پیشگویی پیشگوی دیوانه

هارشا پسر شانزده ساله و پسر کوچک شاه تانسر با برادربزرگش بنام راجا و خواهر کوچکشان، راجاسری در قصر زندگی می کنند. هارشا جوانی خوددار، زیرک و باهوش است . او کوچکتر از خواهر و برادرش است ولی پیشگویان پیش بینی کرده اند که هارشا به تاج و تخت خواهد رسید. راجا برادر او پسری ساکت و بی تکلف است که با دیگران بسیار فرق دارد. پس از مدتی پادشاه کاناج از راجاسری خواستگاری می کند. پدر و مادر با وجود هشدارهای پیشگوی دیوانه بر شوم بودن این ازدواج به سبب ملاحظات سیاسی ازدواج آن دو سرمی گیرد. پس از رفتن راجاسری پدر از غصه به بستر بیماری می افتد و مادر هم با انداختن خود به رودخانه زودتر به پیشواز همسرش می رود. پس از مدت کوتاهی هارشا از مرگ ناجوانمردانه پادشاه کاناج، همسر راجاسری و دستگیری او و سپس مرگ راجا برادرش با خبرمی شود. او برای نجات خواهرش می رود و سرانجام در سال ۶۰۶ میلادی حکومت دو ایالت کاناج و تانسر در شمال هند را به دست می گیرد که تا سال ۶۴۸ میلادی ادامه پیدا می کند. راجاسری نیز در اداره کشور به او کمک می کند.

اثر داستانی تاریخی متعلق به کشور هند در قرن ٧ میلادی است و بخشی از تاریخ هند و روابط شاهان و تلاش برای کسب قدرت را به نمایش می گذارد.
 

برگردان
شهلا انتظاریان
تهیه کننده
فاطمه مرتضایی فرد
سال نشر
۱۳۹۱
ناشران
نویسنده
دویکا رانگاچاری
Submitted by editor3 on