کوکو و پوپو، داستان زایش شکوهمند زبان - بخش نخست

نگاهى به مجموعه چهار جلدى «ماجراهای کوکو و پوپو»

«راز باشد یا نباشد، هر رازی که از اول راز نیست، کم‌کم راز می‌شود و پس از چرخیدن چرخ روزگار باز می‌شود. باز شدن هر رازی آسان نیست. مانند این که «ر» را از اول راز برداریم و جای آن «ب» بگذاریم و بگوییم راز باز شد.»
(بخشی از متن داستان ماجراهای کوکو و پوپو)


رمان کودک «ماجراهای کوکو و پوپو» که در چهار جلد به قلم «محمدهادی محمدی» و با تصویرگری «مهسا منصوری» در سال ۱۴۰۱ از سوی کتاب تاک وابسته به انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان منتشر شده است، داستانی فانتزی با درونمایه‌ای چندوجهی است. عناوین این چهار جلد عبارتند از:

  • دیونمکی‌ها و قلعه پیچ‌پیچ
  • خانه‌ی تنبل مغزدار کجاست؟
  • جادوگر چور چور چار
  • خموش دیو، دیوسالار بزرگ

مجموعه ماجراهای کوکو و پوپو


خرید مجموعه ماجراهای کوکو و و پوپو


بیان خلاصه‌ای از اثر، سنتی رایج و مألوف در نقد است. اما در نقد این اثر باید مقداری سنت شکنی کرد. زیرا:

۱- ساختار بلند اثر و هزارتوی خیال انگیز و رازآلود آن، اجازه‌ی طرح خلاصه‌ای دقیق و درست از اثر را نمی‌دهد.
۲- داستان سبک و زبانی گریزپا دارد و به راحتی تن به معنا نمی‌دهد. از این رو حتی اگر ارائه‌ی خلاصه‌ای از آن ممکن باشد، مفید و گره‌گشا نخواهد بود و معنا را فرارتر خواهد کرد.
۳-داستان کارکردهای متنوعی دارد و در بیان خلاصه بسیاری از این کارکردها مغفول و مستور خواهند ماند.

اما نقد بدون استناد به متن نقدی روشمند نخواهد بود. پس ناگزیر باید گام به گام همراه متن پیش رفت و از آن رمز گشایی کرد. پیش از این هم‌گامی، به نظر می‌رسد ذکر کلیاتی درباره داستان در فهم و ارزیابی آن و شناخت زوایای پیدا و پنهانش مفید باشد:

یکم:

فانتزی گونه‌ای گسترده در ادبیات کودک است و شناخت تقسیم‌بندی‌های بسیار متنوع آن به پیچیده و دشوار است. یکی از تقسیم بندی‌های ساده ، فانتزی «سطح بالا» و فانتزی «سطح پایین» است. این تقسیم بندی بر خلاف آنچه به ذهن متبادر می‌شود، جنبه‌ی ارزش‌گذاری ندارد، بلکه ناظر بر ساختار داستانی و طرح‌ریزی آن است.

در سایت کتابک بخوانید: فانتزی چیست؟ (بخش نخست)

«متیو اورویل گرنبی» در کتاب «ادبیات کودک» این تقسیم‌بندی را چنین توضیح می‌دهد: « این گونه آثار می‌توانند در سطح بالا -در بستری از دنیاهای فرا واقعی- و یا در سطح پایین -در همین دنیای واقعی رخ دهند و گاهی می‌توانند این دو بستر را درهم آمیزند.» [1] با این توصیف، می‌توان گفت «محمدهادی محمدی» در فانتزی «ماجراهای کوکو و پوپو» این دو بستر را درهم آمیخته است. در اثبات این فرض می‌توان به این نکات استناد کرد:

الف-عنصر مکان در صحنه‌پردازی اثر، زمینی با نشانه‌های زمینی واقعی است. از قلعه پیچ‌پیچ و زیرزمینش گرفته تا کوه سکن‌سنگ ساکن و از دره و رود گرفته تا چاه همگی ما‌به‌ازایی در عالم واقع دارند. گرچه زبانی که برای توصیف به کار رفته است، رازآلود است.

