناه
- شکایت های پی درپی از بیماری درعین سلامت کامل جسمی
- نداشتن انگیزه و اشتیاق برای زندگی روزمره
- استفاده از مواد مخدر / الکل
- فکر کردن به خودکشی یا بیان آن
علل افسردگی
دلایل فراوانی برای بروز افسردگی در نوجوانان وجود دارند. معمولترین این دلایل عبارت اند از:
- یک اتفاق ناگوار مهم در زندگی همچون مرگ یکی از اعضای خانواده یا دوست نزدیک، جدایی والدین، برهمخوردن رابطه با دوستی از جنس مخالف، انتقال به مدرسه یا محلهی جدید.
- بی توجهی به نیازهای عاطفی / فیزیکی، جدا شدن از یک پشتیبان مهم در زندگی، بدرفتاری دیگران، پایمال شدن عزت نفس.
- تغییرات فراوانی که در زمان بسیار کوتاهی رخ دهند، میتوانند سبب افسردگی شوند. برای بعضی از نوجوانان، حتی یک تغییر بزرگ در یک مرحله از زندگی می تواند به افسردگی بیانجامد.
- فشار روانی، به ویژه هنگامی که نوجوان حمایت عاطفی اندکی ازسوی والدین، دیگر اعضای خانواده یا دوستان دریافت میکند.
- رخدادهای ناگوار پیشین یا تجربیاتی مانند سوء استفادهی جنسی، سوء استفادههای عمومی، و تجربههای ناگوار دیگری که در کودکی روی دادهاند و در سالهای نوجوانی دوباره یادآوری می شوند. بسیاری از کودکان میتوانند این گونه رویدادها را به موقع درک کنند، اما آن ها را به خاطر میسپارند. با افزایش سن، این اتفاقات و تجربیات، روشنتر میشوند و معانی جدیدی پیدا میکنند.
- تغییرات مربوط به بلوغ، احساساتی را سبب میشوند که زیرشاخهی افسردگی به شمار میآیند.
- مصرف مواد مخدر یا مواد دیگری از این دست، می تواند سبب تغییراتی در فرایندهای شیمیایی مغز شود که در بسیاری موارد سبب انواعی از افسردگی میشوند.
- برخی براین باورند که بعضی از مشکلات پزشکی مثل کمکاری تیروئید، بر کارکرد هورمونها و توازن روحیات افراد تاثیر میگذارند.دردهای فیزیکی مزمن نیز میتوانند سبب افسردگی شوند. در بسیاری از موارد، افسردگیهایی که به علت مشکلات پزشکی به وجود میآیند، پس از درمان، از بین میروند.
- افسردگی یک اختلال ژنتیک است و نوجوانانی که اعضای خانوادهشان به افسردگی دچارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به این بیماری هستند.
آمار و دادههای موجود
افسردگی، معمولترین اختلال یا بیماری روانی در میان نوجوانان و بزرگسالان است. آمار زیر نشان میدهد، توجه به این مسئله تا چه اندازه مهم و ضروری است:
- در حدود ۲۰ درصد افراد، افسردگی را در نوجوانی تجربه میکنند.
- در ۱۰ تا ۱۵ درصد نوجوانان، نشانههای افسردگی پیوسته بروز میکند.
- حدود ۵ درصد نوجوانان، به طور دائم دچار افسردگی شدید هستند.
- حدود ۸.۳ درصد نوجوانان، دست کم یک سال افسردگی را تجربه میکنند.
- بسیاری از نوجوانان، بیش از یک بار دچار افسردگی میشوند. ۲۰ تا ۴۰ درصد آنها، بیش از یک بار در دو سال پیاپی به افسردگی دچارمیشوند و ۷۰ درصد هم قبل از رسیدن به بزرگسالی بیش از یکبار افسرده میشوند. دورههای افسردگی نوجوانان معمولا ۸ ماه طول میکشد.
- دیستیمیا (افسردهخویی)، نوعی افسردگی خفیف ولی بلند مدت، ۲ درصد نوجوانان را آزار میدهد و کم و بیش همین تعداد از نوجوانان در سالهای آخر نوجوانی به اختلال دوقطبی دچار میشوند. ۱۵ درصد نوجوانان افسرده، سرانجام به اختلال دوقطبی مبتلا میشوند.
- درصداندکی از نوجوانان نیز به افسردگی فصلی گرفتار میشوند که معمولا در ماههای زمستان در مناطق سردسیر رخ میدهد.
- ۳۰ درصد نوجوانانی که به افسردگی دچار میشوند، مشکلات بسیاری هم در مورد مصرف موادمخدر پیدا میکنند.
