کتابخوانی به "کتاب"، "کتابدار" و "کتابخانه" خوب نیاز دارد!

 شهلا افتخاری، مسئول کتابخانه تحقیقاتی شورای کتاب کودک است. او در بسیاری از طرح‌های تجهیز کتابخانه‌ها و ترویج خواندن شورای کتاب کودک همکاری داشته و اکنون مسئولیت کتابخانه‌های روستایی شورای کتاب کودک در مناطق محروم را بر عهده دارد. گفت و گوی کتابک با او را بخوانید.

  • چه اتفاقی سبب شد که حرفه کتابداری را انتخاب کردید؟

درسال دوم رشته گرافیک تحصیل می‌کردم ، یکی از دوستانم که درمدرسه فرهاد درس می‌داد به من گفت که آنان به معلم نقاشی نیازدارند. من دانشجو بودم و به پول نیاز داشتم بنابراین قبول کردم. 

  • پس با تدریس نقاشی کار با کودکان را شروع کردید؟

بله،  وقتی به آن‌جا رفتم خانم میرهادی گفتند که کلاس نقاشی و کتابخوانی را باید یک نفر اداره کند. مدرسه فرهاد در هر مقطعی سه کلاس داشت و ما سه نفر دوست بودیم که هفته‌ای یک روز از صبح تا عصر به کلاس‌های مختلف دبستان و راهنمایی می‌رفتیم و به کار کتابخوانی و نقاشی می‌پرداختیم . برنامه یک ساله را در تابستان با خانم میرهادی تدوین می‌کردیم و مشخص می‌شد که در طول سال چه کتابی بایدخوانده می‌شد و چه کارهایی باید انجام می‌گرفت.

دو سال به مدرسه فرهاد رفتم و با پایان تحصیل راهم را پیدا کردم و با خانم میرهادی تصمیم خود را در میان گذاشتم . من خیال داشتم به عنوان کتابدار در کانون پرورش فکری کودکان استخدام شوم . خانم میرهادی پس از شنیدن تصمیم من مکثی کردند و گفتند که چیزی نمی‌توا نند بگویند. به این ترتیب ازسال ۵۲ تا سال ۵۹ در کانون شاغل بودم. پس از آن، مدتی در فرهنگسرای بهمن مربی نقاشی بودم  وبه این ترتیب مدتی دوباره به کار نقاشی با کودکان پرداختم و از سال ۷۵ به عنوان کتابدار شورا مشغول به کار شدم.  اما، از همان روزهایی که در کانون کتابدار بودم، ارتباط خود را با خانم میرهادی حفظ کردم و عضو شورا شدم و همچنین خانم میرهادی را بارها به کتابخانه‌ای که در آن کار می‌کردم دعوت کردم و ایشان درباره چگونگی تشویق کودکان به خواندن برای ما صحبت کردند و به پرسش‌هایی که اعضا داشتند پاسخ می‌دادند. 

  • از سال ۷۵ که به عنوان کتابدار درشورا مشغول به کار شدید چه فعالیت‌هایی برای کتابخانه شورا انجام دادید؟

من اولین کتابدار موظف شورا بودم. به همین دلیل با برنامه ریزی ای که کردم، ابتدا اسناد شورا را منظم کردیم و با تلاش بسیار منابع در شورا شکل مرتب و منظمی پیدا کرد و به طور کلی سعی شد تمام منابعی که در شورا موجود بود ضبط ونگهداری کرده و مانع از بین رفتن آن‌ها شویم. 