درخت زبان گنجشک در کتاب ماجراهای کوکو و پوپو

ب-عنصر زمان در صحنه‌پردازی نیز رازآلود است، چندانکه به صورت توأمان بر بی‌زمانی و همه‌زمانی دلالت می‌کند. استفاده از واحدهای زمان ناآشنا سبب‌ساز این ویژگی است. مثل «چرخ روزگار» که چهار چرخ به نام های بهار و تابستان و پاییز و زمستان دارد. علاوه بر این، واحدهای زمانی دیگری نیز با نام‌های غیرمتعارف و معانی آشنا به کار رفته‌اند چون «چرخک» در معنای دقیقه و «پارچرخ» در معنای ساعت. به کارگیری این فرم زبانی از یک سو در خدمت حرکت داستان و به تعبیر متن چرخیدن "چرخ قصه" است و از سویی دیگر با کارکرد اثر یعنی زبان‌آموزی متناسب است. زمان در این داستان، خطی است. اما چرخ روزگار در داستان گاهی به پیش و گاهی به پس می‌چرخد. این ویژگی به زمان خطی بعدی تاریخی-اجتماعی و خصلتی همه زمانی می‌دهد.

ج-در شخصیت پردازی اثر نیز این حالت بینابینی مشهود است. استفاده از دو گروه شخصیتی «جانوران» و «پانوران» از این جمله است. گروه نخست، وجودی عینی در عالم واقع و وجودی ملموس و آشنا در ذهن مخاطب دارند. گروه دوم شخصیت‌هایی ساخته ذهن نویسنده هستند که کاملاً خیالی‌اند.

فیس توف در کتاب ماحراهای کوکو و پوپو

دوم: 

«محمدهادى محمدى» پيش از اين در كتاب «فانتزی در ادبیات کودکان» توضیحی دقیق‌تر از بیان «متیو اورویل گرنبی» ارائه داده است. او در بحث گونه‌شناسی داستان‌های فانتاستیک، در میان گونه‌های متعدد به دو بحث «فانتزی فراتری» و «فانتزی فروتری» پرداخته و درباره فانتزی فراتری می‌نویسد: «ویژگی اصلی این گونه چنین است که در ارجاع گزاره‌های این داستان‌ها به واقعیت، تضادهای گسترده‌ای مشاهده می‌شود…این فانتزی‌ها در قلمرو سرزمین‌های تخیلی و جهان‌های ابداعی صورت می‌گیرد. شخصیت‌ها توانایی احضار قدرت‌های کهن و بنیادی را برای امر خیر و شر دارند… فانتزی فراتری خودش را درگیر پرسش‌های جهانی و ارزش‌های غایی چون نیکی، حقیقت، جسارت و خردمندی کرده است.» [2] با استناد به این ویژگی‌ها و تطابق آنها با متن داستان «ماجراهای کوکو و پوپو»،  می‌توان این اثر را فانتزی فراتری دانست.

در سایت کتابک بخوانید:‌ فانتزی و زیرگونه‌های آن (بخش دوم)

کتاب فانتزی در ادبیات کودکان


خرید کتاب فانتزی در ادبیات کودک و نوجوان


سوم:

داستان‌های فانتزى اغلب بستری مناسب براى بيان حقيقت و نظریه‌های علمی هستند. اما مرز خیال یا واقعیت در هر اثر فانتزی کاریست نه چندان سهل، به ویژه در این اثر. اگر عنصر خیال برآمده از خلاقیت و قدرت ذهنی نویسنده است، مرزهای واقعیت متأثر از دو دیدگاه فلسفی و علمی است. [3]
این داستان در ديدگاه فلسفی همچون بسیاری از آثار فانتاستیک از جدال خیر و شر در قالب دو اقلیم "آبانگ" و "نابانگ" سخن می‌گوید. نام این دو اقلیم مرتبط با دیدگاه علمی اثر نیز است. از این جنبه، داستان «ماجراهای کوکو و پوپو» روایتی است از زایش زبان و نقش آن در برقراری ارتباط و تأثیر اجتماعی‌اش.

