آیا تا به حال به این فکر کردهاید که قصهها هم میتوانند موزه داشته باشند؟ جایی که بتوان در آن قصهها را از نزدیک دید و شاید با شخصیتهای داستانی صحبت کرد، چیزی که احتمالاً آرزوی خیلی از ما بوده و هست!
وجود چنین موزهای واقعاً چیز شگفتانگیزی خواهد بود. البته باید گفت که چنین موزهای در شهر آکسفورد در کشور انگلستان وجود دارد. فعالیت اولیه این موزه در سال ۲۰۰۳ به صورت مجازی شروع شده است، اما بعدها در سال ۲۰۰۹ با کمک نویسندگان، نقاشان و افرادی که به قصهها علاقهمند بودند یک ساختمان قدیمی را مرکز شهر آکسفورد را به موزه قصه تبدیل کردند و از آن به بعد بچههای شهر آکسفورد توانستند در یک فضای رؤیایی با قصهها و شخصیتهای دوستداشتنی کتابهای قصه مثل آلیس در سرزمین عجایب و نارنیا معاشرت کنند.
در این موزه شرایطی وجود دارد که بچهها میتوانند لباس شخصیتهای کتابهای قصه را بپوشند و با آن عکس بگیرند و فکر کنند که مثلاً خودشان هم یکی از شخصیتهای قصه هستند. به غیز از اینها شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید در این موزه یک اتاق خواب وجود دارد که بچهها میتوانند داخل این اتاق بروند، یک قصه را انتخاب کنند و آن را گوش کنند. یکی دیگر از برنامههای جالب این موزه، برنامهای است که در روز طبیعت برگزار میکنند به این صورت که بچهها روز طبیعت را در این موزه همراه با شخصیتهای حیوانی قصههایی مثل «آقای روباه شگفتانگیز» و «والس و گرومیت» جشن میگیرند.
در حقیقت موزه قصه آکسفورد خواسته است تا با به نمایش گذاشتن شخصیت قصهها و ایجاد یک فضای رؤیایی بچهها را به خواندن کتاب علاقهمند کند.
بعد از نگاهی کوتاه به موزه قصه آکسفورد، این موضوع برایمان پیش میآید که چرا ما هم در ایران داشتن چنین موزهای را تجربه نکنیم؟ جایی که کودکان در یک فضای مناسب بتوانند با قصههای ایرانی آشنا شوند و فرصتی برای تقویت قوه تخیل و زمینهای برای گفتگو پیدا کنند. با توجه به اینکه در ایران ظرفیتهای بسیار خوبی در حوزه ادبیات وجود دارد که تاکنون از دیدها پنهان مانده است به نظر میرسد با راهاندازی موزههای قصه در شهرها علاوه بر معرفی قصهها و فرهنگهای مختلف به مردم ایران بستری مناسب برای آشنایی و معرفی قصهها و نویسندگان ایرانی به جهانیان خواهد شد.
به امید تأسیس موزه قصه در ایران جایی که بتوانیم با نخودی حرف بزنیم، پای درد و دل ماهپیشونی بنشینیم و از نزدیک گل خندان و نمکی را ببینیم.