ناشنوایان، گروهی که فراموش شده‌اند در گفت‌وگو با مینو رجبی‌نیا

۸ مهر ماه روز جهانی ناشنوایان است. به این  مناسبت به دیدار مینو رجبی نیا، کارشناس و پژوهشگر امور ناشنوایان رفتیم و با ایشان درباره فعالیت‌هایشان در زمینهٔ ترویج کتابخوانی و تهیهٔ کتاب برای این گروه از کودکان گفت و گو کردیم:

خانم رجبی نیا لطفاً دربارهٔ خودتان برای ما بگویید:

من مینو رجبی نیا هستم۱۶ سال است که داوطلبانه برای ناشنوایان ایران تحقیق و کار می‌کنم. چون در هیچ یک از دانشگاه‌های ایران، رشتهٔ تحصیلی ویژه در این زمینه وجود ندارد، برای گسترش و روزآمد کردن اطلاعاتم، با مراکز تخصصی در دیگر کشورها در ارتباط هستم و از دستاوردهای آن‌ها در این زمینه استفاده می‌کنم. از جملهٔ  این ارتباط‌ها می‌توانم به: عضویت در Forest Book  انگلستان، فدراسیون جهانی ناشنوایان W.F.D از سال ۲۰۰۲، ارتباط با دانشگاه گلودت امریکا (تنها دانشگاه برای ناشنوایان دنیا)، انستیتو سلطنتی ناشنوایان در انگلستان R.N.I.D, مرکز اطلاعات ملی دربارهٔ ناشنوایی در امریکا (National information center on deafness)، مرکز آموزشی ناشنوایان نیوزیلند (KELSTON)  و فعالیت در زمینهٔ تهیهٔ کتاب‌هایی که برای آموزش ناشنوایان در کشورهای مختلف منتشر شده است، آبونه شدن چندین مجلهٔ ویژهٔ مراکز ناشنوایان و شرکت در کنگره‌های جهانی ناشنوایان از جمله کنگرهٔ جهانی ناشنوایان در کانادا در سال ۲۰۰۳  اشاره کنم.

لطفاً دربارهٔ تاریخچهٔ روز جهانی ناشنوایان توضیح دهید.

در تقویم‌هایی که منتشر می‌شوند، روز  ۸ مهر ماه را روز جهانی ناشنوایان نامیده‌اند که درست نیست، زیرا این یک روز، دیگر روز جهانی ناشنوایان نیست، بلکه آغاز "هفتهٔ جهانی ناشنوایان" است. در سال ۱۹۵۸ کنگرهٔ ناشنوایان یک روز را به نام روز جهانی ناشنوایان انتخاب کرد. بعدها با توسعهٔ فعالیت‌های جهانی ناشنوایان، این روز به هفته تبدیل شد، یعنی هفتهٔ آخر ماه سپتامبر را به یادبود تشکیل تاریخی نخستین کنگرهٔ جهانی ناشنوایان در ماه سپتامبر ۱۹۵۱ برگزیدند. در این هفته تمام مراکز و انجمن‌ها اقدامات و توانمندی‌های ناشنوایان در آن سال را در معرض دید و اطلاع همگان قرار می‌دهند و نیازها و کمبودهای جامعهٔ ناشنوا را به آگاهی مسئولان می‌رسانند.

چگونه و چرا کار برای ناشنوایان را انتخاب کردید و چه کارهایی برای جامعهٔ ناشنوایان ایران انجام داده‌اید؟

آشنایی من با ناشنوایان به سال‌ها پیش بر می‌گردد. رفتار نا مناسبی که با معلولان جسمی و ذهنی در سطح جامعه می‌دیدم برایم بسیار دردناک بود. در آن زمان من در خیابان  یوسف آباد زندگی می‌کردم. دیدن کودکانی که از مدرسهٔ باغچه بان درمی آمدند و با شور و شوق با زبان اشاره با هم حرف می‌زدند، برایم بسیار خوشایندبود. به همین دلیل  کار برای کودکان ناشنوا را آغاز کردم  و زبان اشاره را یاد گرفتم، زیرا برای کمک به  این گروه از کودکان باید می‌توانستم با آن‌ها ارتباط برقرار کنم. سپس شروع به پیگیری درخواست‌های  آن‌ها از دولت کردم. البته چون بر این باور هستم که فرد نیازمند باید خود حق و حقوقش را بخواهد،  به ناشنوایان دربارهٔ  رسیدن به حقوقشان آگاهی می‌دادم و در کنارشان به عنوان رابط میان ناشنوایان و مسئولان  عمل می‌کردم

از کارهایی که از سال ۱۳۷۴ به همراه گروهی از ناشنوایان انجام دادم، درخواست از شرکت مخابرات برای تلفن‌های ویژهٔ ناشنوایان و درخواست از شهرداری برای نصب تابلو ویژهٔ ناشنوایان بود.

