عقرب های کشتی بمبک

خلو سر دسته باند عقرب های کشتی بمبک است. فکر بد نکنید! با باند خطرناکی روبرو نیستید. آنان چهار نوجوان آبادانی هستند که در دوران انقلاب در سال ٥٧ و در آبادان و به کمک نوجوان دیگری بنام کیوان که پدرش توسط عوامل ساواک دستگیر شده با هم نقشه ای می کشند.

نقشه آدم ربایی! نگران نشوید خطرناک نمی شود! آنان در یک شب نسبتاٌ سرد در کمین پاسبان قربان می نشینند و او را با ترفندی بیهوش می کنند و به کشتی بمبک می برند، چون فکر می کنند او خائن است و انقلابی ها را لو می دهد! آیا پاسبان قربان پدر گلدونه خبرچین و خائن است؟ آنان چه مدت می توانند او را در کشتی نگه دارند؟ آیا نقشه آنان برملا می شود؟ بقیه ماجراها را در داستان عقرب های کشتی بمبک بخوانید. داستانی که حرکت های اعتراضی مردم را در آبادان در سال ٥٧ بازگو می کند و به چگونگی برخورد نوجوانان با این رویداد و همچنین به بیان روابط همسالان و ماجراجویی هایشان و روابط عاطفی آنان می پردازد. از دیگر ویژگی های کتاب استفاده درست از لهجه مردم آبادان و آشنایی نوجوانان با آن و بیان برخی از خصوصیات روحی و اخلاقی مردم آبادان است.

 

گزیده‌هایی از کتاب

دلم می خواست گروگان را ببینم. از دریچه ی خن نگاه کردم.
چشم هایش را با دستمالی بسته بودند. نور آسمان افتاده بود روی
شانه هاش، لب و چانه اش چه قدر شبیه گلدونه بود.
دلم یک هو برای گلدونه تنگ شد و هوس آش کردم.

تهیه کننده
فاطمه مرتضایی فرد
سال نشر
۱۳۸۸
ناشران
نویسنده
فرهاد حسن زاده
پدیدآورندگان
Submitted by editor3 on