مرگ خاموش عروسک های مردم ساخت ایرانی

پیشینه ساخت عروسک های دست ساز در ایران  به آیین های کهن و جوامع ابتدایی باز می گردد و بیانگر ارتباط انسان و طبیت و در پی آن خلق پیکرک های ابتدایی گلی و سنگی  است.

بررسی ساخت عروسک ها و یا پیکرک ها بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی یک ملت را نمایان می سازند. جغرافیای متنوع ایران باعث پدیدار شدن ملیت های بومی در این سرزمین شده که این تنوع قومی منجر به تولید اشکال بسیاری از هنر های بومی از جمله عروسک های سنتی شده اند. به نقل از پوپک عظیم پور، پژوهشگر و استاد دانشکده هنر های نمایشی، عروسک ها کار برد های مختلفی همچون انجام یک آیین، اجرای یک نمایش و یا بازیچه کودکان داشته اند.

مرگ خاموش عروسک های مردم ساخت ایرانی

از بارزترین نمونه های عروسک های آیینی می توان به تَکَم، بوکه بارانه، ابودردا و چُمچِمه گَلین اشاره کرد که برای انجام آیین های پیش بهاری، باران خواهی و شفای جمعی ساخته می شده است. نمونه دیگری از عروسک های آیینی که در افسانه های کهن ایرانی به آن اشاره می شود عروسک سنگ صبور است. اگر چه اطلاعات دقیق در باره عروسکی با این نام در دسترس نیست اما رسمی که در بعضی خانواده های ایرانی رایج بود که می تواند دلیلی بر وجود این عروسک در بخشی از تاریخ کشورمان باشد. بر اساس افسانه ها کارکرد عروسک سنگ صبور این بود که غم و غصه دختران جوان را می شنید و می ترکید. رسمی که در سطور بالا اشاره شد این بود که تا همین اواخر (دوره قاجار) به همراه جهاز عروس، عروسکی به دختر تازه بخت می دادند تا احساس تنهایی نکند و همدمش باشد. این رسم می تواند اشاره غیرمستقیمی به کارکرد عروسک سنگ صبور داشته باشد. یک نمونه از این مورد در آلبومخانه کاخ گلستان موجود است.

عروسک ابودردا نیز کارکرد شفای دسته جمعی دارد. ابودردا در اصل لقب یکی از صحابه رسول اکرم (ص) بوده که همیشه با بیمار دست و پنجه نرم می کرده و از همین رو به او لقب پدر دردها یا ابو دردا را می دهند. هنگامی که در یک طایفه و یا محله ای بیماری به مدت طولانی وجود داشت آش ابودردا نذر می شد. از خمیر رشته عروسکی با نام ابودردا درست می کردند و در آشی می انداختند که مواد اولیه اش توسط همه اعضای خانواده و یا محله تهیه می شد. زمان پخت آش آخرین چهارشنبه سال و یا روز وفات حضرت محمد(ص) بود. همه با هم در تهیه آش مشارکت داشتند و برای هم دعا می کردند. هنگام تقسیم آش عروسک ابودردا نصیب هر کس که می شد باید آن را به آب روان می سپرد و می گفت: ای ابو دردا، همانطور که می روی بیماری و مشکلات را نیز با خودت ببر. در حقیقت با یک دعای دسته جمعی و ایجاد فضای امید و همدلی توان دفاعی بدن را نیز بالا برده و به استقبال سلامتی می رفتند.

از نمونه های نمایشی مشخص و با پیشینه تاریخی قابل توجه نیز می توان به عروسک های نمایش خیمه شب بازی که در برخی نقاط ایران به جی جی وی جی معروفند و یا اسب چوبی اشاره کرد. یکی از قدیمی ترین اسناد موجود درباره هنر خیمه شب بازی شعر حکیم عمر خیام نیشابوری است که به وجود نمایش خیمه شب بازی در قرن پنجم اشاره دارد. تمثیل زیبای انسان در نقش لعبت (عروسک خیمه شب بازی) در آفرینش، لعبت بازی (خیمه شب بازی) و صندوق عدم که اشاره های مشخصی به ابزار خیمه شب بازی دارند، آشکارا وجود این هنر را در آن دوره ثابت می کند.

ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
از روی حقیقتی، نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم
رفتیم به صندوق عدم، یک یک باز

مرگ خاموش عروسک های مردم ساخت ایرانی

گروه سوم عروسک ها که کاربرد بازیچه داشته اند از تنوع بسیاری برخوردارند. به اندازه ای که می توان گفت به تعداد هر زن و مادر ایرانی عروسک – بازیچه سنتی وجود دارد. در گورهای باستانی کودکان پیکرک های گلی و سنگی یافت شده که بازیچه آنان بوده است. بازی با عروسک برای دختران مشق زندگی است و تمرینی است برای آینده. شاعر بزرگ سنایی غزنوی نیز در یکی از اشعار خود به خوبی به این مسئله اشاره می کند:

مادران و زنان، از آن به مجــاز
کــودکـان را کنند لعبت باز
تاش چون شوی (شوهر) خواستار آید
آن، به ‌کــــــدبانوییش، کار آید
تا چو بگـــــــذاشت لعبت بی‌جان
لعبت زنـــــــده پرورد پس از آن

مرگ خاموش عروسک های مردم ساخت ایرانی

عروسک بازیچه ها بر حسب جغرافیا و مسائل فرهنگی غالب در منطقه از ساختار و جنس متفاوتی برخوردارند. به عنوان مثال اسکلت عروسک های روستای میمند دو شاخه ی درخت است که به صورت چلیپا روی هم قرار می گیرند و سر آن  چوبی است که برای ترمیم سوراخ مشک استفاده می شود. نام محلی آن نیز آروسک است. عروسک های بومی ترکمنان قورجوق نامیده می شود که از شاخه های کلفت تر درخت با روکشی پارچه ای ساخته می شود. عروسک های ترکمن حلقه ازدواج (آناقی) بر سر دارند و صورت ندارند. بر اساس باور های مذهبیِ آنان، آفرینش فقط مخصوص خداوند بوده و اگر انسانی در مقام خلق کردن یک پیکره برآید، باید نقصان داشته باشد. عروسک های روستاهای جزیر قشم دُختولوک (دخترک) نام دارند که از ساختار ساده پارچه ای برخوردارند و بُرقَع بر صورت دارند. عروسک های رقصان کهکیلویه و بویر احمد لیلی یا بازبازک نام دارند که همچون دختران زیبای لر، لباس های رنگی بر تن دارند و بازوهای متحرکی که آن ها را بازنده (رقصنده) می سازد. زن و مادر لر، نام عروسکش را لیلی می گذارد چون لیلی نام شاعرانه ای در فرهنگ ایرانی است و نماد زنی است که مظهر عشق و لطف واقع شده و در حالی که عروسکش را می سازد آرزو می کند که دخترش چون لیلی زیبا و خوشبخت باشد. عروسک های جنوب خراسان نیز اگرچه دست و پای پارچه ای دارند اما همچون زندگی روستائیان محروم آن منطقه ساده و بی پیرایش اند. اما در پس همین سادگی می توان جزییات فرهنگی، نحوه پوشش و سربندهای طایفه ای را جستجو کرد.

با وجود تنوع عروسک های سنتی در ایران، این میراث به جا مانده از قرون گذشته در حال زوال و فراموشی است. هجوم تجدد و صنعتی شدن تولید عروسک، دیگر فرصتی برای دستان مادرانه باقی نمی گذارد تا برای دخترش عروسک درست کند. همه در پی شعار دهکده جهانی تابع یک الگو شده و عروسک های غربی را برای بازی انتخاب می کنند. این میراث کهن که تاکنون سینه به سینه به ما منتقل شده، در خطر نابودی است چرا که نسل مادربزرگ هایی که عروسک سازی می دانستند رو به پایان است. حتی آن هایی که هنوز عمرشان باقی است حافظه درست و روشنی ندارند و یا دستان لرزانشان اجازه انجام کار ظریف عروسک سازی را به آنان نمی دهد.

در بیان اهمیت جایگاه عروسک های دست ساز سنتی به عنوان میراث معنوی باید گفت این عروسک ها در همه موزه های دنیا تحت عنوان “Folk doll” یا عروسک مردمی دسته بندی می شوند که معرف فرهنگ، آداب و رسوم ، جغرافیا و میراث فرهنگی آن قوم هستند. آداب و رسوم، مواد موجود در طبیعت منطقه و باورها و آیین های کهن در همین عروسک های ساده ی مردم ساخت که نه برای فروش بلکه برای بازی کودکِ خانواده ساخته می شد، به خوبی قابل مشاهده است.

مرگ خاموش عروسک های مردم ساخت ایرانی

گام های نخستین برای احیا عروسک های بومی
متاسفانه هنوز بانک جامع و کاملی از کلیه عروسک های ایرانی در دست نیست و ثبت و مستندنگاری تعداد کمی از این نوع عروسک ها فقط توسط موسسه های فرهنگی مردم نهاد انجام گرفته است. تنها موزه مجازی تاریخ کودکی به نام ایرانک، یکی از نهادهایی است که تعدادی از این نوع عروسک ها را ثبت و معرفی کرده است. موسسه آوای طبیعت پایدار نیز از دیگر موسسه هایی است که درون پروژه های توسعه پایدار به اشتغال زنان جوامع بومی می پردازد و از آنجایی که یکی از تخصص های زنان هر جامعه بومی به ویژه روستایی، ساخت عروسک است به احیا آن ها می پردازد. پروژه ترسیب کربن در ایران که بخشی از برنامه سازمان ملل به منظور کاستن از انتشار گازهای گلخانه‌ای و حفاظت از محیط‌ زیست است، در حقیقت مدیریت منابع و تولید پایدار است که در جوامع محلی جنوب خراسان در حال اجرا است. توانمند سازی زنان محلی و ایجاد اشتغال به توسعه پایدار منطقه کمک کرده و در نهایت باعث مدیریت منابع طبیعی و حفظ محیط زیست می شود. این موسسه نیز طبق برنامه ای به زنان روستایی کمک کرد تا روش ساخت عروسک – بازیچه های قدیمی را احیا کرده و نمونه هایی از این گونه عروسک ها تولید کنند. نتیجه، ساخت بیش از ۲۰۰ عروسک بومی شد که در طی برنامه های مختلف به جامعه علاقه مندان و پژوهشگران معرفی شد. پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نیز ضمن همکاری در معرفی و بررسی علمی – پژوهشی عروسک ها پیشنهاد ثبت ملی آنان در فهرست میراث معنوی را ارائه کرد.

در ادامه این فعالیت ها تور موزه گردی با موضوع عروسک برگزار شد که در این تور از موزه های مقدم، کاخ گلستان، ارامنه، باغ نگارستان و صبا به همراه کارشناسان مرتبط با عروسک های سنتی، بازدید به عمل آمد. خانم پوپک عظیم پور از دانشگاه تهران و لیلا کفاش زاده از پژوهشگاه میراث فرهنگی به عنوان کارشناس در این برنامه حضور داشتند و توضیحاتی درباره پیشینه ساخت عروسک در ایران و رده بندی عروسک ها ارائه کردند. همچنین در این بازدید روند ثبت عروسک های سنتی ایران در فهرست ملی مورد بحث قرار گرفت. این هنر زیبای بومی با ثبت شدن از خطر فراموشی رها شده و می تواند کمک شایانی به معرفی فرهنگ اصیل ایرانی و توسعه پایدار کشور کند.

نویسنده
لیلا کفاش زاده
Submitted by editor3 on