کتاب «خروسجنگی» داستان «جان کوکان» است که از کودکی خروسجنگی صدایش میزدند. او به این نام مستعار میبالد و خوشحال است که از خردسالی، هر چیزی را از سر راهش برداشته است. تا اینکه «پن وب» پسری که همسایهی اوست و تفاوتهای زیادی در شیوه زندگی، بازیهای مورد علاقه، روابط با والدین، غذا و ... با او دارد، زندگیاش را به چالش میکشد.
کتاب وحشی داستان بلو، پسر نوجوانی است که به تازگی پدرش را از دست داده است. او همچنین از آزارها و قلدری پسری به نام هاپر در عذاب است. مشاور مدرسه که دیدارهایی پیدرپی با بلو دارد، از میخواهد افکار، احساسها و دردهای خود را بنویسد. اما این کار برای بلو جالب نیست و به نظرش بعضی از احساسها، مانند غم از دست دادن پدر، را نمیتوان نوشت. او یک روز نوشتههایش را پاره میکند و دست به کار نوشتن داستانی پر از اشتباههای املایی میشود. داستانی به نام «وحشی».
نیکولا اسمی، نویسنده و تصویرگر کتاب تصویری «قیافههای بامزه»، با داستان خود، به کودکان خردسال فرصت میدهد با حالتهای گوناگون یک چهره از چهرهی شاد تا غمگین، متعجب و عصبانی آشنا شوند. این کتاب داستانی بسیار ساده از پسرکوچولویی است که با سگش مشغول بازی فوتبال است. ناگهان خرس بزرگی توپ او را میرباید و تا زمانیکه خرس با تولههایش بازگردد و توپ را به پسر دهد، پسرک داستان احساسات گوناگونی را تجربه میکند. احساساتی که در چهرهی پسر نمایان شده است و کودک مخاطب به روشنی میتواند آنها را درک کند. احساسات گوناگونی از ترس، تعجب، عصبانیت، بدجنسی، نگرانی و شادی. در پایان کتاب، تصویرگر با گذاشتن یک ورق کاغذ آلومینیومی، که کار آینه را میکند، مخاطبان را تشویق میکند حالات چهرهی پسرک را تقلید کرده، چهرهی خود را در این آینه ببینند و خود نیز حالتهای گوناگون چهرهی خود را در بیان احساسات مختلف در آینه تجربه کنند. کودکان خردسال از دیدن چهرهی خود در آینه به وجد میآیند.
جودی در «دور دنیا در هشت روز و نصفی» با چالشی تازه روبرو میشود، چالشی برای حفظ دوستیها و انجام یک فعالیت گروهی.
کتاب شگفتی داستان اگوست پسر ده سالهای است که با یک ناهنجاری ژنتیکی و چهرهی غیرعادی متولد است. چهرهی نامتعارف و عملهای جراحی پیدرپی سبب شدهاند آگوست تا کلاس پنجم در خانه درس بخواند. سرانجام پدر و مادر او تصمیم میگیرند او را به مدرسهای خصوصی بفرستند. ورود او به مدرسه هیجانانگیز و در عین حال ترسناک است. او با ماجراها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند.
در کتاب «تابستان قوها»، سارا دختر نوجوانی است که با برادر، خواهر و عمهاش زندگی میکند. او تابستان چهاردهسالگیاش را پشت سر میگذراند و از خودش، خانوادهاش و همه چیز و همه کس ناراضی است. یک شب برادر سارا، چارلی، که دچار معلولیت ذهنی است، برای تماشای قوها از خانه بیرون میرود و گم میشود. سارا در جستوجوی او، افکار و احساسهای تازهای تجربه میکند که نگاه او را به زندگی تغییر میدهند.
کتاب «ماهی بالای درخت» به زندگی نوجوانی میپردازد که منزوی، غمگین و ناامید است. حضور یک معلم دلسوز زندگی او را دگرگون میکند و اینگونه آیندهای روشن برای او رقم زده میشود. در زیر چند فعالیت پیشنهادی برای این کتاب را میخوانید:
«ماهی بالای درخت» داستان الی است. اَلی یک راز دارد ... و آن این است که قادر به خواندن نیست. به نظر او حروف، شبیه سوسکهای سیاهی هستند که روی دیوار رژه میروند. او میگوید: اگر وقت داشتم، میتوانستم بعضی از کلمات را بخوانم، اما وقتی دستپاچه هستم، مغزم مثل یک عالمه خاک اره میشود که روی زمین پخش و پلا شده است!!
بیشتر خانوادهها، مهمانیها و شبنشینیهایشان را توی خانه برگزار میکنند. بعضیها هم به پارک یا طبیعت میروند و در فضای باز از زیباییهای آسمان شب لذت میبرند؛ اما از جلد کتاب «دردسرهای خانوادهی پپین» اینطور برمیآید که بعضیخانوادهها از مکانهای دیگری برای دور هم جمع شدن استفاده میکنند! پشتبام! بله، آقا و خانم پپین، دختر و پسرشان، پتونیا و ایروینگ و سگ و گربهشان رُوی و میراندا برای اینکه آسمان شب را ببینند تصمیم میگیرند بروند روی پشتبام. البته اگر منصفانه به ماجرا نگاه کنیم، میبینیم که دیدن غروبی باشکوه از قاب کوچک پنجره اصلاً دلچسب نیست.
فکر میکنی خواندن دفترچه خاطرات یکی دیگه مزه داره؟
من سوزن قورت دادم. نترسید ماجرای سوزن قورت دادن هم با بلعیدن یک عالمه پنبه ختم به خیر میشود.
