من شیفته نقاشی کردن، خواندن کتاب و ساختن و شکل دادن بودم - گفت‌وگو با علی خدایی

علی خدایی یکی از تصویرگران نام‌آشنا در حوزه تصویرگری کتاب کودک در ایران است. او اکنون بیش از چهار دهه است که در این زمینه پیوسته و پیگیر نقش می‌زند و کودکان این مرز و بوم و فراتر از آن را با تصویرهای زیبا و جذاب خود غرق زیبایی و لذت می کند. از ویژگی های علی خدایی این است که بسیار آرام و در فضایی دور از جنجال، تنها سرگرم کارش است. از او به ندرت ‌گفت‌وگویی منتشر شده. حتا در ویکی‌پدیای فارسی صفحه‌ای ندارد. کتابک برای شناخت بیش‌تر مخاطبان و نسل‌های جوان‌تر تصویرگران و پدیدآورندگان کتاب کودک از کارها و تجربه‌های او و نقش استمرار در کار یک هنرمند تصویرگر به این گفت‌وگو پرداخته است.  

جناب خدایی از کودکی‌تان شروع کنیم. شما در کدام شهر و در چه موقعیت خانوادگی به دنیا آمدید.؟ ویژگی‌های خانواده از نظر اجتماعی و فرهنگی چه‌گونه بود؟

من در تهران به دنیا آمدم، از نظر اجتماعی و فرهنگی شرایط متوسطی داشتیم و چهارمین فرزند در بین شش فرزند خانواده بودم. مادربزرگم با ما زندگی می‌کرد و درواقع ما دو مادر خیلی مهربان داشتیم. بعدها متوجه شدم مادربزرگ‌های نقاشی‌هایم به شکل ناخودآگاه و غریزی ترکیبی از مادر و مادربزرگم هستند.

بخشی از کتاب «کدوقلقله‌زن» به قلم محمدهادی محمدی 

کودکی‌تان تا پیش از مدرسه چه گونه گذشت آیا خاطره‌ای از آن زمان دارید؟ آیا در کودکی کسی بود که برایتان قصه و افسانه بگوید و شما هم شوق شنیدن آن را داشته باشید؟

بله مادر و مادر بزرگم برای‌مان قصه و افسانه می‌گفتند و حتی تکرار آن‌ها در ما شوق عجیبی ایجاد می‌کرد.


کدام مدرسه می‌رفتید و نگاه‌تان به آموزش چه‌گونه بود؟ آیا فضای کسالت‌بار آموزش و اجبارهای آن را حس می‌کردید؟ آیا در فضای خانه کتاب و کتابخانه‌ای بود؟‌ از کتابخانه‌های محلی یا کانون بهره می‌بردید؟

در کودکی طراح خوبی بودم. چون توجه هم‌کلاسی‌ها و آموزگاران را به خود جلب می‌کردم در بازی‌های متداول شرکت نمی‌کردم. بیشتر دوست داشتم خودم بازی ابداع کنم. من شیفته نقاشی کردن، خواندن کتاب و ساختن و شکل دادن بودم. وقتی در نزدیکی محل‌مان کتابخانه کانون ساخته شد، با دنیایی دیگر روبرو شدم. دنیای متفاوت با دنیای رسمی وخشک مدرسه، دنیایی که با من هماهنگ بود. رفتن به کانون برایم مثل قدم گذاشتن به فضایی فانتزی بود، دنیایی که در آن خیال و خلاقیت رسمیت پیدا می‌کرد. در این زمان بود که من از طریق کتاب‌ها و فضای کانون، آن بزرگسالی که خردمند بود و به دنیا و فرهنگ کودک اهمیت می‌داد، کشف کردم.


خرید کتاب‌های کانون پرورش فکری کودکان


آیا در دوره دبستان احساس می‌کردید که در بزرگسالی قرار است چه کاره شوید؟

در آن دوره من و شاید بقیه هم‌سالانم توجه‌ای به شغل نداشتیم و فکر می‌کنم این پرسش برای بزرگسالان مهم است و وقتی از طرف آن‌ها مطرح می‌شود کودک هم متناسب با دریافت‌هایش از ارزش گذاری‌هایی که بزرگسالان ارائه می‌دهند، پاسخ می‌دهد.

