نهضت قریشینژاد، عضو هیئت موسس و رئیس هیئتمدیرهی انجمن دوستداران ادبیات کودک و نوجوان اصفهان و از آموزشگران برنامهی «با من بخوان» در نخستین روز همایش «با من بخوان» از تجربههای خود به عنوان یک آموزشگر در این برنامه سخن گفت.
قریشینژاد در سخنان خود با موضوع «تقویت سواد پایه از راه ادبیات کودکان بر مبنای اجرای این طرح در ایرانشهر» لزوم توجه به دو رکن سخن گفتن و گوش دادن کودکان را در کنار دو رکن دیگر آموزش زبان یعنی خواندن و نوشتن، برای مخاطبان یادآور شد و عدم توجه به این رکنها را، از دست رفتن دوران طلایی یادگیری زبان کودکان دانست که در نتیجهی آن، آموزگار ناچار خواهد بود به آنچه کودک باید میآموخته ولی فرانگرفته است، بازگردد و به واجشناختی و آواشناختی کودک یاری رساند.
او در ادامه افزود بر اساس این دیدگاه، برنامهی با من بخوان برای حدود سه هزار دانشآموز کلاس اول در کنار کتاب فارسی، بستههای «الفباورزی» را بر پایهی رویکرد «آموزش خلاق از راه ادبیات کودکان» در اختیار معلمان قرار داد.
متن کامل سخنان نهضت قریشینژاد در نخستین همایش «با من بخوان»:
«در تعریف سنتی باسواد به کسی گفته میشود که خواندن و نوشتن را میداند.اما در آخرین تعریف یونسکو عوامل دیگری مطرح میشود:
«باسوادی توانایی شناخت، درک، تغییر، ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپشده و نوشتهشده در زمینههای گوناگون است.»
ارزیابی سواد خواندن بر پایهی طرح پرلز ( مطالعهی بینالمللی سواد خواندن، برنامهای که هر ۵ سال در میان کشورهایی که خواهان مشارکت در این برنامه هستند انجام میشود) در سه دوره نشان میدهد که تنها یک درصد از دانش آموزان پایهی چهارم ابتدایی کشور ما توانستهاند فراتر از نمرهی شاخص بروند. ۹۹ درصد زیر نمرهی شاخص بودهاند. میان ۳۵ تا ۴۰ کشور، ایران همیشه در سه یا چهار کشور آخر جدول بوده است.
افزون بر این ارزیابی که با روشهای علمی انجامشده، مشاهدات و تجربههای معلمان هم نشان میدهد که کودکان ما در سواد پایه که به طور عمده خواندن و نوشتن است ضعیف هستند، در بهترین حالت خوب روخوانی میکنند. توجهی به درک مطلب، فکر کردن روی آن و تغییر متن ندارند و خوب گوش نمیدهند و تمرکز هم ندارند.
سواد خواندن، پایهی هر سواد دیگری است. در طول ۴۵ سال معلمی در مقاطع مختلف به دانشآموزانی برخوردهام که وقتی ضعف آنها در خواندن و درک مطلب برطرف شده به پیشرفت تحصیلی شگفتآوری دستیافتهاند.
بررسی علل و عوامل این موضوع در حوصلهی این جلسه نیست اما باید به این نکتهی اساسی اشاره کرد که آموزش زبان چهار رکن دارد: سخن گفتن، گوش دادن، خواندن و نوشتن و در جامعهی ما اغلب تصور میشود که دو رکن اول را کودکان خودبهخود میآموزند و نیازی به آموزش ندارند و به این ترتیب کودکان دوران طلایی آموزش زبان را که تا شش سالگی است از دست میدهند و در ۶ سالگی بدون آمادگی با تودهای در هم از آموزش زبانی آشنا میشوند که گیرایی آن برایشان سخت است. به ناچار در سال نخست دبستان باید برگشتی به آنچه کودک میبایستی از قبل آموخته باشد و نیاموخته، داشته باشیم و به بیداری زبانی، واجشناختی و آواشناختی کودک یاری برسانیم.
بر پایهی این دید، بستهی «الفباورزی» برای حدود سه هزار دانشآموز کلاس اول در کنار کتاب فارسی در اختیار معلمان قرار گرفت. این طرح در دو مرحله اجرا شد:
مرحلهی اول: آموزش معلمان
در منطقهی ایرانشهر، راسک، سرباز و لاشار افزون بر ۴۰۰ معلم کلاس اول آموزش دیدند و شیوههای استفاده از این بسته را در کلاس اول آموختند.
مهمترین دست آورد ما در این مرحله، شکست سد آموزش "معلم محور" و آشنایی آموزگاران با آموزش "خلاق از راه ادبیات کودکان" بود. معلمان شیوهی خواندن گفتوگویی و تعاملی را آموختند و بنا به اظهارات خودشان، کاربرد این شیوه باعث شد کودکان با شادی و علاقهمندی بیاموزند و خودشان هم راحتتر کار آموزش را انجام دهند.
