هوگو و جاسپر، خواهر و برادری با اختلاف سن کم، متوجه میشوند که شهردار شهرشان قصد دارد با کمک پولداران و افراد بانفوذ شهر تنها پارک محله را خراب کند و به جای آن برج بسازد.
بچهها با کمک یکی از دوستان خود روزنامهای چاپ و علیه شهردار افشاگری می کنند و سرانجام موفق میشوند هم پارک را نجات دهند و هم سازمانهای مسئول را مجبور سازند فکری به حال افراد مسن و بیماری کنند که قادر به بیرون آمدن از خانه نیستند.
این داستان بلند واقعی به یکی از مسائل اجتماعی و نیز محیط زیستی میپردازد. کنجکاوی، ماجراجویی، شرکت کردن در امور جامعه، مسئولیت پذیری در قبال جامعه، اتحاد، چارهجویی، پیدا کردن راهکار و ... از نکات بارز مطرح شده در این داستان است و مخاطب را تشویق میکند که بدون حضور بزرگترها هم میتوان عمل کرد و به پیروزی رسید.