ماه در آسمان می درخشد و عکس آن بر روی برکه افتاده است. موش با دیدن تصویر ماه در آب تصور می کند ماه در آب افتاده است.
سراسیمه و با عجله می رود تا کمک بیاورد. او ابتدا سراغ اردک ها می رود ، ولی آن ها نمی توانند ماه را از آب در بیاورند وسپس به همراه اردک ها نزد اسب، سگ، مزرعه دار و پادشاه و سربازانش می روند. تلاش آنان برای بیرون آوردن ماه از آب بی فایده است. سرانجام پادشاه ماه را در آسمان می بیند و همه به اشتباه خود می خندند.