آیا کتابدرمانی را میتوان نوعی بازیدرمانی دانست؟
تعریف کتابدرمانی، با تعریفهای بازیدرمانی همسو است. همانگونه که اسباببازی، وسایل شنبازی و وسایل دیگری که برای بازی کودکان طراحی شدهاند به کودک در برقراری ارتباط با دیگران و بیان احساساتشان کمک میکنند، کودکان با خواندن داستانهای کتابها و برقراری ارتباط با شخصیتهای آنها، بهتر میتوانند افکار، نگرانیها و احساسات درونیشان را درک و آنها را بیان کنند.
برخی باور دارند، کسانی که کتابدرمانی را انجام میدهند، نیاز به آموزش و داشتن گواهینامه دارند. دستکم آنها باید در این زمینه آمادگی کامل و دانش کافی داشته باشند تا بتوانند نیازها و علایق فردی را که کتابدرمانی درباره او انجام میشود، ارزیابی و با او به خوبی ارتباط برقرار کنند. پس از این ارزیابی، درمانگر میتواند کتابی را انتخاب کند که داستانش با شرایط فرد، همخوانی داشته باشد.
شش راهکار برای انتخاب کتاب مناسب با شرایط کودک وجود دارد:
- همهی کتابها را مرور کنید.
- ارتباط داستان را با شرایط کنونی کودک در نظر بگیرید.
- دلیل ارتباط کتاب با شرایط کودک را شرح دهید.
- نیازهای رشدی کودک را در نظر بگیرید.
- حسها و تخیل کودک را در کار درگیر کنید.
- کتابهایی را انتخاب کنید که برای کودک آرامش و اطمینان خاطر به همراه داشته باشد.
کتابدرمانی به همان اندازه که تأثیرات مثبت بسیاری روی کودکان دارد، گاهی میتواند تأثیر منفی نیز داشته باشد. به این مثال توجه کنید:
کودکی را در نظر بگیرید که به تازگی گربهاش را از دست داده است. کتابدرمانگر کتابی را با این موضوع انتخاب میکند و برای کودک میخواند. داستان دربارهی کودکی است که از دست دادن حیوان خانگیاش او را غمگین کرده است. کودک داستان هر روز به حیوانش گفته که تا همیشه دوستش خواهد داشت و این یادآوری او را آرام میکند. اکنون کودکی که به کتابدرمانگر مراجعه کرده، چون به گربهاش نگفته تا همیشه دوستش خواهد داشت، با شنیدن داستان کتاب، پریشانتر و ناآرامتر خواهد شد. در حقیقت، کتابدرمانگر بدون درک همهی جوانب و بدون شناخت کامل از داستان کتاب، به جای تأثیر مثبت، سبب آسیب رساندن به روحیهی کودک نیز شده است.
باید بدانیم که کتابدرمانی نباید به تنهایی استفاده شود، بلکه باید روشی تکمیلی در کنار بازیدرمانی باشد. بررسی پژوهشها نشان میدهد، اثرگذاری کتابدرمانی، هنگامی که با روشهای بازیدرمانی آمیخته میشود، بهطور چشمگیری افزایش مییابد. بازیدرمانی و کتابدرمانی در کنار یکدیگر، مجموعهای عالی را تشکیل میدهند. تأکید کتابدرمانی بر پذیرش است و تأکید بازیدرمانی بر بیان احساسات و مشکلات است.
بیشتر کتابها با فعالیتهای بازیدرمانی سازگارند. برخی از آنها بسیار سادهاند و برخی دیگر نیاز به خلاقیت بیشتری دارند. پس از خواندن کتاب، از کودک میخواهیم دربارهی موضوعی که خوانده شد، نقاشی بکشد و با پرسشهای گوناگون او را به چالش میکشیم. کشیدن نقاشی هم به درک بهتر داستان کمک میکند و هم سبب شکوفا شدن خلاقیت کودک میشود.
کتابهایی نیز وجود دارند که خودشان پیشنهادهایی برای بازی در ارتباط با موضوع کتاب، ارائه میدهند و کمک میکنند احساسات درونی و مشکلاتی که کودک را رنج میدهند، بروز داده شود. خود کتابدرمانگر نیز میتواند با درنظر گرفتن شرایط کودک، فعالیتهای مناسب و جالبی را طراحی کند و یا پرسشهایی مرتبط با موضوع، از کودک بپرسد. کتابهایی که دارای شخصیتهای پویا و اندکی طنز و تصویرهای دلنشین هستند، مخاطب را به خود جلب کرده و تأثیر بیشتری بر روند درمان خواهند داشت.
کتابدرمانی هنگامی که با تکنیکهای بازیدرمانی آمیخته میشود، احساسات را آشکار میکند و فرصت بیان و درک آنها را به وجود میآورد. این روش تا نودوهشت درصد موفقیتآمیز ارزیابی شده است و اگر درست به کار رود بسیار سودمند خواهد بود.
Phyllis, Hasty, “Dynamic Dou: Combining Bibliotherapy with Play Therapy Techniques”.
[1] Phyllis Hasty