چهارم:

داستان «ماجراهای کوکو و پوپو» زبانی ویژه دارد. نامتعارف است و رازآلود. متن حامل معانی لایه به لایه است. اما ذهن کودکان به روی آنها گشوده‌تر از ذهن بزرگسالان است. کودکان ترسی از به هم ریختن عادت‌ها ندارند چرا که هنوز اسیر آن نشده‌اند. به هم ریختن عادت را می‌توان در سبک و زبان این اثر مشاهده کرد. مواجهه کودک با چنین زبانی می‌تواند منجر به رشد شناختی او، از جمله درک انتزاع شود. کسب این توانایی نیز از مسیر زبان‌آموزی می‌گذرد.

پنجم:

زایش زبان و تکوین آن موضوع این اثر و رشد زبانی مخاطب یکی از کارکردهای اثر است. مخاطب در این اثر با نشانه‌های شمایلی نویسه‌ها و واک‌ها آشنا می‌شود. او همچنین در طول داستان به دفعات با آواهای متنوع که حاصل بازی‌های زبانی متن و سبک نویسنده در خلق واژه‌های نو و بکر هستند، آواورزی می‌کند و نهایتاً در مواجه با روایت و پیرنگ و موضوع دست به پردازش معنا می‌زند. رخدادهای شگفت و متراکم داستانی در روساخت اثر در جریان هستند اما در ژرفساخت اثرگذاری عمیق و مختص دوره کودکی در جریان است. گذار از صدا به واژه و از واژه به جمله و از جمله به معنا. گویی همه سطوح مرتبط با زبان در متن کدگذاری شده‌اند. این سطوح عبارتند از: «نظام آوایی (واج شناسی)، نظام واحدهای معنادار در زیرساخت واژه‌ها (صرف)، نظام ترکیب واژه‌ها در جملات (نحو)، نظام ترکیب جملات به پاره گفتارهای معنادار (کلام) و نظام درک معنا» [4]

در سایت کتابک بخوانید: آواورزی با سی‌بی‌لک

ششم:

یکی از کارکردهای این اثر کمک به روند سوادآموزی کودک است. این کارکرد را می‌توان با مفهوم «سواد شکوفایی» Emergent literacy تبیین کرد. بر اساس این مفهوم «یادگیری مهارت‌های سواد، بسیار پیش‌تر از آن که کودک وارد پیش دبستان یا دبستان شود، آغاز می‌شود»[5] سواد شکوفایی سوادی است که به تدریج شکل می‌گیرد و اساساً با ره‌یافت‌های برنامه‌ریزی شده‌ی مدرسه‌ای که با مداخله مستقیم معلم یا بزرگسال همراه است، تفاوت دارد. شکوفایی تدریجی سواد، روندی مبتنی بر لذت و بازی و کتابخوانی است. از آنجا که خواندن فعالیتی زبان‌شناختی است، «زبان‌آموزی یا رشد زبانی از محورهای رشد سواد شکوفایی به شمار می‌آید.» [6]

کتاب سوتد شکوفایی


خرید کتاب سواد شکوفایی – از پژوهش تا عمل – چه‌گونه کودکان با سواد می‌شوند؟


سرزمین الفبا - ماجراهای کوکو و پوپو

هفتم:

طرح داستان «ماجراهای کوکو و پوپو» به وسیله ظهور دنباله‌دار موجودات و پدیده‌های ناشناخته به پیش می‌رود. تعلیق برآمده از این ظهور و تلاش برای شناخت ناشناخته‌ها منتهی به جذابیت داستان شده است. پاره‌های داستانی به وسیله عناوین تفکیک شده‌اند. نویسنده در آغاز هر پاره داستانی، باز هم با به کارگیری زبانی نامتعارف و عادت‌شکن دست به فضاسازی می‌زند تا مخاطب کودک را آماده ورود به دنیای ناشناخته و رازآلود داستان کند. این زبان متعارف را علاوه بر بازی‌های زبانی در نام‌گذاری شخصیت‌های داستانی نیز می‌توان دید.

