بسیار با ارزش‌تر از آن است که از دستش بدهیم

هنگامی که لیوانی آب می‌نوشیم، در دفترچه‌ی خود مطلبی را می‌نویسیم، داروی تب‌بُر می‌خوریم، یا خانه‌ای می‌سازیم، گمان نمی‌کنیم هیچ‌یک از کارهایی که انجام داده‌ایم، به جنگل‌ها وابسته باشند. با این همه، این کارها و دیگر ابعاد زندگی ما به گونه‌ای با جنگل‌ها در پیوند هستند.

مدیریت و بهره‌برداری پایدار از منابع جنگلی، به‌ویژه در اکوسیستم (زیست‌بوم) های در معرض خطر، برای رویارویی با تغییرهای آب‌وهوایی و تضمین کامیابی و سلامت نسل‌های کنونی و آینده، ضروری است. جنگل‌ها در مبارزه با فقر و دست‌یابی به هدف‌های توسعه پایدار نیز نقش حیاتی دارند.

جنگل‌ها یک‌سوم از گستره‌ی خشکی‌های زمین را دربر می‌گیرند و در سراسر جهان کارکرد حیاتی دارند. نزدیک به یک میلیارد و شش‌صد میلیون نفر از جمعیت جهان (با دوهزار فرهنگ بومی)، برای تأمین نیازمندی‌های زندگی، فراهم‌آوری دارو، سوخت، غذا و ساخت پناهگاه، به جنگل‌ها وابسته هستند.

با همه سودمندی‌های جانشین‌ناپذیری که جنگل‌ها از نظر زیستی، اقتصادی، اجتماعی و سلامت برای زندگی انسان‌ها دارند، جنگل‌زدایی در سراسر جهان با شتاب نگران‌کننده‌ای ادامه دارد.

جنگل‌ها و گوناگونی زیستی

سال ۲۰۱۲، مجمع عمومی «سازمان ملل متحد»، ۲۱ مارچ (۲ فروردین) را «روز جهانی جنگل‌ها» نامید. دفتر «سازمان ملل در امور جنگل‌ها» و «سازمان غذا و کشاورزی (فائو)»، بامشارکت دولت‌ها، «همکاری مشترک در گستره جنگل‌ها» [۱] و انجمن‌های فعّال در زمینه‌ی جنگل‌ها و دیگر سازمان‌های مرتبط،‌ سازمان‌دهندگان این روز هستند.

در این روز بر اهمیّت همه گونه‌های مناطق جنگلی ارج گذاشته می‌شود و درباره‌ی آن آگاهی‌رسانی می‌شود. هر ساله در روز جنگل‌ها، کشورها تشویق می‌شوند تا در سطح محلّی، ملّی و جهانی اقداماتی مانند پویش‌های کاشت درخت را سازماندهی کنند. هر سال موضوع این روز با مشارکت سازمان‌دهندگان گزینش می‌شود. موضوع امسال «جنگل‌ها و تنوع زیستی» انتخاب شده است. [۲]

نوشته‌ی بالا برگرفته از پایگاه اینترنتی سازمان ملل متحد است. در ورای همه این واژه‌ها، یک پیام کوتاه و روشن هست: «جنگل‌ها باشتابِ رو به نابودی‌اند و گونه‌های زیستی بسیاری را از دست داده‌ایم و خواهیم داد.»

سال‌هاست هشدارهای سازمان‌های جهانی، دانشمندان و هواداران محیط زیست را از سراسر جهان می‌شنویم و می‌خوانیم. چگونگی تعامل ما با جنگل‌ها و بهره‌برداری از آن‌ها چرا تغییر نکرده است؟ هشدارها جدی نیستند؟ به حفاظت از جنگل‌ها نیاز نداریم؟ آیا توانایی تغییر رویکرد را نداریم؟

پاسخ این است که گزارش‌های علمی و دانشمندان به ما می‌گویند هشدارها کاملاً جدی هستند. کشاورزی، اقتصاد و صنعت به جنگل‌ها وابسته‌اند. بدون بهره‌برداری از منابع جنگل‌ها، غذای جمعیتِ رو به افزایش زمین را نمی‌توانیم تولید کنیم و رشد اقتصادی نیز نمی‌توانیم داشته باشیم. پس چرا همچنان بر شتاب ویرانی جنگل‌ها می‌افزاییم، در بهره‌برداری افراط می‌کنیم و زباله تولید می‌کنیم و در جنگل‌ها رها می‌کنیم؟

گروهی بر این باورند که افزایش فراورده‌های کشاورزی، رشد اقتصادی و پیشرفت صنعت برای داشتن آینده‌ای بهتر، لازم است و تولید زباله و ویرانی طبیعت در این روند گریزناپذیر است. در برابر این دیدگاه، این پرسش پیش می‌آید که اگر زمین جایی برای سکونت نباشد، چگونه از اندوخته‌ی غذایی و پس‌انداز مالی، فناوری و همه دستاوردهای انسانی بهره‌برداری می‌توان کرد؟

