گزارش نشست تعامل نهادهای دانشگاهی و برون‌دانشگاهی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان

در نشست «تعامل نهادهای دانشگاهی و برون‌دانشگاهی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان» که با حضور چهره‌های نام آشنای این حوزه برگزار شد، بر خلاقیت و توجه به آن به عنوان عنصر کلیدی در این تعامل تأکید شد.

در این نشست که با حضور فریدون عموزاده خلیلی، مهدی حجوانی، مریم جلالی، مناف یحیی‌پور، شهرام اقبال‌زاده و قدرت‌الله طاهری در محل دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد عموزاده خلیلی گفت: نویسندگی مثل فوتبال است و خلاقیت در آن نقش کلیدی دارد. نویسنده و نظریه‌پرداز و پژوهشگر باید مرزبندی‌هایشان تعریف شود. ما نباید انتظار داشته باشیم نویسندگان به سرمشق کردن دانسته‌های نظریه‌پردازان و محققان بدون خلاقیت بپردازند.

این نویسنده تأکید کرد: هر نویسنده‌ای در داستانی که خلق می‌کند معنای داستان را گسترده‌تر می‌کند. حضور نویسنده و نظریه‌پرداز توأمان نیاز است. نظریه‌پرداز با بررسی داستان نویسنده باید موجب رشد ادبی او شود و این ممکن نخواهد بود مگر آنکه خود نظریه‌پرداز نیز خلاق باشد.

رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در بخش دیگری از سخنان خود به لزوم تعامل بین دانشگاه و نهادهای غیردانشگاهی تأکید کرد و گفت:‌خلاقیت در این تعامل حائز اهمیت است. هر اقدامی که باعث محدودیت این خلاقیت باشد باید از بین برود؛ حتی اگر این محدودیت از طریق نهادهای دانشگاهی تحمیل و تزریق شود.

عموزاده خلیلی اظهار کرد: چندی پیش گاردین اعلام کرد که اتحادیه نویسندگان انگلیس بیانیه‌ای را صادر کرده و در آن خواسته است تا نگارش ادبیات در مدارس امتحان گرفته نشود و جالب این است که فردی همچون دیوید آلموند از این رویکرد دفاع کرده است چون آنان بر این باورند که ادبیات یعنی کسب لذت و نباید با تأکید بیش از اندازه بر نکات دستوری این لذت را به حداقل رساند. جالب آن است که والدین نیز بعد از این بیانیه از فرستادن بچه‌هایشان سر امتحان ادبیات خودداری کرده‌اند. البته ما نمی‌خواهیم نوعی آنارشیسم را در جامعه تبلیغ و ترویج کنیم اما به هر حال ادبیات یعنی کسب لذت.

او در ادامه تأکید کرد: خلاقیت بیش از هر چیزی باعث ایجاد لذت در مخاطب می‌شود. این مخاطب است که درگیر متن است. امروز کتاب‌هایی در حال تبدیل شدن به کتاب‌های تعاملی هستند، چرا؟ چون شرط لذت ادبی پذیرفته شده است. بر همین اساس می‌توان گفت نویسندگی بیش از هر چیزی شبیه بازی فوتبال است. همان‌طور که بازی فوتبال ضمن آموزش نیازمند خلاقیت است یک نویسنده نیز ضمن فراگیری آنچه برایش ضروری است نیازمند حفظ این مهم است.

این نویسنده تصریح کرد:باید نقاط تضاد در این تعامل شناخته شود و برای آن فکری کرد.اگر نظریه پرداز به نویسنده کلیشه‌هایی را تحمیل کند خطرناک است ضمن آنکه نظریه‌پرداز می‌تواند به نویسنده کمک کند که در افق بازتری به اثرش نگاه کند.بنابراین اگر نظریه پرداز به کشفی برسد و این کشف به نویسنده کمک کند تا جهان داستانی بهتری را خلق کند و نه اینکه صرفا به کلیشه سازی و فرمولیزه کردن بپردازد، قابل دفاع خواهد بود.

مهدی حجوانی از دیگر مدعوان حاضر در این نشست نیز با بیان انتقاداتی نسبت به فضای دانشگاهی در ایران گفت: تعامل بین دانشگاه و محیط بیرون از آن با قرارداد و دستورات از بالا به پایین ایجاد نمی‌شود. باید تعامل بین دانشگاه و محیط بیرون از آن تعاملی فکری باشد. حتی اگر اعضای این دو نهاد پایشان به محیط یکدیگر باز نشود.

این نویسنده و استاد دانشگاه تأکید کرد: اهل آفرینش و اهل پژوهش باید همدیگر را به عنوان یک نیمه گمشده به رسمیت بشناسند. برخی از افراد آفریننده متون ادبی ما نقد را نمی‌پذیرند و بعضا فکر می‌کنند باید جلو نشر متونی که به نقد اختصاص دارد گرفته شود و می‌گویند ایراد اثر را به خودمان بگویید. انگار موضوع مبتذلی اتفاق افتاده است. نقد می‌تواند ضمن آنکه موجب رفع مشکلات اثر بعدی یک نویسنده می‌شود راهنمایی برای دیگر نویسندگان باشد.