هشتم:

داستان «ماجراهای کوکو و پوپو» روایتی است از یک جدال بزرگ. جدالی که نیاز به صف‌آرایی دارد. در سویی اهالی اقلیم «آبانگ» و در سویی اهالی اقلیم «نابانگ». جدالی بین روشنایی و تاریکی. نزاعی بین دنیای پر از آوا با دنیایی خاموش. کوکو و پوپو و دوستان‌شان در یک سو و دیوها و در رأس آنها خموش‌دیو در سویی دیگر صف‌آرایی کرده‌اند. این نوع صف‌آرایی، اثر را با ارزش‌ها و عواطف جهان‌شمول مرتبط می‌کند. وقتی مبارزه از جنس مبارزه خیر با شر و خوبی با بدی باشد، موضوعاتی چون پایداری و مسئولیت‌پذیری و دوستی و… نیز لاجرم مطرح می‌شوند. درونمایه چندوجهی این داستان و کارکردهای چندگانه اثر، حاصل این ویژگی است. 

ویژگی غالب جلد اول داستان ، شخصیت پردازی اثر است. این روند با پردازش دو شخصیت اصلی داستان یعنی کوکو و پوپو شکل می‌گیرد. داستان با تعدادی پرسش آغاز می‌شود:

«یکی نبودند دو تا بودند!
کی بودند، کی نبودند؟
موش بودند، موش نبودند؟
بچه‌ی آدم بودند، بچه‌ی آدم نبودند؟
پس کی بودند؟
پس چی بودند؟»

کوکو و پوپو

این پرسش‌ها علاوه بر اینکه با شخصیت پردازی مرتبط هستند دو نقش دیگر نیز بر عهده دارند:
نخست آنکه، باعث شکل گیری «توجه» مخاطب کودک می‌شوند. «توجه» به عنوان یک مفهوم شناختی، یک طیف است. طیفی که از توجهی گذرا تا شکل‌گیری تصویر ذهنی و اندیشه و تفکر را دربر می‌گیرد.[7] پرسش‌های آغازین پاره نخست داستان، شاید در ابتدا منجر به توجهی گذرا شود اما پرسش‌هایی از این دست که در دیگر پاره‌های داستانی نیز مطرح می‌شوند، مخاطب کودک را به ساخت تصویر ذهنی و آغاز تفکر ترغیب می‌کند.

دوم، این پرسش‌ها زمینه ساز ورود مخاطب کودک به جهان رازآلود داستان است. چندانکه نویسنده پرسش‌ها را چنین پاسخ می‌دهد:

« این رازی بزرگ بود.

در دنیای بزرگ چه کاری داشتند، چه طور سر و کله‌شان روی زمین پیدا شد، همه این‌ها راز بود»

زمینه سازی همراه با شخصیت پردازی این بار با جملات توصیفی ادامه پیدا می‌کند:

«توی قصه بودند، قصه‌ای که چرخ داشت. چرخی که قصه داشت. 
«آمده بودند چرخ قصه را بچرخانند، و این چرخاندن هم خودش راز بود.»

«تنها چیزی که از همان اول روشن بود، نام‌شان بود.
نام یکی از آنها کوکو و دیگری پوپو بود.»

مقصود متن از «دنیای بزرگ» کجاست؟ زمین یا دنیای قصه؟ با استناد به متن باید گفت: هر دو. دو پاسخی که در واقع یک پاسخ هستند. زبان اثر رازآلود است:

«توی قصه بودند، قصه‌ای که چرخ داشت. چرخی که قصه داشت.»