مشکلی که بارها کنشگران محیط‌زیست به آن اشاره کرده‌اند، این است که ما خود را از طبیعت و آن‌چه طبیعی است جدا می‌دانیم. شناخت پیوند میان همه عناصر طبیعت نخستین گامی است که برای بهبود وضعیّت جنگل‌ها باید برداریم: آگاهی از این واقعیت که ما نیز بخشی از طبیعت و تنوع زیستی آن هستیم. شهرنشینی و زندگی در خانه‌های محصور شده، شناخت این واقعیت را برای ما دشوار کرده و این بیگانگی را بیش از پیش دامن زده است.

بسیار با ارزش‌تر از آن است که از دستش بدهیم

آیا بهره‌برداری نکردن از جنگل‌ها، دست نبردن یا دگرگون نکردن آن‌ها شدنی است؟ زندگی صدها میلیون انسان در سراسر زمین در پهنه جنگل‌ها می‌گذرد. تالاب‌ها و حوضه‌های آبریز جنگلی مهم‌ترین منابع فراوری آب مصرفی انسان‌ها هستند. هفتاد و پنج درصد آب مصرفی در کشاورزی، صنعت و مصارف محلّی و محیطی از جنگل‌ها فراهم می‌شود. نود درصد شهرهای جهان برای تأمین آب به حوضه‌های آبریز جنگلی وابسته‌اند. [۳] از این‌رو، وابستگی ما به جنگل‌ها و بهره‌برداری از منابع آن‌ها گریزناپذیر است. موضوع این است که ما چگونه به سراغ جنگل‌ها می‌رویم؟ چه چیزی را تغییر می‌دهیم و چگونه این کار را انجام می‌دهیم؟ نخست باید این واقعیت را بپذیریم که جنگل‌ها تفریحگاه و منابع بی‌پایان ما نیستند، موجودیت‌هایی مستقل از دیگر مناطق زمین و شهرها و روستاهای ما نیز نیستند. ما اگرچه اکنون به‌ظاهر درون جنگل‌ها زندگی نمی‌کنیم و بسیاری از مناطق را جنگل‌زدایی کرده‌ایم، در واقع در درون آن‌ها زندگی می‌کنیم. اگرچه گمان می‌کنیم جنگل‌ها در فاصله‌ای دور از ما هستند، پیوندی تنگاتنگ و دوجانبه میان ما و آن‌چه در میانه‌ی درختان جنگلی و گونه‌های زیستی آن رخ می‌دهد، برقرار است.

گروهی پیگیرانه به بهره‌برداری بی‌امان از طبیعت می‌پردازند و گروهی بر بهره‌برداری نکردن از آن. آن‌چه در این میان از دید هریک از این گروه‌ها دور می‌ماند، این است که چشم‌انداز هریک از این تصمیم‌های بنیادی برای انسان و طبیعت چه خواهد بود؟ آن‌چه آشکار است، در نبود راهی روشن و چالش میان دو دیدگاه بنیادی، آن‌چه در واقعیت رخ نمی‌دهد، یافتن و به انجام رساندن راهِ‌حل‌های واقعی و مرحله به مرحله است.

به راهِ‌حل‌ها بیاندیشیم، چگونه بهره‌برداری کنیم تا آسیب‌رسان نباشیم؟ باید سازوکارهای طبیعی جنگل‌ها و شیوه پیوند درست با این سازوکارها را بشناسیم. مشکلات پیوند با شیوه‌ی کنونی را واقعی و به‌دور از شعارها بشناسیم. شیوه‌های بهبود ارتباط با جنگل‌ها را بیاموزیم و به کسانی که برای این بهبود می‌کوشند، یاری برسانیم. برخلاف تصور رایج، موضوع محیط زیست موضوع گروهی از دانشمندان و کنشگران نیست، مسئله تک‌تک انسان‌هاست. مغلطه‌های بی‌شماری در این‌باره هست که سبب می‌شوند رسیدگی به مشکلاتِ زیست محیطی دور از دسترس و بسیار پیچیده دیده شوند. در حالی که دانشمندان و کنشگران می‌گویند، این راه‌ِحل‌ها دور از دسترس، دشوار و پیچیده‌تر از آن نیستند که نتوانیم انجام دهیم.

