شاهزاده ی بی تاج و تخت زیر زمین

آنان پنج نفر بودند. پنج نوجوان، پنج دوست. هر کدام دو نام داشتند. نام اصلی و نامی که به مناسبتی روی یکدیگر گذاشته بودند: تقی (زمان)؛ رجب ( پینوکیو)؛ قاسم (تیمور)؛ هاشم (بز) و موسی (باد). داستان در روستایی پیش از انقلاب شروع می شود.

آنان به پیشنهاد زمان با کندن چاهی و از راه آن خیال دارند به کشور آمریکا بروند و تنها نگرانی شان در آنجا وجود توالت فرنگی و استفاده از آن است و اینکه با این پدیده چه باید بکنند. آیا آنان به آمریکا می رسند؟ چگونه؟ اکنون بیست سال از آن ماجرا گذشته و هر کدام سرنوشتی پیدا کرده اند. قاسم داستان را زمانی نقل می کند که برای مأموریتی عازم آمریکا است. او بخش بخش این ماجراها را برای دخترش از طریق ایمیل می فرستد. او حالا خودش یک پدر است و دوری از خانواده سبب شده که مدام با دخترش در حال چت کردن باشد. در پایان سرنوشت برخی از آنان روشن می شود و علت نامگذاری زمان به عنوان شاهزاده بی تاج و تخت زیرزمین. او آنچه راکه این پنج یار دبستانی به هم قول داده بودند انجام می دهد.

داستان رویاها و روحیه نوجوانان را به تصویر می کشد. نگاه صلح آمیز و ضد جنگ راوی، خواننده را درگیر روابط عاطفی بین پدر و دختر، و پدر بزرگ و نوه می کند.

 

تهیه کننده
فاطمه مرتضایی فرد
سال نشر
۱۳۸۹
ناشران
نویسنده
علی اصغر سید آبادی
پدیدآورندگان
Submitted by editor3 on