در این مدت تلاش کرده‌ام ناشنوایان را به جامعه بشناسانم. برنامه‌های تلویزیونی که با زبان اشاره از صدا و سیما پخش می‌شود، حاصل کوشش من در راه معرفی فرد ناشنوا به جامعه و به رسمیت شناختن اوست. در دیداری که  با قائم مقام صدا و سیمای وقت داشتم، درخواست تولید و پخش برنامه‌ای با زبان اشاره برای ناشنوایان کردم. برنامه‌هایی که هم اکنون با زبان اشاره برای ناشنوایان پخش می‌شود، نتیجهٔ این دیدار است. اگرچه با آنچه من در نظر داشتم، بسیار متفاوت است. تنها کارکرد این برنامه‌ها به نظر من شناساندن ناشنوایان به جامعه است که البته اولین و مهم‌ترین گام به شمار می‌رودحالا جامعه با زبان ناشنوایان آشنا شده است و دیگر زبان اشاره را مورد تمسخر قرار نمی‌دهد.

این فعالیت‌های شما نخست جنبهٔ عام داشت، اما اکنون به طور خاص برای کودکان ناشنوا فعالیت می‌کنید. کار با کودکان ناشنوا را از کجا آغاز کردید؟

کار با کودکان ناشنوا را با قصه گویی و کتابخوانی برای آن‌ها آغاز کردم که تجربهٔ بسیار خوبی بودنشست‌های قصه گویی و واکنش کودکان به قصه‌ها، دروازه‌های دنیایی شگفت و دوست داشتنی را پیش روی من باز کرد.

در این مدت با سفر به کشورهای پیشرو در آموزش و پرورش ناشنوایان و پیگیری و مطالعهٔ پژوهش‌هایشان، تهیهٔ منابع تئوریک و کتاب‌هایی برای کودکان ناشنوا، امکان یافتم برایشان فیلم‌های قصه گویی تهیه کنم. در آن زمان عضو شورای کتاب کودک بودم و در آنجا ۱۱ فیلم با توصیه‌ها و نمونه‌های خارجی که داشتم ساخته شد. هزینهٔ این کار را یونیسف پرداخت. این فیلم‌ها که با قصه گویی فرد ناشنوا و صدای من تهیه شده بود، در یونیسف بسیار مورد توجه قرار گرفت و کودکان ناشنوا نیز از آن‌ها بسیار استقبال کردند، زیرا در این فیلم‌ها از قصه گوی ناشنوا استفاده شد و البته باید این گونه  می‌بود.

بعد از مدتی از شورای کتاب کودک جدا شدم و به طور مستقل  به کار  پرداختم. به مدارس می‌رفتم و  با بچه‌ها قصه گویی و کتابخوانی و سرود خوانی کار می‌کردم. بچه‌ها این نشست‌ها را خیلی دوست داشتند و در پیشرفت درسی‌شان نیز مؤثر بود. یکی از این مدارس در مسابقهٔ سرودی که در سطح ناحیه برگزار شد، در میان مدارس کودکان عادی ممتاز شد.

 سرنوشت فیلم‌ها چه شد؟

این فیلم‌ها چون برای شورای کتاب کودک ساخته شده بود و شورا هم هیچ کار اجرایی ندارد، تکثیر نشدند. اما خانم خراسانچی قول داده است که تکثیر آن‌ها را  در برنامه‌های آیندهٔ کتابخانهٔ حسینیه ارشاد  بگذارد.

 چرا تصمیم گرفتید فعالیتتان را در مدارس ادامه بدهید؟

پدر و مادرهای کودکان ناشنوا هنگامی که کودکان خود را به مدارس ویژهٔ ناشنوایان می‌فرستند، دیگر کاری با آن‌ها ندارند و همه چیز را به مدرسه واگذار می‌کنند. مدرسه باید تربیت کند، مهارت‌های ضروری و خواندن ونوشتن را آموزش بدهد و ....  پدر مادرها تمام این کارها را به عهدهٔ مدرسه و آموزگاران می‌گذارند. واقعیت این است که مدارس توان انجام این همه کار را ندارند. این کودکان به برنامه‌های جنبی نیازمندند. اما بیشترخانواده های این کودکان، پر فرزند هستند و مادر ناچار است به دیگر کودکان خود نیز بپردازد.

کودکان ناشنوا تابستان هاهم برنامه‌ای ندارند.

شما هم اکنون به عنوان کارشناس ناشنوایان و مروج کتابخوانی، در مناسب سازی کتاب برای این گروه ازکودکان  با حسینیهٔ ارشاد فعالیت  می‌کنید. کمی در این باره توضیح بدهید.