بنابراین زمین، دنیای قصه است و دنیای قصه، به معنای زمین است. چنین زبانی با اصل اساسی فانتزی متناسب است: «فانتزی دگردیسی/ دگرگونی نمادین واقعیت از منظر چشم یک زیبایی شناس است که ابعاد جدید و نامنتظری از واقعیت را بیان می‌کند.» [8]

چرخ اول قصه، با درخت «زبان گنجشک»، مادر کوکو و پوپو آغاز می‌شود. نامی متناسب با موضوع و در عین حال رازآمیز، چرا که این درخت میوه ندارد. اما در آرزوی میوه دار شدن است. سرانجام در یک بهار، بر شاخه‌های این درخت «دو میوه بود و نبود» ظاهر می‌شوند و نهایتاً در پاییز، کوکو و پوپو پا بر زمین می‌گذارند. این فاصله زمانی حدود نه ماه، گویی اشاره ایست به یک تولد انسانی. برقراری رابطه عاطفی بین کوکو و پوپو با «زبان گنجشک» و اشاره به زبان که وجه ممیزه انسان با سایر جانوران است، این گمانه را تقویت می‌کند:

«کوکو و پوپو گفتند: ما تو را دوست داریم، چون تو ما را بر شاخه‌های خود نگه داشتی، آب دادی، خوراک دادی و مهم‌تر از همه زبان دادی!»

چرخ روزگار - کتاب ماجراهای کوکو و پوپو

درخت «زبان گنجشک» از کاری بزرگ سخن می‌گوید که کوکو و پوپو برای انجام آن قدم بر زمین یا «سرزمین قصه» گذاشته‌اند. این کار بزرگ چیست؟ بردن دو دانه بزرگ به جایی دور. دو دانه‌ای که ابتدا در دل «زبان گنجشک» هستند و سپس زیر زبان کوکو و پوپو قرار می‌گیرند. داستان «ماجراهای کوکو و پوپو» روایتی است از باز کردن رازی است در دل این دو دانه قرار دارد. نام این راز زبان است. رازی که در دل دانه‌هایی نهفته است که در روساخت اثر، زیر اندام زبان کوکو و پوپو قرار گرفته است. دانه‌ای در روساخت اثر و رازی در ژرفساخت اثر که در طول داستان به تدریج شکوفا می‌شود. رازی که به تعبیر نویسنده باید «باز» شود تا «راز» نماند.

در اینجا می‌توان و باید به صورت موقت از داستان و جنبه‌های فانتزی و زیبایی شناختی آن فاصله گرفت و اندکی وارد حیطه بحث زبان شناسی و زبان آموزی شد.

دانه‌ها و نقش داستانی آها در این اثر به عنوان یک راز مطرح می‌شوند. اما می‌توان این نقش را به مثابه هسته بنیادین زبان تلقی کرد. اینکه ماهیت این هسته بنیادین چیست و اساساً زبان از کجا می‌آید؟ بحثی درازدامن بین فیلسوفان و زبان شناسان است. برخی زبان شناسان مثل «نوام چامسکی» برای زبان بنیانی ذاتی و زیستی قائل‌اند[9] و برخی دیگر زبان را دارای بنیانی عصبی می‌دانند. راز بودن دانه‌ها را می‌توان از این زاویه تحلیل کرد. اما پاسخ اینکه منشأ زبان کجاست؟ موضوع این داستان نیست. اگر چه شاید با استناد به متن بتوان وجود دانه‌ها در داستان را به مثابه بنیانی زیستی و ژنی برای زبان تحلیل کرد. آنجا که کوکو و پوپو به جهان قصه آمده‌اند تا این دانه‌ها را باید به جای دوری ببرند:

«آنکه درون درخت بود و نبود، گفت: شما به سرزمین قصه آمدید که کاری بزرگ را انجام دهید. باید دانه‌هایی که در دل من هست، به جایی دور ببرید!…
…آن که درون درخت بود و نبود، دو دانه از دل‌اش بیرون داد که کوکو و پوپو همیشه زیر زبانشان داشته باشند. کسی نمی‌دانست برای چه! همه راز داستان در دل این دو دانه بود!»

کوکو و پوپو در ابتدای این مسیر با پرنده‌ای ناشناخته که تاجی بر سر دارد روبرو می‌شوند‌ . این مواجهه در روساخت داستان برای انتقال پیام پادشاه سرزمین «بابانگ» به کوکو و پوپو است که از آن‌ها می‌خواهد به این سرزمین سفر کنند. لیکن در ژرفساخت اثر اشاره ايست به نخستین کارکرد زبان، یعنی انتقال پیام.

