موسی پسرک یازده ساله یهودی، پدری تنها و افسرده دارد. مادرش نیز در کودکی او آن ها را ترک کرده است. موسی سالهای بحرانی بلوغ را می گذراند. او از مغازه مسیو ابراهیم دزدی میکند تا بتواند پولی را که پدرش برای خرید آذوقه به او داده است، برای مصارف شخصی خود خرج کند.
مسیو ابراهیم گرچه متوجه این دزدیهاست، به روی او نمیآورد و کمکم باب دوستی با این جوان را باز میکند. موسی نیز برای فرار از دست زندگی غمبار خود با پدرش، به مسیو ابراهیم مغازه دار مسلمان و صوفی، پناه میبرد. مسیو ابراهیم مردی تنها، خوشصحبت و با تجربه است که به خوبی میتواند با موسی ارتباط برقرار کند. این پسر جوان مسائل و مشکلات خود را با او مطرح می کند و از او راهنمایی می گیرد. پیوند دوستی این دو، صرف نظر از مذهب و عقیدههای مختلف، روز به روز محکمتر میشود. حتی وقتی پدر موسی میمیرد، موسی همچنان وانمود میکند که او زنده است و برای خرید آذوقه روزانه به سراغ مسیو ابراهیم میرود. مسیو ابراهیم نیز بی آنکه اشارهای به دانستن موضوع کند، همچنان به دوستی و همدمی با موسی ادامه میدهد. سرانجام آن دو به سفری میروند و در این سفر موسی با زندگی صوفیان آشنا میشود. پس از مرگ ابراهیم مغازه او را اداره میکند و راه او را در پیش میگیرد. کتاب بدون جانبداری از عقیده و ایدئولوژی خاص، به مسائل نوجوانان در دوران بلوغ و به خصوص بلوغ جنسی میپردازد.
مخاطب نوجوان با مطالعه این کتاب، افزون بر یافتن مشکل خود در کتاب، بلوغ و پیامد های آن، آشنایی با دشواری های خانواده های از هم پاشیده، به ضرورت و سودمندی های ارتباط پیروان با فرهنگ ها و کیش های دیگر و مدارا و درک متقابل میان وابستگان به دیگر ادیان الهی و قوم های گوناگون پی می برد. او می آموزد به دیگران احترام بگذارد، ازآن ها بیاموزد و از خرد جمعی و مشورت با دیگران، اگرچه همانند او فکر نکنند، به بهترین شکل بهره ببرد. نویسنده کوشیده است به مخاطب نشان دهد آن چه در انسان ها ارزشمند و مهم است، اندیشیدن به شکلی متفاوت ، پیروی از دین یا مسلکی خاص و عمل به آداب و وابستگی به فرهنگ های دیگر نیست، بلکه دوست داشتن دیگران، دغدغه دیگران را داشتن و یاری به آن هاست.