شاید بسیاری از پاسخ‌ها برای بهبود این وضعیّت، هنوز مبهم به‌نظر برسند. با این همه، منابع بسیار خوبی از پژوهش‌ها و سخنرانی‌های دانشمندان، به زبان ساده، در دسترس همه افراد جامعه قرار دارد تا با خواندن و بررسی آن‌ها، برای آینده‌ی بهتر چاره‌اندیشی کنند. آشنایی با دیدگاه‌های دانشمندان، دستِ‌کم این توانایی را فراهم می‌کند تا از راهِ‌حل‌هایی پشتیبانی کنیم که به‌درستی انسان را در روند تعامل درست با طبیعت قرار می‌دهند؛ نه راه‌ِحل‌های سودجویانه و منفعت‌طلبانه.

پیش از آن که بخواهیم ادعا کنیم کودکان را برای آینده‌ای بهتر و تعامل سالم با طبیعت آماده می‌کنیم، درباره‌ی مسائل پیش روی آن‌ها به اندازه کافی باید بررسی کنیم و راه‌ِحل‌های گوناگون را بسنجیم. باید از خودمان بپرسیم تا چه اندازه از وضعیّت منابع زندگی آینده آن‌ها آگاهی داریم؟ چه مسئولیت‌هایی داریم و برای آماده‌سازی آن‌ها برای آینده، چه کارهایی باید انجام دهیم؟

یکی از دیدگاه‌های جالبی که شناخت ما را به واقعیت آن‌چه در جنگل‌ها و زیست‌بوم‌ها در جریان است نزدیک‌تر می‌کند، پیامد پژوهش‌های «سوزانِ سیمارد»[۴] زیست‌شناس است. او در جنگل‌های «بریتیش کلمبیا» بزرگ شد و به‌سبب علاقه‌ای که از کودکی به جنگل داشته است، در دانشگاه رشته جنگل‌داری می‌خواند و به بررسی درختان و رابطه‌ی آن‌ها می‌پردازد. او در سخنرانی‌اش در یکی از رویدادهای «تِد»، داستان تجربه‌ی علمی‌اش را بازگو می‌کند، داستانی شنیدنی و بسیار دلپذیر از جهان زیرزمینیِ جنگل‌ها و گفت‌وگوی درختان و پوشش گیاهی جنگل با یکدیگر؛ داستان درختان مادری که از فرزندان خود نگهبانی می‌کنند و با دیگر گونه‌های گیاهی ارتباط برقرار می‌کنند؛ داستانِ هوشمندی جنگل که دانش در آن از راه انتقال کربن، مواد معدنی، هورمون‌ها و... در میان ریشه‌های درختان داد و ستد می‌شود و جنگل را مانند اندام‌واره‌ای یکپارچه هستی می‌دهد. دانشی ژرف که درختان کهن‌سال را به اندوخته‌ای بسیار باارزش و جانشین‌نشدنی از توانمندی تاب‌آوری در برابر دگرگونی‌های طبیعی تبدیل می‌کند.

سوزانِ سیمارد برای پاسخ دادن به پرسش بسیار مهم چگونه به‌جای تضعیف جنگل‌ها، آن‌ها را تقویت کنیم و کمک کنیم با تغییرهای آب‌وهوایی کنار بیایند؟ با اشاره به ویژگی برجسته‌ی «خودشفابخشی» جنگل‌ها، تأکید می‌کند جنگل‌ها با داشتن این ویژگی، برای خودشفابخشی به مداخله‌ی هوشمندانه و حفاظت درست ما انسان‌ها نیاز دارند. این به معنای آن نیست که از جنگل‌ها بهره‌برداری نکنیم، بلکه چنان بهره‌برداری کنیم تا جنگل‌ها توانمندی بازیابی خود را داشته باشند. او پیشنهاد می‌کند همه ما به درون جنگل برویم، جنگل را از نزدیک ببینیم و بشناسیم. بدانیم که جنگل‌های گوناگون با یکدیگر متفاوتند و با شیوه یکسان بهره‌برداری یا حتی حفاظت نمی‌شوند. هر منطقه نیازمند راه‌ِحل‌های بومی است.

خانم سیمارد به نقش مهم جنگل‌های کهن‌سال برای انتقال دانش تاب‌آوری به درختان جوان‌تر اشاره می‌کند. او می‌گوید: «هنگامی که درختان را قطع می‌کنیم، باید میراث جنگل یعنی درختان مادر، شبکه‌ها و ژن‌ها را حفظ کنیم تا هوشمندی و دانش را به نسل بعدی درختان منتقل کنند و آن‌ها در برابر فشارهای محیطی آینده از خود بتوانند محافظت کنند. هنگامی که جنگل‌کاری می‌کنیم باید تنوع گونه‌ای، ژنی و ساختاری را رعایت کنیم تا امکان بازیابی جنگل به شکل طبیعی برای مادر طبیعت فراهم شود.»

