جلسه امکانسنجی بازنویسی کردن داستانهای سهروردی برای کودکان با حضور دکتر یحیی قائدی، استاد حوزه فلسفه برای کودکان، فریدون عموزاده خلیلی، نویسنده ادبیات کودک و رئیس هیات مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، ابراهیم قربانپور، نویسنده، لیلا خسروی، کارشناس موزه ملی علوم و فناوری، دکتر فخری، مدیرگروه آموزش کمیسیون ملی یونسکو و پورهادی، کارشناس این گروه، روز چهارشنبه، مورخ ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، در محل کمیسیون ملی یونسکو برگزار شد.
در این جلسه سطوح چندگانه امکان بازنویسی کردن داستانهای سهروردی برای کودکان مورد بررسی قرار گرفت و مقرر شد اقدامات پیشنهادی کمیسیون ملی یونسکو در این زمینه اعلام شود.
پس از قرار گرفتن هشتصد و پنجاهمین سال زندگی شیخ شهاب الدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق در فهرست بزرگداشت مشاهیر یونسکو در سال ۲۰۱۷، جمهوری اسلامی ایران طی دو سال (۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ میلادی) متولی شناساندن و معرفی این عالم بزرگ در سطوح ملی و بینالمللی است. بر این اساس گروه آموزش کمیسیون ملی یونسکو تصمیم گرفت تا با تهیه داستانهایی برای کودکان با الهام از داستانهای سهروردی، گامی هر چند کوچک در معرفی این عالم بزرگ به فرهنگ سازان آینده این مرزو بوم بردارد.
کتاب «قصههای شیخ اشراق» نوشته امیرحسین خورشیدفر از کتابهای انگشتشماری است که آثار سهروردی را برای نوجوانان دسترسپذیر کرده است. کتاب «اقلیم هشتم» نوشته محسن هجری هم زندگی این فیلسوف را در فضای سیاسی قرن ششم هجری برای نوجوانان روایت میکند.
درباره شیخ شهاب الدین سهروردی
شیخ شهاب الدین سهروردی در سال۵۳۳ شمسی در قریه سهرورد زنجان به دنیا آمد. حکمت و اصول فقه را نزد مجدالدین جیلی استاد فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و بقوت ذکا، وحدت ذهن و نیک اندیشی بر بسیاری از علوم اطلاع یافت.
سهروردی پس از تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت تا نزد ظهیرالدین فارسی، علم منطق را بیاموزد. او در همین شهر بود که برای نخستین بار با افکار ابن سینا آشنا شد و پس از مدتی تسلط خاصی بر آن پیدا کرد. سهرودی پس از اتمام تحصیلات رو به عرفان و سلوک معنوی آورد و به سفر در داخل ایران پرداخت و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد و بسیار مجذوب آنان شد.
شیخ در جریان سفرهایش مدتی با جماعت صوفیه هم کلام شد و به مجاهدت نفس و ریاضت مشغول شد. در همین دوره بود که به راه تصوف افتاد و دورههای درازی را به اعتکاف و عبادت و تامل گذراند. هنگامی که سفرهای سهروردی گسترده تر شده بود به آناتولی رسید و از آنجا به حلب سوریه رفت.در همان شهر با ملک ظاهر، پسر صلاح الدین ایوبی، دیدار کرد. ملک ظاهر شیفته شیخ شده و مقدمش را گرامی داشت و از او خواست که در آن جا بماند.
سهروردی پذیرفت و درس و بحث خود را در مدرسه حلاویه آغاز کرد. در همین مدرسه بود که شاگرد و پیرو وفادارش شمس الدین شهروزی به او پیوست. شیخ همیشه در بیان مسائل، به خصوص احکام و مسائل مربوط به دین بیباک بود و همین صراحت بیان او بود که سرانجام فقهای قشری عامه علیه او شوریدند، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دین دانستند.
این کینه و عناد تا جایی رسید که ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند. اما ملک ظاهر نمیپذیرفت و به خواست آنان توجهی نمی کرد. سرانجام صلاحالدین ایوبی در نامهای از پسرش خواست به دلیل برخی ملاحظات سیاسی شیخ را به قتل برساند اما فقها با ارسال شکوائیه به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند.
بدین ترتیب شیخ را زندانی کردند و در سن ۳۷ سالگی به قتل رساندند. جنازه شیخ را در روز جمعه آخر ذیالحجه سال ۵۸۷ قمری از زندان بیرون آوردند.
از سهروردی در طول عمر کوتاه خود حدود ۵۰ کتاب و رساله به یادگار مانده است. آثار او به طرز شگفتی از نظر فصاحت و بلاغت تحسین شده و دارای نثری پخته و قوی است.
هشتم مرداد روز بزرگداشت سهروردی نام گذاری شده است.