- کمتر از ۳۳ درصد نوجوانانی که به افسردگی دچار میشوند، تحت درمان قرار میگیرند .
اضطراب در نوجوانان
اضطراب خویشاوند افسردگی، افراد را در همهی گروههای سنی میآزارد و میتواند به ویژه برای نوجوانان زیانبخش باشد. کاملا معمولی و حتی رایج است که افراد، اضطراب را تجربه کنند؛ مخصوصا در دورههای پرتنش زندگی، مانند پیش از یک آزمون یا ملاقاتهای مهم. برای بسیاری، این اضطراب سودمند است، چون سبب ایجاد انگیزه در آنها میشود تا مطالعهی بیشتری انجام دهند یا رفتار بهتری داشته باشند. اما برای افراد فراوان دیگری، اضطراب، بیش از دورههای پرتنش استاندارد است. تنشهای گاه و بیگاه سبب نگرانی نمیشود و حتی میتواند برای سلامتی سودمند باشد، اما بسیاری از افراد به طور پیوسته اضطراب را تجربه میکنند. مردم، به ویژه نوجوانانی که از اضطراب رنج میبرند، درمییابندکه درزندگی روزمرهی آنها ممکن است مشکلاتی همانند ترسها یا نگرانیهای طولانی مدت پیش آید.
اضطراب، مهلک نیست، اما میتواند توانایی افراد برای کارکرد معمول در زندگی روزمره را با مشکل جدی روبه رو کند. احساس ترس و نگرانی شدید، به کمخوابی میانجامد و خواب سالم و کافی را برای افراد بسیار مشکل میکند. اضطراب میتواند سبب سردرد، درد معده و حتی حالت تهوع شود. به علاوه، تنش میتواند سبب از دست دادن اشتها شود یا تغذیهی افراد را دچار مشکل کند. یکی از دشوارترین جنبههای اضطراب برای دانشآموزان، دشواری در تمرکز است. هنگامی که فردی نگران مسئلهای است، درذهن وی به طور پیوسته افکار آزاردهندهای راه مییابد و این مسئله، از تمرکز نوجوان بر تکالیف مدرسه و دیگر مسائلی که نیاز به تمرکز ذهنی دارند به میزان قابل توجهی میکاهد. این تاثیرات اضطراب، میتواند زندگی روزانهی نوجوانان را مختل سازد و آنها را از آرامش و لذت زندگی محروم کند.
اگرچه به نظر میرسد اضطراب یک علت واحد ندارد، اما روشن شده است اضطراب میتواند در خانواده منتقل شود. این واقعیت نشان میدهد که ممکن است اضطراب عامل ژنتیک یا ارثی داشته باشد. اگر یکی از اعضای خانوادهتان به اضطراب دچار است، به این معنا نیست که شما نیز مضطرب خواهید شد. اگرچه احتمال ابتلای افرادی که اعضای خانوادهشان اضطراب دارند، بسیار بالاست.
انتقالدهندههای عصبی درون مغز روحیات انسان را تنظیم میکنند، در نتیجه، عدم تعادل در این انتقالدهندهها میتواند سبب تغییر روحیات شود.اختلال در این انتقالدهندهها سروتونین (serotonin) نامیده میشود وعامل اضطراب است. جالب توجه آنکه، اختلال سروتونین در مغز مستقیما به افسردگی مربوط است. به همین دلیل، داروهایSSRI، معمولا به عنوان داروهای ضد افسردگی شناخته میشوند و برای درمان اضطراب مورد استفاده قرار میگیرند. دارو میتواند به میزان زیادی این احساسات نامطلوب را آزاد کند، اما همیشه کارآمدترین نوع درمان نیست.
افزون بر دارو، درمانهای اضطراب شامل درمانهای شناختی – رفتاری، انواع دیگر گفتاردرمانی، و استراحت و تمدد اعصاب و بیوفیدبک برای کنترل تنشهای ماهیچهای هستند. گفتاردرمانی میتواند کارآمدترین درمان برای نوجوانان باشد، چون در این نوع درمان آنها به بحث در بارهی احساساتشان با کارشناس بهداشت روانی میپردازند. بسیاری از نوجوانان، صحبت در مورد تنش و اضطرابی راکه با آن دست وپنجه نرم میکنند بسیار سودمند مییابند. در نوع خاصی از گفتاردرمانی که درمان شناختی – رفتاری نامیده میشود، نوجوانان برخی از ترسهای خود را فراموش میکنند. این روشهای درمانی، راههای جدیدی را به افراد میآموزند تا بر ترس و اضطراب خود چیره شوند و با احساساتشان درست برخورد کنند.