این مجموعه داستان، برای آشنایی بیشتر خواننده با شیوههای مختلف روایت خاطرات است و نویسنده به خوبی توانسته در قالب داستان این خاطرات را خواندنی و جذاب کند.
کودکان عاشق تکرارند. در این مجموعه میتوانید با تکرار «کی بود؟ کی بود؟» همچنان آنها را مشتاق نگهدارید.
آنها عاشق بازیگوشیاند. حقیقت این است که بازیگوشیهای شاعر نامآشنای این مجموعه گاهی حتی از بازیگوشیهای بچهها هم فراتر میرود و به قول معروف دست آنها را از پشت میبندد.
پدران و مادران علم
توماس ادیسون، ماکس پلانک، گرگور مندل، آیزاک نیوتن، بقراط، ماری کوری، آلبرت آینشتاین، آلفرد وگنر، لویی پاستور، آنتوان لاوازیه.
کتاب «شاهدخت شریفه و والتر شجاع» شامل دو داستان بازنویسی شده از دو افسانه قدیمی است از کشورهای مصر و آلمان است با موضوعهای آزادی، زیرکی و ذکاوت یک زن و تردستی در تیراندازی.
معماری ایرانی، گره خورده به فرهنگ ایرانی
وقتی قرار است برای نوجوانان از یک مبحث علمی گفته شود، هم میتوان آن را مانند کتاب درسی نوشت و هم میتوان با کمک زبانی نرم و تا حدی داستانگو، تصاویر گویا و مربوط به مبحث مورد نظر و ارائهی نکات جالبی که کمتر به آنها توجه میشود، آن مبحث را بیشتر برایشان خواندنی کرد. کتاب سرگذشت معماری شیوهی دوم را انتخاب کرده است تا خواندن و دانستن دربارهی معماری نه فقط برای نوجوانان که برای هر کسی که میخواهد شناختی کلی از این رشته داشته باشد، تجربهای به یاد ماندنی شود.
کتابهایی که سعی میکنند مهارتهای زندگی را به کودکان بیاموزند در این سالها کم نبودهاند. اما معمولاً کتابهایی موفق بودهاند که یا از چاشنی تخیل و طنز استفاده کردهاند یا تصویرسازی خیلی خوبی داشتهاند.
در این مجموعه، نویسنده که احتمالاً تصویرگر هم هست، ولی ناشر فراموش کرده است اسم تصویرگر را بیاورد! از چاشنی تخیل و طنز در خلق تصاویر استفاده کرده است و همین مسأله باعث شده جذابیت کار دو یا سه چندان شود.
قربونت برم هر دم
گل تو دامنت کردم
آن دم که ترا دیدم
ترک همه را کردم
هفت موش کور برای بازی بیرون میروند و با چیزی عجیب در نزدیکی لانهشان برخورد میکنند. هریک از موشها در یکی از روزهای هفته از لانه خارج میشود و میرود تا آن چیز عجیب را شناسایی کند.
هفتگنبد میخواستند از استخوانهایش بیرون بزنند. یک نفر در رگهایش فریاد میزد؛ ماهان. هزار حرف نگفته، هزار شعر نسروده، هزار فریاد بیصدا سرشان را به دیوار رگهایش میکوبند و میخواهند بیرون بریزند.
کتاب «پریزادان درخت سیب» قصه شهری است که در آن هیچ دختری به دنیا نمیآید؛ یا به قول نویسنده: «پادشاهی بود که سه پسر داشت و سرزمینی که هیچ دختری در آن نمیرویید. سالهای سال بود که هیچ دخترکی، صبح سفید بهار، پابرهنه، روی علفهای خیس ندویده بود.»
کتاب «آرزوی سوم» یک کتاب دخترپسند است. اگر دختر ششم ابتدایی به بالای کتابخوان دارید این کتاب را به او معرفی کنید! دختری که حوصله کتاب خواندن داشته باشد. چون دارید رمانی ۱۵۴ صفحهای به او معرفی میکنید. رمانی که البته خوشخوان است و نثر یک دستی دارد.
کتاب «الا در مدرسه» کتابی است از نویسنده فنلاندی، تیموپارولا، نویسندهای که به خاطر نوشتن همین کتاب در فنلاند و سپس در بعضی کشورهای دیگر شهرت یافت. این مجموعه داستان یکی از پرطرفدارترین نوشتههای سالهای اخیر در فنلاند است. در بسیاری از مدارس این کشور، کتابهای الا خوانده میشوند. هر کدام از ماجراهای الا چند فصل دارد و در کتاب «الا در مدرسه» سه ماجرا از ماجرای الا آورده شدهاند.
کتاب «پسران آفتاب» زندگی ساحل نشینان خلیج پُزم در نزدیک شهر چابهار در جنوب شرقی ایران را روایت میکند. تیمور در تمام دنیا فقط پدربزرگی دارد. پدر و مادرش سالها پیش در پی خشکسالی به بندر گوادر پاکستان رفتند و تیمور را، که سخت مریض بود، دست پدربزرگ سپردند. پدربزرگ حاضر نمیشود آن جا را ترک کند. او بدون دوستان ماهیگیرش میمیرد. از پدرو مادر تیمور هیچ خبری نیست. تیمور نمیداند آن ها زندهاند یا مُرده.
یک خانواده ی چهار نفره، هر هفته، حداقل، یک سطل بزرگ پر از زباله دور می ریزد. ما زباله ها را در سطل می ریزیم؛ رفتگران سطل ها را خالی می کنند و ما دوباره آن ها را پر می کنیم. آیا می دانید زباله ی خانگی فقط بخش کوچکی از زباله هایی است که سالانه تولید می شوند؟ سرنوشت زباله ها چیست؟