جلب توجه معلمان به ضعفهای آموزش زبان و پیامدهای آن، اینکه سخن گفتن و گوش دادن را هم باید به کودکان آموخت تا با درک ساختار زبان خواندن و نوشتن را خوب و عمیق بیاموزند. بنا به گفتهی خودشان تحولی در روش تدریس آنها ایجاد کرد.
مرحلهی دوم: ارزیابی استفاده از بستهی الفباورزی در کلاسهای اول:
نتایج این ارزیابی خود ما را هم شگفتزده کرد: مشاهدات و ارزیابی ما و اظهار نظر معلمان نشان میداد استفاده از این کتاب، نشاط و شادمانی خاصی به ارمغان آورده است. داستان و شعر که کودکان به شنیدن آنها گرایش دارند و استفاده از روشهای بلندخوانی داستان، اجرای نمایش، بازیهای زبانی و غنی کردن فضای آموزشی، آنچنان آموختن را برای کودکان دلنشین کرده که موقع آموزش به اندازهی موقع بازی شاد هستند. معلمی گفت که یکی از کودکان آنقدر از خواندن شعری خوشحالی کرد که از صندلی به پایین افتاد.
- شیوهی آموزش خلاق از راه ادبیات کودکان، وجود فضایی فعال و تعاملی در آموزش در رشد زبانی کودکان و در نتیجه یادگیری آنها بسیار موثر بوده است. خواندن شعرها و حفظ شدن آنها و خواندن داستانها بسیار به گسترش دایرهی واژگانی کودکان کمک کرده است، در نتیجه در درک مطلب پیشرفت کردهاند و خیلی خوب صحبت میکنند. بسیاری از معلمان اظهار داشتهاند که با توجه به دوزبانه بودن کودکان در این منطقه، ابتدا وقتی داستان را میخواندند، کودکان متوجه مطلب نمیشدند و باید آن را به بلوچی ترجمه میکردند اما حالا بعد از سه ماه میفهمند و بسیار به داستانها علاقهمندند.
- وارد شدن ادبیات و کتابی غیر از کتابهای درسی به برنامههای آموزشی، تحولی به وجود آورده است. شیوهی سنتی برای یادگیری، به اصطلاح کتاب را دوره میکنند و متنهای پراکندهای که کمتر ارتباطی با نیازهای کودک دارند را تکرار میکنند، اما در شیوه و رویکرد آموزش خلاق از راه ادبیات کودکان، به جای دنبال کردن این روش، بسته با کتابهایی با داستانهای متنوع، شعر، چیستان و تصویر زنده جایگزین میشود که خلاقیت ایجاد میکند و کودک را از فضای محدود و خستهکننده نجات میدهد و او را برمیانگیزاند که به دنیای تقویت سواد خواندن و نوشتن برود و از این راه به دانش و توانایی پایدار برسد.
- چیستانها و شیوهی خواندن گفتوگویی سبب ایجاد روحیه پرسشگری و تفکر و تأمل روی متن و در نتیجه توانایی تفسیر آن شده است. بسیاری کودکان از سطح روخوانی فراتر رفته بودند و گوش میدادند، میاندیشیدند، میپرسیدند و به پرسشها پاسخ میدادند. تقویت اندیشه کردن و توجه به متن در کودکان، خواندن را از یک مهارت مکانیکی به تفکر و درک مطلب تبدیل کرده بود.
- تقویت اعتمادبهنفس به در این کودکان چنان بیداری زبانی را سبب شده بود که در بزرگترها کمتر دیده میشود.
- کودکان در ایجاد رابطه به دیگران تواناتر شدهاند. بسیاری از آنها که ساکت بودند و حرف نمیزدند حالا اظهارنظر میکنند. متنهای کتاب که همدلی ایجاد میکند و همذات پنداری در کودکان به وجود آورده، آنها را به شناخت احساسات خود و دیگران هدایت کرده و هوش هیجانی-اجتماعی آنها را تقویت کرده بود.
- و در پایان مهمترین دستاورد استفاده از این کتاب، وسعت بخشیدن به دنیای ذهنی کودکان بود. با موجودات و سرزمینهای دیگر آشنا شده بودند، دنیا را بزرگتر میدیدند و از فضای محدود خود فراتر میاندیشیدند. این وسعت به خانواده ها هم سرایت کرده بود که میپرسیدند چه طرحی است که هر روز بچهی ما از سرزمین یا جانوری سوال میکند و ما باید به او اطلاعات بدهیم.
بدون کودکان آیندهای وجود ندارد. به امید توجه بیشتر جامعه به کودکان و فردایی بهتر برای کودکان آینده.»