در «دارودستهی کبوترهای اصیل با جرم و جنایت مبارزه میکنند»، کبوترهایی برگزیده میشوند تا مجرمان شهرشان را شناسایی و با آنها مبارزه کنند.
«دارودستهی کبوترهای اصیل با جرم و جنایت مبارزه میکنند» کتابی هیجانانگیز است که از همان صفحههای نخست و پیش از آغاز داستان، کنجکاوی خواننده را برمیانگیزد. نویسنده مانند فیلمهای اکشن، شخصیتهای داستان را معرفی میکند؛ مثلاً «کلهمعلقزن: خیلی نرمولک و انعطافپذیر»؛ «نونخور: قهرمان اصلی داستان»؛ «پشتفری: اَبَر بغبغو»؛ «بادکنکی کبیر: کدخدای دارودستهی کبوترها»؛ «ترنتِ چوبخشک: حیوان خانگی»؛ «سنگولی: استاد تغییر چهره». مکان زندگی و دوستان سنگولی به شیوهی کاملاً تبلیغاتی معرفی میشوند: «حیوانات مزرعه روحشان هم خبر ندارد چرا سنگولی لباس میپوشد. گاوها فکر میکنند حتماً او خلوچل است.».
با خواندن صفحات ابتدایی، کمکم متوجه میشویم دستهی کبوترانی که با سنگولی زندگی میکنند انتظار دارند که او فقط برود توی جلد کبوتریاش. آنها و بقیهی ساکنان مزرعه به او ایراد میگیرند که: «کبوترهای اصیل لباس نمیپوشند»، «کبوترهای اصیل باید کارهای کبوتری بکنند»، «کبوترهای اصیل که فیسفیسو نیستند». اما سنگولی به این حرفها توجهی نمیکند و راه خود را میرود. در این مزرعه هم مثل بیشتر مزرعهها گاوها گاوی میکنند و لاماها هم لاما ماندهاند و دستهی کبوترها هم به پرواز و خوردن دانه مشغولاند و فقط سنگولی است که متفاوت است. همین تفاوت موجب میشود که در یک موقعیت جدید، او را برای مبارزه با تبهکارها برگزینند.
خرید کتاب با موضوع تفاوتهای فردی
در ترجمهی این اثر سعی شده است از واژگان امروزی، که نوجوانان به کار میبرند، استفاده شود مثل واژهی «فاز» در این جمله: «تغییر چهره برای مبارزه با تبهکارها خیلی فاز میده، اما آخه من عاشق زندگی توی مزرعهام»؛ یا استفاده از واژهی «ترکاندن» در این جمله: «حالا دیگه وقتشه با تغییر چهره بترکونم!» یا واژهی «تابلو» در این عبارت: «خشخش لباس مبدل او خیلی تابلو بلند است» یا واژهی «پایه» در این عبارت: «جون داداش پایهام»، یا واژهی «دور دور» در این عبارت: «بعضی شبها با خفاشهای باحالِ محله میریم دور دور». همچنین مترجم برای انتقال جذابیت عبارتهای داستان از گنجینهی زبان فارسی بهره برده و آن را به سجع و قافیه مزین ساخته است: «نون برو تو سنگدون.»
کتاب «دارودستهی کبوترهای اصیل با جرم و جنایت مبارزه میکنند»، سه فصل دارد و هر فصل خلاقانه معرفی شده است. پیش از شروع هر فصل، مقدمهای با تصویرهایی از فصل جدید پیشِ رو خلق شده است؛ مثلاً در پایان فصل نخست و آغاز معرفی فصل دوم کتاب آمده است: «در همین وانفسا...»، «اونجا رو باش میوه»، «عه! این قالیچه بگی نگی تورتوریه!»، «تلپ»، «خفاشها جیغ میکشند: حالا کی به دادمون میرسه؟»، «شما چی فکر میکنید؟»، «ادامه دارد...»
پس از آن فصل دوم را با این عنوان معرفی میکند: «فصل دوم خفاش گیرانداز»، به همراه تصویر یک خفاش. در حاشیههای تصویر خفاش، اجزای خفاش را نشان میدهد و معرفی میکند. مثلاً: «پاهای پنجهطوری (برای پنجولکشی)».
در این کتاب از همهی ظرفیتهای تصویرگری بهره گرفته شده است و از این رو، کتاب برای مخاطب کودک و نوجوان بسیار هیجانانگیز است. مشخص است که تصویرگر کاملاً با نویسنده هماهنگ است. به کار گرفتن ظرفیتهای گوناگون تصویری متناسب با متن، شاخصهی کار اندرو مک دانلد، نویسندهی این مجموعه است؛ زیرا او تهیهکنندهی فیلم هم است. اندرو مک دانلد، نویسندهی پرفروشترین مجموعهی داستانی «کبوترهای واقعی»، تهیهکنندهای اسکاتلندی است که در سال ۱۹۶۶ در گلاسکو به دنیا آمد. او عاشق نوشتن داستانهایی است که بچهها را بخنداند و شگفتزدهشان کند؛ طوری که از شگفتی زیاد به هوا بپرند. کتابهای او در فهرست نهایی جایزهی کتاب کودک ریدینگ و جوایز صنعت کتاب استرالیا قرار گرفتهاند. او همچنین از بنیانگذاران کمپانی فیلمسازی دی ان ای است. از جمله افتخارات اندرو مک دانلد میتوان به جایزهی بفتای بهترین فیلم و دو جایزهی بفتای اسکاتلند اشاره کرد.
اندرو مک دانلد سابقهی تهیهکنندگی آثاری همچون: «۲۸ هفته بعد»، «سر الکس فرگوسن: هرگز تسلیم نشو»، «دور از اجتماع خشمگین»، «اکس ماکینا» و «آخرین پادشاه اسکاتلند» را در کارنامهی هنری خود دارد. او تهیهکنندگی فیلمهای سینمایی «قبر کمعمق»، «رگیابی»، «یک زندگی کمتر معمولی»، «ساحل»، «یادداشتهایی بر یک رسوایی» و... را بر عهده داشته است.
کارشناسان نظراتی مثبت دربارهی کتاب «دارودستهی کبوترهای اصیل با جرم و جنایت مبارزه میکنند» دارند:
بوکلیست: نمایشی سرشار از شور و هیجان و خنده! هیجان، بیوقفه، بین داستانهای این کتاب جولان میدهد.
اسکول لایبری ژورنال: این کتاب برای بچههایی که عاشق هیجان، کمدیهای پرجنبوجوش و معماهای جناییاند، فوقالعاده است.