نقش تئاتر در ترویج خواندن

در گفت و گو با عباس جهانگیریان

با نزدیک شدن به هفته کتاب و کتاب خوانی گفت و گویی داشتیم با عباس جهانگیریان نویسنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در زمینه نقش تئاتر در ترویج کتاب خوانی.

 

شما در زمینهٔ استفاده از روش‌های خلاق برای تشویق کودکان و نوجوانان به خواندن، تجربه‌های بسیار زیادی دارید و بیش از همه نمایش را در این میان مفید و مؤثر ارزیابی می‌کنید. امروزه هم ما دربارهٔ نمایش خلاق خیلی می‌شنویم و می‌بینیم که در جاهای مختلف در این حوزه فعالیت می‌کنند. شما در این زمینه برای خانواده‌ها و به ویژه آموزگاران و مربیان برای استفاده از نمایش چه رهنمودهایی دارید و آن‌ها چگونه می‌توانند این رهنمودها را اجرا کنند؟

جامعه باید با کارکردهای تئاتر آشنا شود. ضرورت ما را خود به خود به طرف راهکار می‌برد. مشکل این است که نه خانواده‌ها و نه آموزش و پرورش هنوز به ماهیت تاتر پی نبرده‌اند و نمی‌دانند چه کارکردهایی در جامعه دارد. منظورم از جامعه حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و آموزشی است. بنابراین، پیش از هر چیز باید به این مسئله اشاره بکنیم و به پدر و مادرها و معلم‌ها بگوییم تاتر وسیله‌ای است برای گسترش تخیل. به عنوان نمونه در یک طرحی به رادیو پیشنهاد دادم، بچه‌ها را آموزش بدهیم که چگونه در خانه، محله و مجتمع‌های مسکونی دور هم جمع بشوند و یک نمایش رادیویی ضبط کنند، یعنی خودشان دست به تولید نمایش رادیویی بزنند. فقط کافی است مقداری افکت (صدا) در اختیار داشته باشند که بتوانند فضا سازی یا مکان و زمان را القا کنند. به عنوان مثال یک روستا را می‌توانیم با صدای پارس سگ‌ها نشان دهیم، صداهایی که خود بچه‌ها می‌توانند ضبط کنند.

قرار بود رادیو تمام صداهایی را که دارد در اختیار درخواست کنندگان قرار دهد. ما پیشنهاد دادیم که انتشارات سروش این کار را به عهده بگیرد و هر کسی که می‌خواهد از آنجا بخرد. بعد از بخش افکت، دو تا ضبط صوت لازم است. چند نفر از کودکان دور هم جمع می‌شوند، یک متن تخیلی ساده را با هم می‌سازند، نقش‌های خودشان را بازی می‌کنند و از همان کودکی یاد می‌گیرند که چه کسی کارگردان است و چه کسی بازیگر و ... . یک نفر هم افکتور می‌شود (مسئول صدا). ما این تجربه را به شکل محدود در چند جا انجام دادیم و دیدیم که دستاورد این کار بچه‌ها را بسیار خوشحال می‌کند و توانایی‌هایشان را محک می زند و نشان می‌دهد که چند نوجوان می‌توانند به راحتی یک نمایش رادیویی تولید بکنند. در مدرسه هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم. در مدرسه، معلم همراه بچه‌ها هم می‌تواند نمایش رادیویی تولید بکند و هم نمایش صحنه. علت این که ما فکر می‌کنیم نمی‌شود، این است که در مدرسه، همیشه همه فکر می‌کنند باید یک سالن تاتر وجود داشته باشد، صدابرداری شود، دکور و امکانات نمایش باشد تا بتوان یک نمایشی کار کرد. فکر می‌کنم که خود این تصور و نبود امکانات نمایشی در مدرسه سبب شده که به سراغ تاتر نرویم. من در مقاله‌ای باعنوان "تاتر بی امکان" که به زودی در اختیار کتابک قرار می‌دهیم، اشاره کرده‌ام که چگونه در تمام مدرسه‌های ایران، در روستاها و حتا مکان‌هایی که هیچ سالنی وجود نداشته باشد، حتا در یک کلاس، در فضای باز جلوی کلاس هم می‌توانیم تاتر میدانی کار کنیم.