او همچنین می‌گوید: «درختان برای بازیابی و توانمند کردن گونه‌های بومی در جنگل، با یکدیگر همکاری می‌کنند. ما باید زمینه این همکاری را برای درختان فراهم کنیم و به منابع حیاتی‌شان آسیب وارد نکنیم.»[۵]

مدّت داستان زیبای خانم سیمارد درباره‌ی جنگل نزدیک به هجده دقیقه است. در این روزهای بهاری که هنگام نو شدن طبیعت است، خوب است این فیلم را کامل ببینید و درباره‌ی آن با اعضای خانواده و دیگران گفت‌وگو کنید. نوجوانان را در این گفت‌وگوها مشارکت دهید و دیدگاه‌های آنان را بشنوید. راهِ‌حل‌ها با اندیشهٔ گروهی و باور به کارکرد شیوه‌های علمی پدیدار و عملی می‌شوند.

همچنین داستانِ گفت‌وگوی درختان با یکدیگر و چگونگی برقراری ارتباط آن‌ها با هم را با زبانی ساده برای کودکان می‌توانید تعریف کنید. کودکان را با اضطراب درباره‌ی نابودی جنگل‌ها در آینده، نباید آشنا کنیم، ولی به‌آسانی روش‌هایی می‌توانیم پیدا کنیم تا با انواع گونه‌های گیاهی آشنا شوند، و شوق یادگیری از طبیعت و برقراری پیوند با آن را در آن‌ها زنده نگه داریم. این واقعیت است که ما بزرگ‌سالان برای حفظ آن چیزی می‌کوشیم که تصویری واقعی از آن در ذهن داریم، و پیوندش را با زندگی روزانه‌مان درک کنیم. آن‌چه دور و بیگانه به نظر برسد، برای حفاظتش نیز کوششی نخواهد شد.

کودکان مسئول آبیاری و مراقبت از گیاهان آپارتمانی می‌توانند باشند. درباره‌ی نیازهای گیاهان با آن‌ها می‌توانید گفت‌وگو کنید. شیوه‌ی رشد گیاه را با آن‌ها بازگو کنید. اگر در خانه باغچه‌ای دارید، درباره‌ی کاشت گونه‌های گیاهی در آن، می‌توانید مطالعه کنید و از متخصصان مشاوره بگیرید تا گونه‌هایی بومی و هماهنگ باشند، و درباره‌ی اهمیّت این موضوع به کودک‌تان توضیح دهید. همچنین در مدرسه‌ها با مشارکت و همراهی کودکان، امکان ساخت و بازیابی باغچه‌ها با گونه‌های محلی می‌تواند انجام شود.

سخنرانی دیگری را که پیشنهاد می‌شود در این‌باره ببینید، خانم «اِما ماریس»[۶]، نویسنده و پژوهشگر محیط زیست انجام داده است. ماریس تعریف جالبی از طبیعت دارد که دیدگاه ما را نسبت به محیط‌مان تغییر می‌دهد: «طبیعت همه‌جا هست.»[۷] او همچنین دیدگاه بهره‌برداری و دگرگون نکردن طبیعت را به چالش می‌کشد و بر یافتن راه‌ِحل منطقی برای ایجاد پیوندی پایدار با طبیعت تأکید می‌کند. او درباره‌ی چگونگی پرورش کودکان که در بزرگ‌سالی بیش‌تر به طبیعت احساس وابستگی کنند و برای بازیابی و حفاظت آن بکوشند، دیدگاه تأمل‌برانگیزی ارائه می‌کند. دیدن و شنیدن این سخنرانی ایده‌های جالبی را درباره‌ی اهمیّت آشنایی نزدیک کودکان با طبیعت، پس از پایان دوره‌ی همه‌گیری بیماری کووید-۱۹ در دسترس شما خواهد گذاشت.

پانوشت:

1. The Collaborative Partnership on Forests (CPF)
مجموعه‌ای غیررسمی و داوطلبانه از پانزده سازمان و نمایندگی جهانی که برنامه‌های چشمگیری در پیوند با جنگل‌ها دارند. نمایندگان این سازمان‌ها با اشتراک‌گذاری تجربه‌های‌شان، بهدنبال ایجاد سودمندی برای سازمان‌های خود هستند. این سازمان‌ها برای هم‌سو کردن فعالیّت‌های‌شان در دست‌یابی به راه‌های مدیریت و حفاظت از جنگل‌ها و تولید و مبادله فراورده‌های جنگلی با یکدیگر همکاری می‌کنند.
۲. https://www.un.org/en/observances/forests-and-trees-day
۳. http://www.fao.org/in-action/forest-and-water-programme/en/
۴.Suzanne Simard
۵.https://www.ted.com/talks/suzanne_simard_how_trees_talk_to_each_other/t…
۶. Emma Marris
۷.https://www.ted.com/talks/emma_marris_nature_is_everywhere_we_just_need…

برگردان:
سپیده قلی‌پور
Submitted by admin on