  • در این سال‌ها چه فعالیت‌هایی برای تجهیز و راه اندازی کتابخانه‌ها در خارج از شورا انجام دادید؟ 

پروژه های شورا از سال ۷۶ شروع شد بین سال‌های ۷۶ تا ۸۵ پروژه‌های مقطعی انجام گرفت. مانند طرح بامداد آذرنگ، که به تجهیز چندین کتابخانه در مراکز شبانه روزی بهزیستی، کانون اصلاح و تربیت، روستاهای دورافتاده و بیمارستان‌های کودکان می‌پرداخت. یا طرح تجهیز کتابخانه‌ در اردوگاه‌‌ها. شورا در این طرح، با همکاری اداره امور اتباع خارجی وزارت کشور و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ۵ مهمانشهر پناهندگان عراقی و افغانی، کتابخانه برای کودکان و نوجوانان راه اندازی کرد. این کتابخانه‌ها ۳۰۰ عنوان کتاب در اختیار داشتند. در مرحله بعد، شورا برای ۱۰ اردوگاه دیگر، کتابخانه راه اندازی کرد. در یک پروژه دیگر، شورا قرارداد همکاری با یونیسف امضا کرد تا ۲۰۰ کتابخانه در مهدکودک‌های روستاها راه اندازی کند. پروژه بعدی، با همکاری کمیساریای عالی پناهندگان در سال ۷۸ اجرا شد. در این طرح، ۲۰ کتابخانه در جنوب تهران راه اندازی شد.  پروژه دیگری که همراه با شورا در آن شرکت داشتم، قراردادی با موسسه بین‌المللی آکندن برای راه اندازی کتابخانه برای مهاجرین افغانی بود. در این طرح، کتاب‌های حسی-لمسی، کتاب گویا و کتاب های مناسب برای ناشنوایان قرار داشت و در تجهیز آن به اصل "کتاب برای همه" توجه شده بود. 

همکاری با انجمن حمایت از حقوق کودک در راه اندازی کتابخانه کانون فرهنگی اسفدن ( از روستاهای شهرستان قائن در استان خراسان) و آموزش کتابداران در همان روستا از پروژه های دیگری بود که همکاری داشتم. از سال ۸۰ هم طرح کتابخانه های کوچک را با کمک گرفتن از بنیاد تحقیقاتی رشدیه آغاز کردیم که تا امروز به همت علاقه مندان و اعضای شورای کتاب کودک ادامه پیدا کرده است. طرح دیگر، تجهیز ۶۰ کتابخانه در مدرسه‌های دبستان و راهنمایی در شهر بم بود که در سال‌های ۸۳ تا ۸۵ انجام شد. 

نقش شما در راه اندازی و تجهیز این کتابخانه ها چه میزان بود؟

فکر می کنم نقش عمده و موثری داشتم . در پروژه کمیساریای عالی پناهندگان وظیفه انتخاب کتاب بامن بود و تجهیزوآموزش چندین اردوگاه رابر عهده داشتم .و یک پروژه هم بود که راه اندازی ۲۰۰کتابخانه ی روستایی درمهد کودک را انجام دادیم . با وجود این که کتابخانه ها کوچک بودند ،اما تعداد آن ها بسیار زیاد بودو این امر مانع از کار نشد و من با عشق و علاقه این کار را انجام دادم زیرا فکر می کنم عادت به خواندن باید از دوران نخستین زندگی در کودک نهادینه شود.

  • این کتابخانه ها در سراسر ایران دایر شد؟

 بله 

  • تلاش شما برای ترویج خواندن در این کتابخانه ها چگونه شکل گرفت؟ چون ادامه فعالیت های ترویجی در این کتابخانه ها نکته بسیار مهمی است. 

ادامه دادن راه اندازی و تجهیز کتابخانه ها در مناطق محروم پس از به پایان رسیدن پروژه های مقطعی شورا به سبب همین کمبود بود. تمام پروژه هایی که در شورا اجرا شدند فقط یک بار بود وسپس رها می شدند. من حس می کردم پروژه هایی که شروع شده باید به گونه ای ادامه پیدا کند تا پس از تجهیزکافی در کتابخانه هابتوان به فعالیت های ترویجی هم پرداخت . 

  • در حال حاضر کتابخانه‌های ایجاد شده جزء مجموعه شورا است؟ 

متاسفانه نه! من در آن هنگام خیلی مداخله نداشتم، چون تازه آمده بودم و با این مسئله درگیر نشدم و اکنون به خاطر پیشگیری از ایجاد مسائل مختلف، تنها به مراکز و مدارسی که پیشنهاد و تقاضای تأسیس کتابخانه را به شورا می‌دهند پاسخ داده می شود . 