کوکو و پوپو اما زبان پرنده ناشناس را نمی‌دانند. پیام پرنده یعنی «بالالا! بالالا! بالالا!» توسط درخت زبان گنجشک ترجمه می‌شود. این واژه‌ها اما فقط در روساخت داستان نقش جمله را دارند. وگرنه در ژرفساخت اثر حامل آواهایی هستند که از نخستین مراحل زبان آموزی خبر می‌دهند. ضمن اینکه کارکرد شناختی داستان و بخشی از تأثیر آن بر رشد زبانی مخاطب کودک نیز از خلال همین آواورزی های متراکم و انبوه موجود در سراسر متن ممکن می‌شود.

پرنده اما به گواهی پوپو، «پرحرف است» و به گواهی کوکو «می‌خواهد حرفی مهم را برساند.» این حرف مهم چیست؟ او می‌گوید شما باید به سرزمین «بابانگ» بروید و زبان همه جانوران و پانوران را یاد بگیرید.

بدین ترتیب «سفر قهرمانی»[10] کوکو و پوپو و جدایی‌شان از درخت زبان گنجشک آغاز می‌شود. آغازی که لازمه رشد و رسش زبانی آنها است. در این مسیر با مرغابی‌هایی که «کواک کواک!» می‌کنند و با کبک‌هایی که «لاب لاب لاب!» می‌کنند هم کلام می‌شوند، بی آنکه از معنای کلام آن‌ها سر در بیاورند. در این پاره از داستان نیز آن‌ها نه با جمله که با آواها روبرو هستند. این موقعیت داستانی نیز با يكى از كاركردهاى اثر یعنی مرحله‌ی بیداری آوایی Phonological awareness متناسب است. بیداری آوایی بخشی از رشد زبانی کودک است. یعنی « توانایی کودک در شناسایی آواها و پیوند آواها با نویسه‌ها و این که چگونه در ترکیب با هم واژه‌ها را می‌سازند.»[11] و «بیداری آوایی یعنی کودک آواها را بشناسد و به آواهایی که پیرامونش می‌شنود حساس شده و بتواند تفاوت آواها را مانند بلندی و کوتاهی، کشیدگی، بم یا زیر بودن، آهنگ و ریتم و… از هم تمیز دهد.»[12]

کتاب ماجراهای کوکو و پوپو

در سایت کتابک بخوانید: رهنمودهایی برای رشد زبانی کودکان

کوکو و پوپو به سرزمین «بابانگ» می‌رسند. سرزمینی که همه زبان‌های جانوران و پانوران از آنجا ریشه می‌گیرد. «بابانگ» سرزمین «واکوها» است. واکو تغییر یافته واک به معنای حروف نوشتاری یا نویسه‌ها است. حضور واک‌ها در داستان با نام واکوها و شخصیت پردازی آنها یکی از محورهای زیبایی شناختی این اثر است. شخصیت‌پردازی با یک فضاسازی آغاز می‌شود:

«هر چه کوکو و پوپو به این سرزمین نزدیک می‌شدند آواهای پانورانی به نام واکوها را روشن‌تر می‌شنیدند.»

این فضاسازی ذهن مخاطب کودک را برای شخصیت پردازی واکوها و مقایسه ذهنی بین آنها و حروف نوشتاری آماده می‌کند: «واکوها تنها کاری که بلد بودند، آواز خواندن بود. آ از صبح که بلند می‌شد، می‌گفت: آآآآآآآآآآ. ب از صبح که بلند می‌شد، می‌گفت: ب ب ب ب ب.»

اما بهترین و زیباترین کار واکوها، کار جمعی آنها است: 
«همه‌ی این واکوها هنگامی که با هم می‌خواندند، زیباترین ترانه‌های جهان زاده می‌شد.»