 

چه زمانی احساس کردید که گرایش‌تان به نقاشی جدی است؟

در کلاس‌های نقاشی کانون پروش فکری وسایل خیلی باکیفیتی در اختیارمان بود و مربی آگاهی داشتیم که ما را در جهت همان بستر خلاقانه کودکی‌مان هدایت می‌کرد. چندسال بعد همین مربی (آقای گوهرزاد) به من پیشنهاد کرد به جای دبیرستان در هنرستان هنرهای زیبا ثبت‌نام کنم. و من با شرکت در امتحان عملی هنرستان موفق شدم در آن‌جا ثبت نام کنم. می‌توان گفت این زمان آغاز رسمیت یافتن نقاشی برای من و دیگران بود.


در دوره نوجوانی و دبیرستان علاقه و گرایش‌تان به چه چیزهایی بود؟‌فرهنگی مانند سینما یا اهل ورزش و این چیزها هم بودید؟

در نوجوانی و در هنرستان بیشتر نقاشی می‌کردم و در کتابخانه آن‌جا با کتاب‌هایی با چاپ عالی، جهان نقاشی و نقاشان را مطالعه می‌کردم. در مورد ورزش هم کوه می‌رفتم و تابستان‌ها هم شنا می‌کردم.


خرید کتاب کدوقلقله‌زن



از چه زمانی احساس کردید که به تصویرگری کتاب کودک علاقه دارید؟

بعد از هنرستان کار نقاشی و طراحی، حتی پیگیرتر از زمان هنرستان ادامه پیدا کرد. فضاهای آکادمیک در رشد دادن نقاشی‌هایم بسیار مهم بودند. من کنار این که پیشرفت خوبی داشتم وتجربیات زیادی کسب کرده بودم، شیفتگی‌ام به دنیای کودکی کم نشده بود. هنوز دوست داشتم دریافتی کودکانه از جهان داشته باشم و نقاشی کردن برایم مثل ایستادگی دربرابر قراردادهای بزرگسالی بود. این ویژگی و شیفتگی مرا به شکل طبیعی و خودبخودی به طرف نقاشی برای کودک، کشاند. روانشناسی کودک بخصوص پیاژه را مطالعه می‌کردم و بطورکلی هر مطلبی که درباره ادبیات کودک و کودکی را یافته و مطالعه می‌کردم.

سوژه‌های آن دوران بیشتر تصاویری است از مادرم در حال کار، دختربچه‌ای کنار باغچه با کبوتری در بغل، مادر بزرگم در کرسی یا در آشپزخانه‌ای کوچک و ....

یک داستان تصویری بدون متن طراحی کردم: کودکی در سرمای سخت زمستان، هنگام بازگشت از مدرسه گنجشک کوچک نیمه‌جانی را پیدا می‌کند. آن را به خانه می‌برد. در خانه با مواظبت‌های کودک، گنجشک خوب می‌شود. در آخرین فریم کودک را در حیاط می‌بینیم، بهار شده است و همان گنجشک از دست کودک دانه می‌خورد و تعداد زیادی گنجشک در حال پرواز و جنب و جوش در اطراف کودک هستند.

حالا که به آن‌ها نگاه می‌کنم، انگیزه‌ها، افکار و احساس‌های آن دوره را به یاد می‌آورم. این تصاویر و داستان، فضای ذهنی آن دوران من را به خوبی منعکس می‌کند، در واقع کودک درون داستان، خودم هستم و آن گنجشک نیمه‌جان، دوران کودکی است که بوسیله زمستان سخت و در اصل جامعه بزرگسالی، تهدید شده است.

در سال 1365 این داستان تصویری بدون متن را و بقیه تصویرسازی‌هایم را به نویسنده‌ای نشان دادم و از کارها خوشش آمد، البته بیشتر از تصاویر آن. همان جا اولین سفارشم را گرفتم، نویسنده داستانی به من داد که آن را تصویر کنم و بدین ترتیب من اولین کتابم را بنام «گنجشکک» تصویرسازی کردم.

بعد به مجله کیهان بچه‌ها معرفی شدم. در آنجا سال‌ها با آقای بنی اسدی، نصر، وکیلی و نیکان‌پور در کنار هم تجربیات خیلی خوبی داشتیم.
 
نخستین کتابی که تصویرگری کردید چه دوره‌ای و با کدام ناشر بوده است؟

سال 1365 کتاب «گنجشکک» نوشته مجید راستی و نشر «نهاد هنر و ادبیات»

 


خرید آثار علی خدایی


در دوره جوانی با نهادهای ادبیات کودکان مانند کانون پرورش فکری و شورای کتاب کودک مراوده داشتید؟

خیر، ارتباطم تنها از طریق کتاب‌هایی که شورا در زمینه ادبیات کودک و کودکی منتشر می‌کرد، بود. با کانون هم از طریق کتاب‌های کودک و نشریه‌های آموزشی ارتباط داشتم.

 

شما سبک خاصی در کارتان دارید که خیلی پویا است و این پویایی برای مثال در کار آبرنگ که کم‌تر مرز می‌شناسد یا رنگ‌های درهم آمیخته شده دیده می‌شود. آیا در این کار از کسی تأثیر گرفته‌اید؟

در بعضی از کارهایم از عنصر رنگ درکنار کارکرد اصلی‌اش، از آن به عنوان ایجاد فرم و بافت هم سود می‌برم. و در مجموع سعی دارم فضای خاصی بوجود بیاورم. از کسی یا جایی تأثیر نگرفته‌ام، اما غیر مستقیم از نقاشی‌ها در دوره‌های مختلف تأثیر گرفته‌ام. به طورکلی سبک خاصی ندارم و در خیلی از کارهایم این ویژگی که شما مطرح کرده‌اید، دیده نمی‌شود. 

 

اگر قرار باشد دوره کاری‌تان را بخش‌بندی کنید، چه نقطه‌های اوجی در آن می‌بینید؟

من نزدیک به 180 عنوان کتاب تصویرگری کرده‌ام. کارهای متفاوتی هستند و بیشتر آن‌ها را دوست دارم. مثلاً در دهه 60 و 70 آثاری دارم (برای مجلات یا کتاب) که بعد از گذشت زمان زیادی هنوز برایم اوج هستند.


شما در کارتان یکی از اندک کسانی هستید که کتاب‌های تعاملی را طراحی می‌کنید. و این کتاب‌ها هر کدام ویژگی‌های خودشان را دارند. از کی به این سبک از طراحی کتاب علاقه‌مند شدید؟

از همان دوره آغاز کار حرفه‌ای، به تصاویر و کتاب‌های بدون متن خیلی تمایل داشتم در سال 1367 کتاب کار کردم به نام شوخی با حیوانات. در سال 1369 کتاب «چی مثل چی» را کار کردم که بعضی از تصاویر آن در کاتالوگ دومین دوسالانه نمایشگاه تصویرگران چاپ شد. قرار بود نشر نهاد هنر و ادبیات آن را چاپ کند اما نتوانست ادامه دهد و تعطیل شد. چند سال بعد آن را به کانون دادم ودر آنجا هم بعد از گذشت چند سال در قطعی کوچک و با روی جلد و صفحه‌آرایی بد چاپ شد.

تصویری از کتاب چی مثل چی؟

در دهه هفتاد ایده‌های تصویری ویژه‌ای برای پشت جلد مجلات کیهان بچه‌ها و سروش کودک کار کردم و همین طور تقویم‌هایی چهار لتی رو میزی برای کانون، که همه آنها قابلیت کتاب شدن داشتند:

یک مجموعه تصویر با سوژه کلاغ کار کردم و آن را برای چاپ یک کتاب بدون متن، به کانون پیشنهاد دادم. برای کانون چاپ کتابی بدون متن نشدنی بود اما به دلیل جذابیت و قابلیت‌های تصاویر، پیشنهاد کردند خانم شعبان‌نژاد برای تصاویر شعر بگوید، من هم به ناچار پذیرفتم. کتاب با نام «کلاغه به خونه اش نرسید» چاپ شد و در جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی برنده شد البته برای متن و خانم شعبان‌نژاد جایزه‌اش را با من تقسیم کرد.

تصویری از کتاب «کلاغه به خونه‌اش نرسید»

به هر حال سال‌ها بعد با تلاش و پیگری هایم، کانون رضایت داد که کتاب بدون متن چاپ کند البته با مقدمه توضیحی کوتاهی در ابتدای کتاب. بعد از این اتفاق دیگر راحت‌تر می‌توانستم ایده‌هایم را عملی کنم. ایده‌هایی که همراه بود با صفحه‌های اضافه در کتاب، تاهای باز شدنده، برش صفحه‌ها و...

 

در بسیاری از کتاب‌های تعاملی شما هم طراح و نویسنده هستید و هم تصویرگر. این حس چندکاره بودن از نظر شما چه ویژگی‌هایی دارد؟

حس خیلی خوبی است چون همه محدویت ها و آزادی‌ها را خودم تعیین می‌کنم. و به نظرم هر سه این مقولات شدیداً به هم وابسته‌اند. و فکر می‌کنم اگر هر سه ویژگی در نفر باشد نتیجه خیلی بهتری داشته باشد.