سه سال پیش  رییس کتابخانهٔ عمومی حسینیهٔ ارشاد برای راه اندازی و فعال کردن بخش کودکان ناشنوا در این کتابخانه از من دعوت کرد. با تجربه‌هایی که از کار با نهادهای گوناگون داشتم، ترجیح می‌دادم فعالیتم را فردی ادامه بدهم، اما به اصرار دوستی که من را به کتابخانهٔ حسینیه ارشاد معرفی کرده بود، با خانم خراسانچی رییس کتابخانهٔ حسینیه ارشاد دیدار و گفت و گو کردم و امکانات مورد نیاز و شیوهٔ کار را توضیح دادم. خانم خراسانچی پذیرفت  و با دل و جان امکانات را در اختیار من قرار داد.

نخستین کار من در کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد برگزاری کلاس زبان اشاره بود. دانستن زبان اشاره یکی از بایدها برای کتابدار کودک ناشنواست. کتابدار کودکان ناشنوا باید این زبان، توانمندی‌ها و کاستی‌های آن را بداند. برای همین از استاد محسن موسوی خواهش کردم آموزش کتابداران را به عهده  بگیرد. او در یک دورهٔ ۸ ماهه این کلاس را برگزار کرد. البته همهٔ ناشنوایان استادان من بوده‌اند و به من خیلی چیزها دربارهٔ زبان اشاره یاد داده‌اند. هر  کجا که حرکت‌های دستم اشتباه بوده است، اصلاح کرده‌اند و به من در یادگیری این زبان کمک کرده‌اند.

مرحلهٔ بعدی کار، تهیهٔ کتاب برای کودکان ناشنوا بود. کتاب‌های مناسب انتخاب شد. البته باید برای استفادهٔ این کودکان تغییراتی در آن‌ها می‌دادیم. برای تنظیم این کتاب‌ها  از ناشران و نویسندگان کتاب‌ها مجوز رسمی و کتبی گرفته شد. این مجوز فقط این امکان را به ما می‌دهد که تعداد اندکی از هر کتاب و تنها برای استفاده در کتابخانه و مدرسه‌های کودکان ناشنوا تهیه  و مناسب سازی کنیم. مناسب سازی کتاب به این شکل که ما انجام می‌دهیم، کاری منحصر به فرد است و در هیچ کجای دنیا انجام نمی‌شود. در کشورهای پیشرفته برای این کودکان کتاب‌های خلاصه نوشته و منتشر می‌شود وآموزش آن‌ها  نیز متفاوت است

حالا دوباره به کتابخانهٔ سیار ناشنوایان برگردیم.

پس از مناسب سازی کتاب‌ها به کمک کتابداران حسینیه، کتاب‌ها را به مدرسه  بردیم و کتابخانهٔ سیار حسینیه ارشاد فعال شد.

در حال حاضر چهار مدرسه را پوشش می‌دهیم. کتابخانهٔ سیار هر هفته به مدارس سر می زند. کتاب و امانت گرفتن کتاب بین بچه‌ها کاملاً جا افتاده است. بچه‌ها کارت‌های عضویتشان را با دقت نگهداری می کنندو از این بابت احساس غرور می‌کنندعضویت در کتابخانه و داشتن کارت به آن‌ها هویت داده است: من عضو کتابخانه هستم و کارت دارم

کتاب مناسب ناشنوایان چه ویژگی‌هایی دارد؟

وقتی می گوییم کودکان ناشنوا یا ناشنوایان، نمی‌توانیم یک راهکار واحد برای همهٔ کودکان ناشنوا و ناشنوایان ارائه بدهیم.

شما باید از اجتماع کوچکی که ناشنوا در آن جاست، شروع کنید: خانواده، مدرسه، شهر، کشور. اشارات کودک یک مدرسه با مدرسهٔ دیگر فرق می‌کند، همین طور اطلاعات و دانسته‌هایش. گاهی رفتارهای اجتماعی و حتی نیازهایشان هم متفاوت است. ما باید با توجه به نیازها، اطلاعات، میزان سواد و میزان شنوایی و نوع آموزش، برای کودک کتاب تهیه کنیم. نیازهای کودکان ناشنوای کشور ما با کودکان ناشنوای دیگر کشورها متفاوت  است. راهکارهای  رفع نیازها نیز متفاوت است.

نیازهایی هستند که عمومی هستند، در همهٔ جوامع و همهٔ کشورها، مانند مسائل کمک توانبخشی و حقوق ناشنوایان در جامعه. اما در آموزش و مسائل فوق برنامه تفاوت‌هایی دیده می‌شود. بنابراین، همهٔ تجربیات و تحقیقات باید به اتفاق راهکاری ارائه دهند. در این زمینه با تکیه بر کارایی حس بینایی ناشنوا یکی از اقدامات مؤثر و مفید، آموزش و علاقه مند کردن او به بهره گیری از کتاب و خواندن مطالب توسط او  بوده است.

