تحلیل و نقد کتاب دوچرخه دوپا اسبی

خلاصه داستان:

کودک می‌خواهد وسیله‌ای در برابر آلودگی هوا بسازد که دود نکند، از پاهایش تندتر برود، مانند اسب تند راه برود اما جایی برای نشستن داشته باشد و مانند دوچرخه هم در راه‌های طولانی با رکاب‌زدن خسته‌اش نکند.

نام کتاب: دوچرخه دوپا اسبی

نویسنده: علی اصغر‌سیدآبادی (۱۳۹۴)

تصویرگر: عطیه بزرگ سهرابی

نشر: علمی و فرهنگی

تحلیل و نقد کتاب دوچرخه دوپا اسبی

 

در این کتاب، داستان از زاویه دید اول‌شخص روایت می‌شود. صدا و زاویه دید برای کودک است. با این شیوه روایت، متن به مخاطب هم نزدیک‌تر می‌شود. دلیل دیگر و مهم‌تر، نگاه داستان به‌مسئله تلخی مانند آلودگی هوا است. تمام سعی متن در دیدن این مسئله از زاویه‌ای کودکانه است. زاویه‌ای که متن انتخاب کرده، همراه با شیطنت و جست‌وجوی فعال کودک برای پیداکردن راه‌حل مسئله است. این جست‌وجو و سفر شخصیت را کنشگر و فعال کرده و امید را در از بین‌بردن آلودگی هوا و حل مسئله توسط کودک و نقش او، از میان نبرده است. کودک، ابتدا از خود و وسایل اطرافش برای کم‌کردن آلودگی استفاده می‌کند و چون هرکدام از آن‌ها در مقایسه با ماشین در سرعت، خستگی و ... ضعف‌هایی دارند، به‌فکر اختراع وسیله‌ای می‌افتد که جمع همه چیزها باشد. او ناامید نمی‌شود.

اما آنچه در تصاویر کتاب رخ داده، روایت را حتی از متن هم گرفته است. استفاده از مجاز و استعاره در تصاویر این کتاب، در مواردی توانسته است نگاهی خلاق به‌مسئله آلودگی داشته باشد. به‌عنوان مثال، چیزهایی مانند پا، اسب و دوچرخه که آلودگی درست نمی‌کنند در قاب‌های سفیدی شبیه دود آورده شده‌اند، در کنار ماشین‌ها و دودشان که سیاه هستند. حتی در فریم‌هایی، کل فضا سیاه تصویر شده است. از موارد دیگر، نشان‌دادن پا به‌عنوان مجازی از راه رفتن است. دیگر، شکل دود به‌تنهایی و بدون حضور ماشین‌ها در تصویر و یا وسایلی جز ماشین‌هاست که آلودگی ایجاد می‌کنند؛ اما مسئله مهم این است که تصاویر، روایت ندارند و حتی در فریم‌هایی هم از متن عقب افتاده‌اند و شخصیت کودک و کنش‌هایش هم حذف شده است؛ همچنین، موضوع مهم‌تر که در تصاویر کتاب به آن توجه نشده، این است که مسئله داستان، آلودگی با تأکید بر دود نیست؛ بلکه جست‌وجوی راه‌حل برای آلودگی هواست. درنظرگرفتن این نکته، تصاویر کتاب را متفاوت می‌کرد و روایتی به این جست‌وجو می‌داد و با متن همگام می‌شد.

«پاهایم را دوست دارم. راه می‌روند، بی‌آنکه دود کنند. فقط ای‌کاش یک‌کم تندتر راه بروند». تصویری نیمه از پا که مجازی از راه‌رفتن است (تصویر ۴)، شاید خلاق به‌نظر بیاید و بزرگی آن در کنار ماشین‌هایی که دود می‌کنند، نشان از غلبه بر آلودگی هوا داشته باشد؛ اما از همین تصویر ابتدایی کودک و کنشش، کند حرکت‌کردن او در مقایسه با سرعت ماشین‌ها از تصویر حذف شده است. درواقع، نگاه کتاب به‌مقایسه چیزهای دیگر با ماشین است.

نقد کتاب دوچرخه دوپا اسبی

تصویر۱. دوچرخه دوپااسبی : ۴

«اسب را دوست دارم. تند راه می‌رود. بی‌آن‌که دود کند. فقط ای‌کاش جایی راحت برای نشستن داشت». و در تصویر ـ (تصویر ۵) ـ اسب‌هایی هستند که با وجود زین، جایی برای نشستن دارند! اسب‌ها بدون سرنشین کودک ـ راوی داستان ـ و یا حتی کودکی در کنار این تصاویر هستند؛ همچنین، میان سرعت حرکت اسب‌ها در برابر ماشین‌ها مقایسه‌ای صورت نگرفته است.

نقد کتاب دوچرخه دوپا اسبی

تصویر۲. دوچرخه دوپااسبی: ۸

«دوچرخه را دوست دارم. تند راه می‌رود. بی‌آنکه دود کند. فقط ای‌کاش این‌قدر خسته‌ام نمی‌کرد و می‌شد راه‌های طولانی را با آن بروم». و هیچ راه طولانی یا رکاب‌زدن کودک و یا حتی نشانی از خستگی در راندن دوچرخه در تصویر نیامده! تصاویر، راوی کودک را که فعال و کنشگر است، به‌راحتی حذف کرده‌اند!

«ای‌کاش می‌توانستم چیزی اختراع کنم که شبیه پاهایم باشد، بدون دود اما تند راه برود». نشانی از اختراع در تصاویر نیست. باز هم کنش‌های کودک حذف شده و در تصاویر به این توجه نشده که کتاب قدم‌به‌قدم با راوی کودک خود در جست‌وجوی راه‌حل است و بهتر بود که تصاویر با کنش‌های او همگام می‌شدند؛ حتی با همین شیوه تصویرگری.

«شبیه اسب باشد، بدون دود، اما جایی برای نشستن داشته باشد». باز هم اسبِ تصویر با وجود زین، جایی هم برای نشستن دارد! تصاویری که کودک را در کتاب نشان می‌دهند، با حالت بهت‌زده و بدون هیچ کنشی، ایستاده و خیره به ماجرا هستند؛ درصورتی‌که متن به‌صراحت از کنش‌های شخصیت می‌گوید.

تصاویر کتاب، اعتماد خواننده را نسبت به‌معنای واژه‌ها مخدوش کرده است. لحن واژه‌ها با تصاویر هم‌خوانی ندارد؛ آن‌هم در یک کتاب تصویری که کارکرد متن و تصاویر در کنار هم کلیت آن را تعریف کرده و شکل می‌دهد.

 

نویسنده
عادله خلیفی
Submitted by editor on