به سادگی می‌توانیم مطالب سادهٔ اجتماعی را در قالب  یک کار خیلی کوتاه نمایشی در کلاس به کمک خود بچه‌ها اجرا بکنیم و بچه‌ها را با مسائل اجتماعی پیرامون خودشان آشنا کنیم. به عنوان مثال، رد شدن بچه‌ها از روی پل عابر پیاده را در نظر بگیریم: چند بچه می‌خواهند از یک خیابان رد شوند، یکی از آن‌ها حاضر نمی‌شود از روی پل عابر پیاده عبور کند. وقتی او از خیابان رد شود، با صدای ترمز و تصادف می‌توانیم خطری که برای او پیش آمده را گوش زد کنیم. می‌توانیم عبور از خیابان‌ها یا پل عابر را در قالب یک نمایش به بچه‌ها نشان دهیم. همین مسائل روزمره در خیابان که برای بچه‌ها پیش می‌آید یا قهر و آشتی کردن آنها با هم را می‌توانیم به سادگی با نمایش نشان دهیم. در بعضی از کشورها تاتر عمرش با تشکیل مدرسه همزمان است. در برخی از کشورها درک جدید از هنر تاتر سبب شده است که توجه بیشتری به تاتر بکنند. امروزه در خیلی از کشورها مثل اتریش کارهای شکسپیر را به صورت ساده در دبستان‌ها اجرا می‌کنند. بسیاری از داستان‌های شاهنامه را می‌توانیم در مدرسه به شکل تاتر اجرا کنیم. این کار، هم کودکان را با ادبیات سرزمین خودمان آشنا می‌کند، هم بچه‌ها وقتی روی صحنه می‌آیند، اعتماد به نفس پیدا می‌کنند و با هم ارتباط برقرار کردن را می‌آموزند. ضمن این که تاتر به بچه‌ها کمک می‌کند که قدرت تجسم و تخیلشان را گسترش دهند. امروزه روان شناسان بر این باورند که پنج نوع یادگیری وجود دارد که یک نوع  از آن یادگیری نمایشی است، یعنی انتقال مفاهیم نمایش از طریق هنرهای نمایشی. به باور روان شناسان، آن چه از طریق بصری و اعمال نمایش آموزش داده می‌شود پایدارتر است، به خاطر این که به تصویر ذهنی تبدیل می‌شود و در حافظهٔ عمیق ماندگار می‌شود. بنابراین، این مقوله می‌تواند به عنوان یک شیوهٔ آموزشی مورد توجه قرار گیرد.

با توجه به این که شماری از خوانندگان کتابک مربیانی هستند که در شهرها و روستاهای دور افتاده به سر می‌برند، شما چه رهنمودهای عملی از راه د ور برای آن‌ها دارید که بتوانند به راحتی آن‌ها را اجرابکنند؟

فکر می‌کنم همانند دورهٔ نمایش خلاق که آقای داوود کیانیان به شکل محدود در چند استان برگزار کرده است، اگر خود نظام آموزش و پرورش این کار را بکند، خیلی موثرترخواهد بود. به نظر من، سه روز برای برگزاری یک کارگاه فشرده کافی است و ضرورت دارد تمام معلم‌های دبستان و به ویژه کلاس‌های اول و دوم و کسانی که در این رشته تدریس می‌کنند، در این کارگاه‌ها شرکت کنند. البته تنها معلم‌های هنر نباید این دوره‌ها را بگذرانند. دردبستان، دوره‌های پرورش خلاقیت را برگزار کنند تا نظام آموزشی را از این وضعیت کسل کننده در بیاورند. بچه‌ها علاقه ندارند بنشینند و بخوانند و مدام به آن‌ها تکلیف بدهیم و بگوییم این کار را بکن و آن کار را نکن و یک نظام مبتنی بر امر و نهی را ادامه دهیم.

بعضی از بازی‌هایی جنبهٔ نمایش دارند. بازی‌های نمایشی در سرشت خود خلاقیت پرورند. ما در بنیاد پژوهش و نگارش از میان بازی‌های نمایشی آن‌هایی را که می‌شود در کلاس و مدرسه کار کرد، طبقه بندی کرده‌ایم و می‌توانیم در اختیار آموزش و پرورش قرار دهیم. بعضی از این‌ها ظرفیت تاتر میدانی دارند، برخی هم ظرفیت تبدیل شدن به نمایش دارند و هم بازی‌اند. با انجام این بازی‌ها بچه‌ها هم نمایش اجرا می‌کنند، هم ورزش می‌کنند، هم فشارهای روحی‌شان تخلیه می‌شود و هم فضای شادی که معلم از طریق این نمایش‌ها به وجود می‌آورد، ذهن را برای پذیرش مطالب درسی آماده می‌کند. اگر آموزش و پرورش گوش شنوا داشته باشد، در اتاق مدیران به روی پژوهشگران باز باشد، در آموزش و پرورش روی این موضوع کار شود و به بخشنامه وسپس به کتاب تبدیل شود، آن وقت می‌توانیم بگوییم که همهٔ دانش آموزان می‌توانند از این امکان بهره مند شوند. بهترین راهش همان برگزاری دوره‌های آموزشی در واحدهای آموزشی است.

اما اگر عده‌ای از معلمان، داوطلبانه با همکاری آموزش و پرورش شهرستان‌شان، با انجمن نمایشگران کودک و نوجوان، خانه تاتر، امور تاتر کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان یا مستقیماً با ما هماهنگ کنند، فکر می‌کنم می‌توانیم از دوستانی که پرورش خلاقیت درس می‌دهند، تقاضا کنیم دو یا سه روز بروند به یک منطقه و یک دورهٔ آموزشی در آن محل برگزار کنند. بهترین راهش این است که وقتی می‌بینیم نمی‌توانیم از مجاری رسمی عبور کنیم، مستقیم با مخاطبمان ارتباط بگیریم و بگوییم که می‌توانیم بیاییم و در دوره‌های پرورش خلاقیت شرکت بکنیم و آنچه را در این سال‌ها تجربه کرده‌ایم و آموخته‌ایم به دیگران منتقل کنیم.

 

نویسنده
فاطمه اشرفی
Submitted by editor6 on