هم خوانی واکوها در روساخت اثر، تعبیری زیباشناسانه از کارکرد زبان شناختی واک‌ها یا حروف نوشتاری در ساختن واژه‌ها و کلمه‌ها و جمله‌ها است. در حالی که واک‌ها در حالت انفرادی تنها می‌توانند صدادار و بدل به آوا شوند. بدین ترتیب این شخصیت‌پردازی با موضوع زبان آموزی اثر و کارکرد شناختی آن یعنی «بیداری الفبایی» Phonemic awareness یا «بیداری واجی» یعنی «توانایی کودک در شناسایی نویسه‌های الفبا»[13] مرتبط است.

کوچ همگانی الفبا

كوكو و پوپو در ميان «آوای» شادی شیپورها مورد استقبال «آشاه صد و پنجاه و چهارم» یا «آی تاج دار» یا «آشاه چهارم» قرار می‌گیرند. او با تاکید بر اینکه «چرخ روزگار شما را آفریده تا در نبرد آبانگ و نابانگ کمک کنید!» از کوکو و پوپو می‌خواهد که به قلعه پیچ پیچ بروند و از دیونمکی‌ها بخواهند که به سرزمین نابانگ حمله نکنند و واکوهایی را که ربوده‌اند و در قلعه زندانی کرده‌اند، آزاد کنند!

کوکو و پوپو رهسپار قلعه پیچ پیچ می‌شوند، اما ورود به قلعه کار راحتی نیست. پس دست به دامان موش‌ها یا «دم‌دارهای شادمان یا شادمان‌های دم‌دار» می‌شوند. تنوع نامگذاری بر روی شخصیت‌ها از جمله شگردهای نویسنده در این داستان است که با کارکردهایی که پیش از این گفته شد، تناسب دارد. چندانکه مخاطب کودک با کارکردهای چندگانه زبانی و ساخت واژگان متفاوت روبرو می‌شود.

کوکو و پوپو اما یک مشکل بزرگ دارند. آن‌ها زبان موش‌ها را نمی‌دانند. پس برقراری ارتباط با آنها و طرح مسئله و درخواست کمک از آنها در داستان گره می‌افکند. پس از کشمکش‌های آمیخته به طنز، این بار نه وجود مترجم بلکه نشانه‌ها هستند که عهده دار گره گشایی از داستان می‌شوند:

ابتدا موش‌ها برای آن که دلیل ترس‌شان و قرارشان از جمله «جیم جیم جیم» پوپو را بیان کنند، نقش یک گربه را به پوپو و کوکو نشان می‌دهند تا مشخص شود که «جیم» در زبان موشی یعنی گربه.

به دنبال این ارتباط، کوکو و پوپو می‌فهمند که راه یاد گیری زبان موش‌ها یا دم‌دارهای شادمان  این است که تصویر هر چیزی را نشان دهند تا موش‌ها هم واژه‌ی آن را بر زبان بیاورند. در پی این نتیجه‌گیری کوکو جلو می‌رود و عکس خودشان را با یک موش و در حال دست دادن نشان می‌دهند تا به معنای دوستی برسند.

وجود نشانه در پیرنگ داستان با دیگر کارکرد این داستان یعنی «بیداری نشانه‌ای»[14] یعنی «درک کودک از کارکرد نمادها و نشانه‌ها» مرتبط است. «بخشی از زبان ارتباطی انسان را نمادها و نشانه‌ها می‌سازند، بنابراین کودک برای یادگیری کامل زبان ارتباطی باید نشانه را بشناسد. این بخش از آموزش زبان ارتباطی را نشانه‌ورزی می‌گویند.»[15]

در پاره‌ای دیگر از داستان، یعنی زمانی که کوکو و پوپو در پی رفتن به بالاترین نقطه قلعه پیچ پیچ هستند، موش‌ها نقشه مسیر را در اختیار آنها قرار می‌دهند که باز هم با مفهوم بیداری نشانه‌ای و نشانه‌‌ورزی قابل تحلیل است. 
تصاویر داستان در این پاره‌های داستانی نقشی فائقه دارند. به طوریکه مخاطب می‌تواند با رجوع به متن شمایلی از زبان اثر رمزگشایی کند. از این رو تصاویر «درک دیداری» کودک یعنی «توانایی کودک در شناخت و درک تصویر و عناصر دیداری»[16] را تقویت کند. درک دیداری با شناخت نشانه‌ها مرتبط است. «شناخت نشانه‌ها سرآغازی برای آشنایی کودکان با کدهای تصویری و زبان تصویر است. کودکان با نشانه‌ورزی یاد می‌گیرند که هر تصویر معنایی دارد.»[17]

