انتشارات علمی و فرهنگی

کتاب «دردسرهای باغچه‌ی سبزی‌ها» داستان مردی است که آرزوی داشتن یک باغچه‌ی سبزیجات دارد و بالاخره آن را عملی می‌کند. اما خرگوش‌ها راحتش نمی‌گذارند. مرد بعد از کلنجارهای زیاد، بالاخره راه‌حلی پیدا می‌کند.
جمعه, ۱۱ مهر
در کتاب «قول بچه قورباغه» کرم و بچه قورباغه عاشق سرتا پای هم شدند. کرم شد «رنگین‌کمان رنگی» بچه قورباغه و بچه قورباغه شد «مروارید سیاه» کرم.
شنبه, ۵ بهمن
کتاب «دارودسته ی خرگوش های جهنمی» داستان خرگوش کوچولوی بازیگوشی است که باید کارنامه نه چندان درخشانش را به پدر و مادر سختگیرش نشان دهد. او که خود را مستحق تنیبه و توبیخ نمی‌داند، تصمیم می‌گیرد به آن‌ها نشان دهد که چیزهای بدتری از نمره‌های نه چندان خوب هم وجود دارد. خرگوش کوچولو برای پدر ومادرش نامه‌ای می‌نویسد و اعلام می‌کند که از خانه فرار کرده و به دارودسته ی خرگوش های جهنمی پیوسته است، دمش را رنگ کرده، گوشش را سوراخ کرده و لباس چرم می‌پوشد، سیبیل‌هایش را نمی‌شوید و دیر وقت می‌خوابد و....
شنبه, ۱۴ دی
روزی روزگاری روباهی بود که در دل جنگلی فشرده از درخت و بوته و خار زندگی می‌کرد آنقدر فشرده و درهم تنیده که روباه از ترس گم شدن از لانه‌اش دور نمی‌شد. او هر شب با روشنایی آرام و ملایم ستاره‌ای از خواب بیدار می‌شد. تا اینکه به مرور فهمید او فقط یک دوست دارد: ستاره. تنها دوستی که راهنمای او در دل تاریکی جنگل بود و کمک می‌کرد تا غذا پیدا کند و راه لانه را از سر گیرد. او ستاره را تماشا می‌کرد و ستاره هم او را وقتی دنبال خرگوش‌ ها در خارزار می‌دوید.
شنبه, ۱۴ دی
کتاب «هیچ وقت، هرگز» داستان دختربچه است که دائم با خود می‌گوید چرا برایش اتفاق هیجان‌انگیزی نمی‌افتد در حالی که در اطرافش چیزهای هیجان‌انگیزی وجود دارد.
دوشنبه, ۲ دی