از لحظهای که به دنیا میآییم تا لحضهای که دنیا را ترک میکنیم ، با هر نفس که میآید و میرود میآموزیم.
شوق و لذت آموختن، طبیعیترین حس آدمی است و مایه پیشرفت و تکامل او. به کودکی برگردیم به نخستین واژه که میگوئیم، نخستین قدمی که برمیداریم ، ونخستین کلمهای که میخوانیم تا نوجوانی که به مهارتهای هنری، ورزشی، ادبی و فنی وحرفهای دست مییابیم، درست کردن یک بادبادک زیبا، کشیدن یک نقاشی، پختن یک غذای تازه، دوختن یک لباس ساده، بافتن یک شال گردن، نواختن یک قطعه موسیقی! مهر ورزیدن، صلح دوستی، عشق به طبیعت و حیوانات، مدارا و انسان دوستی هم آموختنی است! مهارتهای زندگی است!
نگذاریم مدرسه شوق و لذت آموختن را از کودکانمان بگیرد! آنچه کودک به میل و انتخاب خود تجربه میکند و میآموزد برای او میماند! کافی است شعله را روشن نگهداریم «شعلهها را هیمه باید روشنی افروز!» تحمیل و اجبار، شعلهلذتبردن از آموختن را خاموش میکند! دستکم در تابستان کودکانمان را آزاد بگذاریم تا مهارتهای زندگی بیاموزند، کاری که مدرسه یکسره آن را فراموش کرده است!
کتابک در رابطه با این موضوع، مقالهی زیر را پیشنهاد میدهد: