آرتمیس فاول، نوجوان نابغه، تابلوی گرانقیمت دزد اجنه را با کمک باتلر از صندوق امانات بانک مونیخ میدزدد و برای انجام آزمایشهای لازم به اتاقش در هتل میبرد. درست در همین موقع، دشمن او اوپال، موشکی مسلح به بیوبمب به سوی او میفرستد اما سروان هالی شورت که با کمک فرماندهاش، روت، متوجه نیرنگ و هدف اوپال شده است، ماموریت مییابد که جان آرتمیس را نجات دهد و در دام اوپال میافتد.
از طرفی، مالچ نیز ماجرا را میفهمد و خود را به ملک اربابی فاولها و باتلر میرساند و به کمک آرتمیس و هالی شورت میشتابد. اوپال با دو دستیارش در پی آن است که به تلافی به زندان افتادنش توسط نیروی ویژه و آزمایشاتی که روی او انجام شده، طوری آدمیزادها را تجهیز کند که در جنگ با قوم خاص پیروز شوند و قوم برگزیدهی او، قدرتمندترین قوم سیاره و در نتیجه خودش قدرتمندترین فرد این قوم شود. او با شبیه سازی ژنتیکی و با حقهی به کما رفتن، از دست پلیس قوم خاص و اجنهها گریخته است و با هیپنوتیزم زیتو، تیزهوش نژاد بشر، قصد به اجرا درآوردن نقشهی خود را دارد.
این داستان بلند فانتزی از مجموعهای با همین عنوان است و گرچه هر کتاب را میتوان به طور مستقل خواند اما همچنان ماجرا در جلدهای بعد نیز ادامه دارد. آرتمیس، نوجوانی نابغه از خانوادهای ثروتمند است که از تحقق آرزوهایش لذت میبرد و شخصیت او بیانگر خودشیفتگی، خودپسندی و برتری طلبی است و نقطهی ضعف او، عواطفش در قبال والدینش. باتلر محافظ و مستخدم باوفای اوست، که پدرش نیز در استخدام فاولها بوده است. بسیاری از دیگر شخصیتها، موجوداتی فراطبیعی و متعلق به دنیای اجنهها هستند. داستان تلفیقی است از تکنولوژی مدرن و افسانههای پریان و نویسنده در پی اثبات آن است که یک انسان خردمند و باهوش میتواند بسیار کارآتر از فناوری پیشرفته باشد. اتحاد میان آرتمیس با قوم خاص، اجنههای زیرزمینی، بنا به مصالح هر دو قوم است و در عینحال، آرتمیس که همواره در پی منافع خود است، نیز در خلال ماجراهای این کتاب تغییرات مثبتی در شخصیتش پدید میآید و منافع جامعه را بر منفعت خود مقدم میداند. این کتاب نوجوانان علاقمند به داستانهای ماجراجویی- پلیسی و نیز دنیاهای تخیلی موازی را جذب مینماید.