![]() |
درس دوازدهم: خرسی که سرزمینش را دزدیدندایدههای داستانی از کجا میآیند؟ (۵) در درس گذشته، از تکنیک ترکیب برای تولید ایدههای داستانی صحبت کردیم. در این درس با معکوسکردن همان فرایند به ایدههای جدیدتری خواهیم رسید؛ ایدههایی که از نقصان، کمبود، نداشتن و فقدان بهدست میآیند. در حقیقت ما در این شیوه چیزی را از شخصیت اصلی یا از فضای داستانی میگیریم و با شکلگیری این کمبود، بحران اولیه داستانی اتفاق خواهد افتاد. چه بسیار داستانهایی که با همین شیوه نوشته شدهاند و ایده اصلی و بحران اولیهشان از همین تکنیک بسیار ساده شکل گرفته است. |
![]() |
درس یازدهم: خانهای با دیوارهای آبنباتیایدههای داستانی از کجا میآیند؟ (۴) قانون ترکیب در ساختن فضاهای داستانی تازه |
![]() |
درس دهم: کیمیاگر کلمات و تصاویرایده های داستانی از کجا میآیند؟ (۳)در این درس میخواهم از یک قانون، شاید هم یک تکنیک ایدهپردازی صحبت کنم: قانون ترکیب! با نشان اختصاری + |
![]() |
درس نهم: باغچهی تکرارناپذیر داستان هاایدههای داستانی از کجا میآیند؟ (۲) همهی ما این جمله را شنیدهایم که بعضیها میگویند: «من اگر سرم را بگذارم زمین و بمیرم، حسرت چیزی را نمیخورم. برای مرگ آمادهام.» معنای «برای مرگ آماده بودن» یعنی چه؟ کدامیک از ما انسانها برای مرگ آمادهایم؟ |
![]() |
درس هشتم: به خبری که هماکنون به دستم رسید، توجه فرمایید!ایده های داستانی از کجا میآیند؟ (۱)اگر نویسنده باشی، گاهی بعد از خواندن بعضی از کتابها این جمله را خواهی گفت: «اَاَاَ... این ایده چه جوری به سر نویسندهش رسیده؟» |
![]() |
درس هفتم: تا پخته شود، خامی! دربارهی اهمیت مطالعهی تاریخ ادبیات کودکاندرسهایی درباره نوشتن برای کودکان این درس هفتم از این سلسله درسهای نوشتن برای کودکان است و هنوز بحثهای مقدماتیمان ادامه دارد و وارد عناصر داستان و ساختوساز آن نشدهایم. حقیقت اینجاست که این درسهای اولیه و پیشگفتارها ضروری بود، چرا که فکر میکنم لازمهی هر کاری جدیبودن است و ضرورت دارد که از همین ابتدا، مسیر راه را بشناسیم و اگر میخواهیم بهشکلی جدی و حرفهای وارد شاخهی نوشتن برای کودکان شویم، بدانیم که با کار بسیار پیچیده، زمانبَر، طاقتفرسا و البته لذتبخشی روبهرو هستیم. در این درس هم همچنان به مقدمات و پیشنیازهای نوشتن برای کودکان میپردازیم. |
![]() |
درس ششم: زندانِ کاغذهای مچاله (دور ریختن)درسهایی درباره نوشتن برای کودکان تصویر رویایی من از نویسنده این است: انسانی محصور در میان انبوهی کاغذِ مچاله! |
![]() |
درس پنجم: تیکتاکِ فرسایندهی عقربههای ساعتدرسهایی درباره نوشتن برای کودکان دیگر بهانهجویی نکنیم و نگوییم که زمانی برای نوشتن نداریم. بیشتر آدمهایی که میخواهند نوشتن را شروع کنند، این جمله را بسیار تکرار میکنند: |
![]() |
درس چهارم: از این گوش بشنو و از اون گوش در نکن!درسهایی درباره نوشتن برای کودکان به باورِ بسیاری، نویسندهها موجوداتی گوشهگیر، مرموز، ساکت و کمحرف هستند. اما آیا حقیقتاً اینگونه است یا این تصویر، با واقعیت نویسندگان در تضاد است و به افسانه میماند؟ خُب... حقیقت اینجاست که نویسندگان بسیاری از حرفهایشان را در نوشتهها، یادداشتها، نامهها و داستانهایشان میزنند. |
![]() |
درس سوم: چشمهای کورِ عادتکردهدرسهایی درباره نوشتن برای کودکان «چشمها را باید شُست، جور دیگر باید دید.» |
![]() |
درس دوم: یادداشت روزانه، متنی شبیه به تنهاییماندرسهایی درباره نوشتن برای کودکان |
![]() |
درس یکم: ترس از کاغذ سفیددرسهایی درباره نوشتن برای کودکان ترس از کاغذ سفید بسیاری از علاقهمندان به داستاننویسی در شروع کارشان جمله مشابهای را تکرار میکنند: «من از کاغذ سفید میترسم!» |
کارگاه مجازی نوشتن برای کودک و نوجوان
لینک کوتاه: