لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد

عنوان لاتین
Lafcadio, the lion who shot back

کتاب «لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد» اولین داستان شل سیلور استاین برای کودکان بوده است. این داستان مثل دیگر داستان‌های این نویسنده از مفاهیم عمیق و فلسفی برخوردار است. نمی‌توان گفت داستان فقط مخصوص کودکان است؛ بلکه بزرگسالان هم می‌توانند با بارها خواندن از آن لذت ببرند و به فکر فرو روند. «لافکادیو»، شیری بود که از شیر بودن خسته شده بود و مسیری جدید در پیش گرفت اما آن مسیر نیز نتوانست روح ناآرام او را آرامش بخشد.

داستان «لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد» از زبان «عمو شلبی پیر» روایت می‌شود. او که همان نویسنده است، ما را با زبان طنازش بیشتر به هیجان می‌آورد و داستان را از حمله شکارچی‌ها به جنگل شروع می‌کند. همان‌جاست که شیر جوان با شجاعت با شکارچی‌ای هم‌سخن می‌شود و وقتی او جواب شیر جوان را با گلوله می‌دهد، شیر جوان هم مجبور به مقابله می‌شود. از آن زمان که شیر جوان تفنگ شکارچی را به دست می‌آورد، با تلاش فراوان تبدیل به ماهرترین تیرانداز جهان می‌شود و زندگی‌اش رو به تغییر می‌گذارد. شیر جوان تا جایی پیش می‌رود که از او برای حضور در سیرک دعوت می‌کنند و از آن‌جا، او راه ترقی را هر چه سریع‌تر طی می‌کند. شیر جوان از آن پس «لافکادیو» نام می‌گیرد و با انسان‌ها زندگی می‌گذراند تا این‌که از این زندگی یکنواخت هم خسته می‌شود. «لافکادیو» زمانی‌که پس از مدت‌ها با شیر دیگری روبه رو می‌شود و شیر گذشته او را به یادش می‌آورد، همه چیز را رها می‌کند و می‌رود. این‌که «لافکادیو» به کجا می‌رود و چه می‌کند سؤال بی‌جوابی برای همه ما خوانندگان کتاب باقی خواهد ماند و ما را مجبور خواهد کرد که هر بار به یاد «لافکادیو» می‌افتیم از خود بپرسیم که برای شیری که نه می‌خواست شیر باشد و نه انسان چه اتفاقی رخ داد؟!

«لافکادیو» روحی کودکانه دارد. او مثل کودکان بارها با آسانسور بالا و پائین می‌رود و شادی می‌کند، هر چه را می‌خواهد با غرشی به دست می‌آورد؛ ولی آرام آرام با جهان ناامیدی آشنا می‌شود. «لافکادیو» در مسیر زندگی‌اش دچار استحاله می‌شود و در برزخ انسان و جانور بودن گیر می‌کند و توان انتخاب را از دست می‌دهد.

تصویرگری کتاب مانند همه کتاب‌های سیلور استاین توسط خود او با مهارتی مثال‌زدنی انجام شده است. خط‌های سیاه قلم او به‌خوبی محتوای فلسفی و طنازانه داستان را به خوانند منتقل می‌کند.

«شل سیلوراستاین» شاعر، ترانه سرا، آهنگ ساز، نوازنده، کاریکاتوریست، فیلم نامه نویس و نویسنده کتاب کودکان است. «درخت بخشنده»، «بالا رفتن»، «چراغی در زیر شیروانی» از دیگر آثار او برای کودکان هستند که از سوی ده‌ها میلیون کودک در سراسر جهان خوانده شده‌اند. او در برخی از کتاب‌های کودکان، بویژه در کارهای آغازینش خود را با نام عمو شلبی معرفی کرده است. شل سیلور استاین تا زمان مرگش، می ۱۹۹۹ به نوشتن داستان و نمایش نامه، سرودن شعر و ترانه، طراحی کردن و به گفته خود سیلوراستاین «لذت بردن از زندگی» ادامه داد.

گزیده‌هایی از کتاب

مرد گفت: «لافکادیو! تصمیمت را بگیر.»

همه با هم گفتند: «تصمیمت را بگیر.»

ولی لافکادیوی بزرگ بیچاره نمی‌توانست تصمیمش را بگیرد. او دیگر نه یک شیر درست و حسابی بود و نه یک انسان واقعی.

بیچاره! اگر شما جای او بودید -نه می‌خواستید شکارچی باشید و نه شیر- چه کار می‌کردید؟

برگردان
حمید احمدی
تصویرگر
Shel Sliverstein, شل سیلور استاین
سال نشر
1398
نویسنده
Shel Sliverstein, شل سیلور استاین
نگارنده معرفی کتاب
Submitted by editor3 on