او تصریح کرد: ادبیات کودک ما بیش از حد تجربی است. اگرچه ادبیات همان بیان تجارب است اما تجربه‌ای که به علوم دیگر توجه نکند و نسبت به پژوهش بی‌توجه باشد به جایی راه نمی‌برد. نهادهای مردمی و نهادهای دانشگاهی هر کدام مشکل خاص خود را دارند. رشته ادبیات هنوز سری در میان سرها درنیاورده است. اگرچه به مدد دانشگاه شیراز و دانشگاه شهید بهشتی توانسته است چند سالی خود را نشان دهد.

حجوانی با بیان اینکه فضای دانشگاهی ما هنر را به صنعت تبدیل می‌کند این موضوع را آفتی برای دانشگاهیان خواند و گفت: دانشگاه امر خلاقه را بیرون نمی‌دهد بویژه آنکه دانشگاهیان ما خیلی هم دانشجو نیستند و به کارخانه‌های بزرگی بدل شده‌اند که به جای تولید علم بیشتر به مدرک‌گرایی فکر می‌کنند. آیا جوانان ما چون پرسش‌گر هستند به دانشگاه می‌روند یا اینکه چون دانشگاه رفته‌اند پرسش‌گر شد‌ه‌اند؟ این سوالی مهم است که باید به آن توجه کرد.

این پژوهشگر تأکید کرد:‌ دانشگاه نباید با نظام دانشگاهی اشتباه شود. دانشکده کدکنی را کدکنی کرده است؟ و اگر این طور بود که باید امثال کدکنی در جامعه زیاد می‌بود یا اینکه کدکنی در خود توانمندی‌ای دید که دانشگاه آن را برجسته‌تر کرد؟ ادبیات کودک ما در دانشگاه‌ها مقوله‌ای تازه پا گرفته است. دغدغه باسواد شدن نویسندگان موضوعی است که به تئوری خواندن آن‌ها ربطی ندارد. باسواد شدن نویسندگان به ادبیات کودک کمک می‌کند که آثاری قابل تأمل خلق کنند. بنابراین یک نویسنده کودک باید تاریخ، فلسفه و... بخواند و اگر نمی‌تواند دانشجویی کند اما یافته‌های خود را به زبان کودک و در حوصله او بگنجاند.

مریم جلالی محقق نیز با تأکید بر نقش دانشگاه در آفرینش علوم مختلف گفت:‌ اینکه برخی دانشگاه‌ها به سمت ادبیات کودک گرایش پیدا کرده‌اند خود نشان از وجود خلأیی در این زمینه است. من فکر می کنم ادبیات کودک برخلاف ادبیات بزرگسال نقطه آغازین خود را از مخاطب شروع می‌کند و این هدف توجیه می‌کند که ما به عنوان نهادهای دانشگاهی در کنار نهادهای غیردانشگاهی قرار بگیریم و برای این کار نیازمند برنامه‌ریزی هستیم.

همچنین مناف یحیی‌پور نویسنده و معاون تولید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: نگاه‌های مختلفی نسبت به دانشگاه وجود دارد. زمانی دانشگاه به عنوان مرجع علم شناخته می‌شد اما در حال حاضر این مرجعیت زیر سوال است. در حال حاضر بسیاری از سازمان‌ها و دستگاه‌ها صرفا به منظور برآورده‌کردن نیازهای خود اقدام به تأسیس دانشگاه‌های مختلف می‌کنند مثل دانشکده علوم بانکی یا دانشکده... . بنابراین آنچه در سخنان آقای حجوانی دیده می‌شود قابل تأمل است.

وی گفت: به نظر من ادبیات کودک یکی از نهادسازترین نهادهاست چون باعث به‌وجود آمدن شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، دفتر ادبیات کودک و... شده است. اما تاکنون نهادهای دانشگاهی نتوانسته‌اند به این بخش که یکی از نهادسازترین بخش‌ها در جامعه است کمک قابل توجهی کنند. حتی نهادهای حوزه ادبیات کودک روابط خود را با ساختارهای قدرت خودشان پیگیری می‌کنند. حال باید پرسید آیا دانشگاه احساس نیاز پیدا کرده که باید خودش این نقش را بر عهده بگیرد؟

شهرام اقبال‌زاده نیز گفت: دانشگاه آنچه را که نیاز جامعه است سیستماتیک می‌کند و باید محل تولید علم باشد. البته من فکر می‌کنم ادبیات را نمی‌توان به عنوان علم یعنی ساینس پذیرفت و نهایتا ادبیات نالج است. خوشبختانه امروز با همت دانشگاه شیراز تعامل خوبی برای رسیدن به این منظور صورت گرفته است اما فراموش نکنیم آنچه برای ما بیش از تعامل حائز اهمیت است و در کیفیت این تعامل می‌تواند تأثیرگذار باشد ایجاد بنیاد ملی کودک و نوجوان یا اتحادیه کودک و دوران کودکی است.

این مترجم تاکید کرد : متأسفانه یکی از مشکلات مهم نسل جدید آن است که هیچ مرجعیت قابل اتکایی ندارند؛ در حالی که جوانان ما برای رسیدن به بالندگی نیازمند توجه و هدایت ویژه هستند.

نویسنده
گروه خبر کتابک
منبع
ایسنا
Submitted by editor3 on