به طورکلی نگاه و نظرتان درباره ادبیات کودکان ایران و دوره‌های تاریخی و رشد آن چیست؟

خانم قایینی درکتاب ارزشمند «تاریخ ادبیات کودکان ایران» به این موضوع و اهمیت آن پرداخته است. در دوره معاصر کتاب‌های محمدهادی محمدی با نام‌های «روش شناسی نقد ادبیات کودک» و «فانتزی در ادبیات کودک» نقطه آغاز پرداخت نظری به ادبیات کودک به شکل علمی، جامع و روشمند است. و در ادامه آثار نظری خسرونژاد، ترجمه آثار مهم نظریه‌های ادبیات کودک و کودکی، دانشگاهی شدن رشته ادبیات کودک...

فانتزی در ادبیات کودک و نوجوان


خرید فانتزی در ادبیات کودک و نوجوان



خرید روش‌شناسی نقد ادبیات کودکان


مناسبات و ساختارهای اجتماعی هر دوره و بطور کلی فرهنگ، با روش‌هایی اندیشه و کنش افراد را شکل می‌دهند. بنابراین ادبیات کودک هم متناسب با آنچه فرهنگ از آن می‌خواهد، پیام‌ها و پیش فرض‌هایی را از طریق متن‌ها و نظریات انتقال می‌دهد و به نوعی در باز تولید آنچه که شکل گرفته می‌پردازد.

به تفکر انتقادی در ادبیات کودک و مسائل نظری آن به ندرت برمی خوریم. به نظرم درک این که محتوای تفکر و آثار ما از طریق ساختارهایی شکل دادشده اند، می‌توانند تأثیر مهمی در اندیشه‌های‌مان و خلق و تولید ادبیات کودک و پژوهش‌های نظری ادبیات کودک داشته باشد.


خرید مجموعه‌ی تاریخ ادبیات ایران


موانع کار تصویرگری را در ایران چه می دانید؟

درحوزه اقتصاد، ناشر، بازار نشر، و در حوزه فرهنگ، نهادهای رسمی سیاستگزار و نهادهای مستقل تاثیرگذار، هر یک می‌توانند موانعی در ادبیات کودک و کار تصویرگری ایجاد کنند.


آیا شما در کارتان با ناشر و مدیر هنری و نویسنده قائل به تعامل و گفت و گو هستید؟

اگر ناشر و مدیر هنری و نویسنده توانایی‌های لازم در درک تصویر و تصویرگری را داشته باشند، گفت‌وگو می‌تواند مفید باشد در غیر این صورت مانعی برای کار تصویرگر ایجاد می‌شود. معمولاً مدیران هنری گرافیست‌هایی هستند که توانسته‌اند با شگردهایی توجه و اعتماد ناشرین را جلب کنند. آن‌ها درباره ادبیات کودک و نظریه‌های آن و نسبت به متن‌ها و ارتباط متن‌ها و تصویرها، آگاهی‌های اندکی دارند. ناشرین بیشتر آنچه را که به شکلی رواج پیدا کرده و فروش خوبی دارد توصیه می‌کنند، هرچه که می‌خواهد باشد. نویسنده‌ها هم معمولاً تصویر ذهنی‌ای از نوشته خود دارند و گاهی انتظار دارند تصویرگر همان برداشت تصویری نویسنده را تصویر کند.


به عنوان تصویرگری که همه مراحل کار را از شاگردی تا استادی پیموده است به جوان‌هایی که وارد این حوزه می‌شوند چه حرف‌هایی می‌توانید داشته باشید که در روند کارشان سودمند باشد؟

به شکل معمول کسانی که وارد این حوزه می‌شوند از قبل در خودشان آمادگی‌هایی را پرورش داده‌اند و کار خود را مدام در مواجه با نمونه‌های موفق در ایران و جهان قرار می‌دهند و به شکل متعارف و طبیعی و با تلاش خود جایگاهی در این حوزه بدست می‌آورند.

بنابراین فکر می‌کنم همراه با توانایی‌های عملی، لازم است به مسائل نظری و دانش تصویرگری، مطالعه ادبیات کودک و نظریه‌های ادبیات کودک نیز پرداخته شود. و همینطور روانشناسی شناختی، روانشناسی رشد، انسان شناسی، جامعه شناسی، فلسفه، تعلیم و تربیت نوین....

 

نویسنده:
Submitted by editor74 on