با گذشت «هفت چرخ روز» و «دو هفت چرخ روز» کوکو و پوپو موفق می‌شوند با موش‌ها حرف بزنند و حرف آنها را بفهمند. این ارتباط راه ورود به قلعه را برای کوکو و پوپو باز می‌کند. این‌بار آن‌ها با لشکری از دیونمکی‌ها و دیوچه نمکی روبرو می‌شوند. آن‌ها «دشمن دوست واکوها» هستند. آن‌ها «چون خودشان بی زبان‌اند، از هر کسی که زبان و آوایی دارد، بدشان می‌آید.» به همین دلیل، آن‌ها هزاران ‌واکو را از سرزمین آبانگ ربوده و در زیرزمین قلعه به بند کشیده‌اند.

اما کوکو و پوپو پیش از هر کاری باید سر از کار بی‌زبانی دیونمکی‌ها دربیاورند. چرا که بدون وجود زبان، راه‌ها مسدود است.

برای آشنایی با شخصیت‌های «کوکو و پوپو»، فایل پیوست را دریافت کنید!

ادامه دارد….


پی‌نوشت و ارجاعات:

۱- ادبيات كودک، متيو اورويل گرنبى، ترجمه آرش خوش صفا، نشر حكمت كلمه، ١٣٩٩، صفحه ٢٩٩

۲-فانتزى در ادبيات كودكان، محمدهادى محمدى، نشر روزگار، چاپ اول: ١٣٧٨، صفحه ١٦٠

۳- ر. ک، همان منبع، صفحه ١١٦

۴- زبان و مغز، لورين.كى.آبلر و كريس جرلو، ترجمه موسى غنچه پور و مهديه پاک زاد مقدم، نشر نويسه پارسى، صفحه ١٦

۵-سواد شكوفايى از پژوهش تا عمل (چه گونه كودكان باسواد می‌شوند؟)، زهره قايينى، انتشارات موسسه پژوهشى تاريخ ادبيات كودكان، چاپ اول: ١٤٠١، صفحه ٢٦

۶- همان منبع، همان صفحه

۷- زبان و آگاهی، جراید ادلمن، ترجمه رضا نیلی پور، انتشارات نیلوفر، چاپ اول:۱۳۸۷، صفحه ۱۱۹

۸-فانتزى در ادبيات كودكان، محمدهادى محمدى، نشر روزگار، چاپ اول: ١٣٧٨، صفحه ۱۲۳

۹- رجوع کنید به مقاله «نگاهی به نقش کتاب خوانی در رشد زبانی کودک با بازخوانی آراء نوام چامسکی»، یاشار هدایی، سایت آموزک

۱۰- از این زاویه می‌توان داستان «ماجراهای کوکو و پوپو» را با الگوی «سفر قهرمانی» جوزف کمپل، شامل مراحل سه گانه «جدایی» ،«تشرف» و «بازگشت» به جامعه هم تحلیل کرد.

۱۱- سواد شكوفايى از پژوهش تا عمل (چه گونه كودكان باسواد می‌شوند؟)، زهره قايينى، انتشارات موسسه پژوهشى تاريخ ادبيات كودكان، چاپ اول: ١٤٠١، صفحه ۵۹ 

۱۲-همان منبع، صفحه ۶۰

۱۳- همان منبع، صفحه ۵۹

۱۴- سواد شكوفايى از پژوهش تا عمل (چه گونه كودكان باسواد می‌شوند؟)، زهره قايينى، انتشارات موسسه پژوهشى تاريخ ادبيات كودكان، چاپ اول: ١٤٠١، صفحه ۵۸

۱۵- همان منبع، صفحه ۶۱

۱۶- همان منبع، صفحه ۵۸

۱۷- همان منبع، صفحه ۶۵

نویسنده:
پدیدآورندگان:
Submitted by editor69 on