تجربه نشان داده است آن‌ها که به هر دلیل با تلاش خاص والدین آگاه یا با تلاش آموزگاران دلسوز توانسته‌اند خواندن را بیاموزند در همیاری با افراد شنوا و درک محیط پیرامون و خویش مفید بوده‌اند.

 آیا این خدمات را به شهرستان‌ها هم ارائه می‌کنید؟  چه برنامه‌ای برای آن‌ها دارید؟

متاسفانه از نظر جسمی  مشکلاتی دارم. ما درخواست‌هایی از شهرهای استان تهران داشتیم. اما به سبب دوری راه و کمبود نیروی انسانی و کتابدار نتوانستیم به این درخواست‌ها پاسخ مثبت بدهیم.

آیا برنامه‌ای برای آموزش کتابدار ویژهٔ کودک ناشنوا دارید؟

در حال حاضر با افراد معدودی در حال انجام این کارهستیم. امیدوارم در آیندهٔ نزدیک کتابداران بیشتری  با ما همکاری کنند.

چشم انداز برنامه‌ای را که آغاز کرده‌اید، چگونه می‌بینید؟

آشتی دادن کودکان با کتاب به عنوان چیزی لذت بخش، اینکه کودکان ناشنوا بدانند حق انتخاب دارند و می‌توانند همانند دیگر کودکان  اگر از کتابی خوششان نیامد، آن را نخوانند. اما امید من این است که  این برنامه کمک کندتا کودکانی متفاوت از کودکان ناشنوای گذشته داشته باشیم. ادبیات و کتاب نقش بسیار ویژه‌ای برای این کودکان دارند. زیرا آن‌ها دارای ارتباط‌های محدودتری نسبت به کودکان عادی هستند. کتاب‌ها به آن‌ها امکان تجربه‌های بی خطر را می‌دهند. کتاب‌های تصویری از بهترین گونه‌های کتاب برای این کودکان‌اند.

من بسیار خوشبین و امیدوارم که این برنامه ادامه پیدا کند، به  ویژه با همکارانی که این برنامه را جلو می‌بریم.

به نظرشما کودکان ناشنوا چه کمبودهایی دارند؟

البته نمی‌توان کمبودها را به همهٔ کودکان ناشنوا تعمیم داد. کمبود کودکانی که به آن‌ها در خانه بها داده می‌شود با کودکانی که فقط در مدرسه آموزش می‌بینند، متفاوت است. اما برخی کمبودها برای کودکان در جامعه وجود دارد که کودک ناشنوا را منزوی و گوشه گیر می‌کند. حقوق نادیدهٔ کودکان ناشنوا و نداشتن امکانات توانبخشی در شهرها و در جامعه از این جمله کمبودهاست. نیازهای کودکان ناشنوا و به طور کلی ناشنوایان نادیده گرفته می‌شود.

در روز جهانی کودک چه کارهایی برای کودکان ناشنوا انجام می‌شود؟

آیا برنامه‌هایی ویژه برای این کودکان اجرا می‌شود؟

آیا کودکان ناشنوا می‌دانند روز جهانی کودک چیست؟

آیا در روز کودک و تلویزیون برنامه‌ای برای کودکان ناشنوا اجرا می‌شود؟

منظور من فقط یک برنامه به اسم برنامهٔ کودکان ناشنوا نیست. بلکه برنامه‌ای است که کودک ناشنوا بتواند واقعاً از آن استفاده کند. وقتی جواب این پرسش‌ها داده شد، بهتر می‌توانیم راجع به کمبودهای کودکان ناشنوا صحبت کنیم.

امیدوارم نویسندگان داستان‌های کودک وناشران کتاب کودک با ماهمکاری کنند و کتاب‌هایی برای این کودکان منتشر شود که دیگر نیازی به استفادهٔ محدود کتاب‌ها در حسینیه ارشاد یا مدرسه نباشد و کتاب‌ها در تمام کشور در دسترس کودکان ناشنوای ما  قرارگیرد

در پایان لازم می دانم از خانم خراسانچی رییس محترم کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد و خانم‌ها مهتاب میناچی، ندا نرمه، مینا ربیعی پور، مریم بدری و تک تک خانم‌هایی که در کتابخانه با علاقه در انجام این پروژه بامن همراه هستند، تشکر کنم. انجام این کار بدون یاری و کمک این خانم‌ها امکان پذیر نبود. در ضمن از تمام ناشرانی که به ما اجازه دادند در کتاب‌هایشان برای ناشنوایان دست ببریم و آن‌ها را آماده کنیم تشکر می‌کنم.

 

نویسنده
شبنم عیوضی
Submitted by editor6 on