  • درباره شکل گیری کتابخانه های مناطق محروم وکتابخانه های بامداد آذرنگ توضیح بیشتری بدهید؟ 

فکر راه اندازی کتابخانه های مناطق محروم پس از راه اندازی مجموعه کتابخانه های بامداد آذرنگ پیش آمد. گاهی کتاب هایی به شورا اهدا می شد که پس از بررسی با مجموعه شورا به عنوان نسخه تکراری و مازاد بر نیاز کنار گذاشته می شد. افزون بر این همزمان موسسه تحقیقاتی رشدیه هم کتاب هایی را که از افراد گوناگون دریافت می‌کرد و در اختیار کسانی که تصمیم داشتند کتابخانه‌ای راه اندازی یا تجهیز کنند قرار می‌داد. از سوی دیگر ازمناطق مختلف تعدادی تقاضا هم برای راه اندازی یا تجهیز کتابخانه به شورا رسیده بود و به این ترتیب بود که جرقه راه اندازی و تاسیس کتابخانه‌ها زده شد. 

  • درباره کتابخانه بامداد آذرنگ که هسته اصلی این پروژه بود لطفا توضیح دهید؟ 

یکی از علاقه مندان به کودک که خود یک شخصیت فرهنگی بود به خاطر مصیبتی که  برای پسرش بر اثر یک سانحه روی داده بود تصمیم گرفت هزینه مراسم پسرش را برای ایجاد کتابخانه برای مناطق محروم اهدا کند. این طرح به شورا پیشنهاد شد و یادم است که با پولی که برای این کار اختصاص یافت ۲۰ کتابخانه درجنوب تهران تجهیز شد.اگرچه شکل قبلی ادامه پیدا نکرد، ولی این فکر را به وجود آورد که می‌توان راه را ادامه داد و کتابخانه‌های کوچکی را راه اندازی کرد. فکر اصلی با مجموعه بامداد آذرنگ شروع شد و با ایجاد کتابخانه‌های کوچکی در مناطق محروم ادامه پیدا کرد. 

  • درحال حاضرچند کتابخانه در مناطق محروم دارید؟

 اکنون ۳۰ کتابخانه زیر نظر شورا هست . این کتابخانه‌ها در مناطق محرومی از استان‌های سیستان و بلوچستان، خراسان، مرکزی، اردبیل، فارس، تهران، زنجان، گلستان، لرستان، کردستان، گیلان و مازندران راه اندازی شده اند.

  • شورا چه امکاناتی در اختیار کتابخانه های محروم قرار می‌دهد؟

۳۰ کتابخانه شامل ۵ کتابخانه عمومی که بخش کتابخانه کودک و نوجوانش را احیا کرده‌ایم ، چند کتابخانه خانگی، دو کتابخانه سیار است و بقیه در مدارس دبستان و راهنمایی قرار دارد. ما هر دو ماه ۵۰ کتاب به این کتابخانه ها می‌فرستیم و تلاش می‌کنیم به طور دائم با آن‌ها ارتباط داشته باشیم و اگر کتابی در زمینه ترویج منتشر شود و اگر مراسمی باشد و یا اگر ایده ای به نظر مان برسد با آن ها در میان می‌گذاریم‌. 

  • آیا به این مراکز مراجعه حضوری هم دارید؟ 

بله! به برخی از کتابخانه هامراجعه حضوری داشتیم . به کتابخانه‌های سیار ماهی یک بار مراجعه می‌کنیم. در مورد سایرکتابخانه‌ها هم تلاش می‌شود از فرصت‌های گوناگون برای سفر و دیدار حضوری از کتابخانه استفاده کنیم. مثلا در مراسم سالگرد شورا، میزبان چند کتابخانه بودیم و یا سفرهایی به طبس و بلوچستان داشتیم. ارتباط و حضور در کتابخانه‌ها نهایت آرزو و ایده آل ما است ولی این همیشه امکان پذیر نیست. از آن‌جا که کتابخانه‌ها کوچک هستند سعی می‌کنیم که اگر تعداد کتاب‌ها پایین است، دست کم، کیفیت آن‌ها را بالا ببریم و کتاب‌های خوب را برای آن‌ها بفرستیم. 

  • برای کتابداران چگونه انگیزه ایجاد می کنید؟ 

کتابخانه هایی که تشکیل شده بسیار دور افتاده و محروم اند و متقاضی برای دریافت این کتاب ها بسیار زیاد است. ما سعی می‌کنیم به مناطقی خدمات ارائه دهیم که حتی در روستای اطراف‌شان کتابخانه وجود نداشته باشد. 

  • متقاضیان باید چه شرایطی برای ایجاد و راه اندازی کتابخانه داشته باشند؟ 

متقاضی ابتدا باید درخواست کتبی و رسمی ارائه دهد و سپس پرسشنامه‌ای که در اختیار آنان قرار می‌گیرد را پر کند. در پرسشنامه،  تعداد دانش آموزان مقاطع تحصیلی مدرسه و پرسش‌های دیگری چون آیا مسجد محل، کتابخانه دارد یا خیر؟ کتابخانه عمومی دارند یا خیر؟ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتابخانه دارد یا خیر؟ یا حتی آیا روستای همجوار شما کتابخانه دارد یا خیر؟ پرسیده شده است. ما تلاش می‌کنیم کتابخانه‌ای ایجاد شود که با وجود کمبودی که درجامعه هست، همین کتابخانه هم با روستای هم جوارخود شریک شود.

  • با توجه به فعالیت‌های گسترده‌ای که داشتید، کدام کتابخانه بیشتر تاثیرگذار بوده و بعد زمانی که در این مراکز حضور یافتید چه فعالیت ترویجی انجام دادید؟ 

با توجه به این که مجموعه "کتاب" و "کتابدار" و" کتابخانه "باید با هم باشند تا بتواند فعالیت کتابخوانی را کامل کنند. در سفری که به بلوچستان داشتیم، به کتابخانه مدرسه راهنمایی، که توسط یک دختر ۱۸ ساله علاقه‌مند اداره می‌شود، سر زدیم. آن‌چه که مشاهده کردیم تأثیر حضور این خانم بود. چون او با علاقه کتابخانه را اداره می‌کرد، کتاب ها را ثبت وطبقه بندی موضوعی کرده بود .دانش آموزان در چند روز اقامت ما چندین نمایش و سرود اجرا کردند و دوست داشتند قصه بگویند. من شگفت زده بودم که آنان چقدر توانمند اند و متأسفانه آنچه که کاملا محسوس بود، تفاوت بارزی بود که بین دانش آموزان پسر و دختر بود. چون دانش آموزان پسر به سبب تداخل، نمی‌توانستند از کتابخانه استفاده کنند و در نتیجه بچه‌هایی که کتاب خوانده بودند و آن‌ها‌یی که نخوانده بودند، کاملا از هم متمایز بودند‌.

  • پس یک مثلث خواهیم داشت که یک راس آن کتابخانه، یک راس کتاب و یک راس هم کتابداراست؟ 

بله با آن‌چه که من خودم مشاهده کردم، حضور کتابداری که خود به کتاب علاقه‌مند است می تواند بسیارموثر باشد و می تواند برنامه هایی را که پیشنهاد می‌کنیم، به‌خوبی اجرا کند.

  • پیشنهاد شما برای کتابداران مدارس یا آموزشگاهی و کودک و بهبود کار و ترویج خواندن چیست؟ البته به غیر از شرط حضور کتابدار؟

باید دانش آموزان را در برنامه ریزی دخالت داد. برای نمونه ما در دولت آباد برای کودکان مسئولیت تعیین کردیم و آنان را در فعالیت‌هایی که کتابخانه انجام می‌دهد درگیر می‌کنیم و این سبب ایجاد انگیزه و خود باوری در آن‌ها می‌شود .

  • با تشکر از وقتی که به من دادید.

 

Submitted by admin on