ابر سیاه دروغ (مجموعه کتاب‌های جولیا)

عنوان لاتین
Lying Up a Storm

«ابر سیاه دروغ» از مجموعه «کتاب‌های جولیا» درباره دروغ و پیامدهای آن است. لِوای هر بار که دروغ می‌گوید ابر بالای سرش بزرگ‌تر می‌شود. بالاخره او تصمیم می‌گیرد راستش را به همه بگوید. با این‌که خیلی سخت است اما راست‌گویی قلبش را روشن می‌کند.

لِوای دروغ‌های کوچولو موچولو می‌گوید که گاهی کار می‌کند و گاهی نه. او داستان یک روزش را برایمان می‌گوید؛ از جا گذاشتن دفترش در مدرسه و دروغ به مادرش تا مدرسه و دروغ به معلمش؛ از سفرهایی که خواهد رفت، تا خراب کاری‌هایی که گردن نمی‌‌گیرد. همه این‌ها باعث می‌شود تا خانم معلم نامه‌ای برای خانواده‌اش بدهد. وقتی به خانه می‌رسد مادر به او می‌گوید که معلمتان تماس گرفته و درباره نامه گفته است. لِوای ناچار، باز دروغ می‌گوید چرا که نامه را دور انداخته است. مامان به او می‌گوید که وقتی کسی دروغ بگوید خورشید قلبش تاریک می‌شود. بعد ابر دروغ ساخته می‌شود و روزش را ابری و غمگین می‌کند. هر دروغی هم اوضاع را بدتر می‌کند و ناگهان می‌بینی که در دلت توفانی است. مادر از او می‌خواهد که مراقب قلب خودش باشد تا توفانی نشود. لِوای از دروغ گفتن به دیگران و حتی خودش حسابی غمگین است، پس تلاش می‌کند تا راست بگوید. او همه چیز را برای مادرش می‌گوید و مادرش هم حرفش را می‌پذیرد و از کوره در نمی‌رود. فردا در مدرسه راست همه‌چیز را به خانم معلم و دوستانش هم می‌گوید. بعضی‌ها مانند معلمش می‌پذیرند؛ اما برخی از بچه‌ها عصبانی می‌شوند. حالا لِوای بسیار خوش‌حال است؛ چرا که خورشید قلبش می‌درخشد.

«ابر سیاه دروغ» با زبانی ساده و تصویرهایی کودکانه، مفهوم تنش و نارضایتی پس از دروغ را برای کودک بیان می‌کند. این داستان به هم‌دلی و نقش مادر نیز می‌پردازد. هم‌چنین که نشان می‌دهد دروغ یا راست هر کدام چه پیامدهایی دارند و قرار نیست همه با ما خوب رفتار کنند. در این زمان با بیانی کودکانه و شیرین پذیرش لِوای از خودش و دیگران را می‌بینیم. او کارش را جبران می‌کند تا بتواند آرامش داشته و لذت ببرد؛ چرا که درمی‌یابد هر دروغ، دروغی دیگری در پی دارد. در پایان کتاب نیز برای بزرگ‌ترها صحبتی درباره دروغ‌گویی کودکان آورده شده است.

«کتاب‌های جولیا» مجموعه‌ای چند جلدی است که به بهبود مهارت‌های کودکان و حل مشکل‌هایشان می‌پردازد. این مجموعه دربردارنده کتاب‌های زیر است:

«پاستیل‌های ضد قلدری»، «پسر وول وولکی»، «دلم می‌خواهد هر کاری دوست دارم، بکنم!»، «اجازه بگیریم!»، «گفتم نه!»، «مسخره‌ام نکن!»، «چنگالی که بوی بد می‌داد»، «کاش حرف گوش کن بودم!»، «بادکنک غمگین چطور خوشحال شد؟»، «همیشه نگرانم»، «ریکی دست کج!»، «من که تقصیر ندارم!»، «وسط حرف دیگران نپر!»، «فاصله‌ات را با من حفظ کن!»، «کله نوشابه‌ای لجش می‌گیرد!»، «جواب‌های دردساز»، «گیرافتادم!»، «خالی‌بندی!»، «چغلی نکن!»، «همه‌چیز درباره‌ی دماغ»، «رفتارهای سرمیزی»، «ط مثل...»، «چه شغلی، چه کفشی؟»، «تلفن همراه مزاحم»، «غر می‌زنم، غر می‌زنم، غر می‌زنم...»، «کاش زنده بود!»، «قانون برای من نیست!»، «کار گروهی»، «ملکه‌ی نایلون‌های تق تقی»، «واقعاً این را تو گفتی؟»، «امروز – فردا نکن!»، «برنامه می‌خوام چی کار؟»، «بلدی دوست پیدا کنی؟»، «چرا بترسم؟ من که آماده‌ام!»، «چیزمیزهایم را پیدا نمی‌کنم!»، «حواست به دمت باشه (در دنیای دیجیتال)»، «حواست به غریبه‌ها هست»، «دارم میرم پیش دبستان»، «درس خواندن هم حدی دارد!»،  «ذهن شگفت‌انگیز من (اوتیسم و موهبت‌های آن)»، «زرنگ‌تر از جیش و پی‌پی!»، «شعله‌های شمع کوچولو»، «فقط می‌خوام بازی کنم»، «مغز من کش میاد!»، «من اشتباه پدرم را تکرار نمی‌کنم»، «منم منم دندون تو»، «نترسیم وقتی که با هم هستیم»، «یک کلاغ، چهل کلاغ»، «ابر سیاه دروغ».

«جولیا کوک» نویسنده «کتاب‌های جولیا»ست که نویسنده و مشاور والدین است. او سخنرانی‌ها و کنفراس‌های بسیاری برگزار می‌کند. هدف او این است که جوانان را به طور جدی درگیر داستان‌های سرگرم کننده و به یاد ماندنی کند و آن‌ها را یاری دهد تا مشکلاتشان را حل کنند. او داستان‌هایش را از ارتباط با کودکان و گوش دادن دقیق به مشاوران، والدین و مربیان الهام می‌گیرد. «کوک» با استعداد خود توانسته با داستان‌هایش وارد جهان‌بینی کودکان شود. او به خوبی زبان کودکان را می‌شناسد و می‌داند چه چیز به کودکان بگوید و چه‌گونه بگوید.

تصویرگری کتاب «ابر سیاه دروغ»، «میشل هیزل‌وود هاید»، اهل فیلادلفیا است و در کالج هنر و طراحی رینگلینگ دانش‌آموخته است. او یک تصویرگر آزاد است که کارش را در نیویورک تایمز در فلورانس آلاباما آغاز کرده است. تصویرسازی‌های او در مجله‌های معتبری نیز به چاپ رسیده. هم‌چنین 9 کتاب نیز برای مرکز ملی مسائل جوانان تصویرگری کرده است.

گزیده‌هایی از کتاب

«تو نمی‌توانی جلوی دروغگویی مردم را بگیری ...

تو فقط می‌توانی خودت را اصلاح کنی. اما من

مطمئنم که اگر خورشید قلبت نتابد هیچ‌وقت

نمی‌توانی خوشحال باشی؛ راستگویی باعث

می‌شود خورشید قلبت همیشه درخشان باشد!»

برگردان
جواد کریمی
تصویرگر
Michelle Hezelwood Hyde, میشل هیزل‌وود هاید
سال نشر
1398
نویسنده
Julia Cook, جولیا کوک
نگارنده معرفی کتاب
ویراستار
بخش ویرایش نردبان
Submitted by skyfa on