شرکت انتشارات فنی ایران
کتاب «لمس خوب لمس بد» کتابی است برای همه والدین. والدینی که میخواهند در خصوص آزارهای جنسی به کودکشان هشدار دهند، ولی نگرانند که چگونه باید در این مسیر گام بردارند. صحبت از آزار جنسی صحبت سختی است مخصوصاً اگر قرار باشد که با کودکان و برای مراقبت از آنها عنوان شود. مادر و پدر معمولاً نگران این هستند که اطلاعاتی نادرست به فرزندشان بدهند، اطلاعاتی که باعث ترس آنها شود و یا آنها را سردرگم کند. کتاب «لمس خوب لمس بد» در این زمینه میتواند یاریرسان آنها باشد.
چهارشنبه, ۲۱ مهر
کتاب «آمادگی نسل آینده برای توسعه پایدار» مجموعهای از فعالیتهایی است که به کمک آنها آموزگاران میتوانند درباره مفهوم توسعه پایدار به نوجوانان و بزرگسالان آموزش دهند.
چهارشنبه, ۱۰ شهریور
«ابر سیاه دروغ» از مجموعه «کتابهای جولیا» درباره دروغ و پیامدهای آن است. لِوای هر بار که دروغ میگوید ابر بالای سرش بزرگتر میشود. بالاخره او تصمیم میگیرد راستش را به همه بگوید. با اینکه خیلی سخت است اما راستگویی قلبش را روشن میکند.
سه شنبه, ۲۵ خرداد
«برنامه میخوام چی کار؟» از مجموعه «کتابهای جولیا» درباره کودکانی است که دوست ندارند به بعد فکر کنند. آنها لذت همین لحظه را میخواهند و در مقابل آنها کودکانی هستند که انعطافی در برنامهای که ریختهاند ندارند. در این داستان برنامهریزی به زبانی ساده و متعادل به کودک آموزش داده میشود.
یکشنبه, ۲۳ خرداد
«همه چیز دربارهی دماغ» در این کتاب آمده است. کودکان در کتاب «همه چیز دربارهی دماغ» از مجموعه «کتابهای جولیا» با کار بینی و مسائل بهداشتی آن آشنا میشوند. آنها به صورت علمی و داستانی و کودکانه، از زبان آب بینی، بدن خود را میشناسند.
سه شنبه, ۱۸ خرداد
«نترسیم وقتی که با هم هستیم» از مجموعه «کتابهای جولیا» درباره استرس و فشاری است که بعد از حادثه برای کودکان پیش میآید. «کوک» اینبار با داستانی درباره مورچهها و لانه خراب شده آنها، مدیریت استرس پس از حادثه را به کودکان نشان میدهد.
سه شنبه, ۱۸ خرداد
داستان «پاستیلهای ضد قلدری!» از مجموعه کتاب «کتابهای جولیا» ماجرایی درباره زورگویی و رئیسبازی است. کودکان در مدرسه یک همکلاسی قلدر دارند. یکی از آنها با کمک راهکارهای مادرش به دیگران کمک میکند تا برای رودررویی با قلدری، شجاعت بیابند.
دوشنبه, ۱۳ اردیبهشت
«بلدی دوست پیدا کنی؟» از مجموعه کتاب «کتابهای جولیا» درباره دوستی مدادرنگیهاست. قهوهای در دوستی توانمند نیست. او تلاش میکند تا مهارتش را بالا ببرد و در پایان با کمک دیگر مدادرنگیها دوست خوبی میشود؛ دوستهای بسیاری هم پیدا میکند.
یکشنبه, ۱۲ اردیبهشت
کتاب «رازهایی که نباید مخفی کرد» یکی دیگر از کتابهای آموزشی مخصوص کودکان برای مقابله با تعرض و آزارهای جنسی است. البته این کتاب به کمک داستانی جذاب تلاش میکند تا این آموزش را به کمک روایت کودک داستان به بهترین شکل انجام دهد.
یکشنبه, ۵ اردیبهشت
کتاب «آرتور سبز» یکی دیگر از کتابهایی است که میخواهد کودک کنجکاو را به تفکر درخصوص راههای نجات زمین علاقهمند سازد. در کتاب «آرتور سبز» مثل دیگر کتابهای محیط زیستی، تلاش آرتور برای یافتن راههایی برای کمتر آسیب رساندن به طبیعت را مشاهده میکنیم.
چهارشنبه, ۲۵ فروردین
برای اولین بار «سارا به دندانپزشکی میرود» او با این که، این کار را دوست ندارد اما با شجاعت، به آنجا میرود. در زمان معاینه میترسد و فرار میکند؛ کم کم با کمک دکتر، اوضاع رو به راه میشود و او از پس این کار بر میآید.
شنبه, ۹ اسفند
در کتاب «آلن تو میتوانی!» از مجموعه کتاب «تامی الاغه و دوستانش» او میخواهد توپ را مانند دیگران بلند پرتاب کند اما اعتماد به نفسش را ندارد. دوستانش با همدلی و همراهی، به او کمک میکنند. او به یاد میآورد چقدر توانمند است بنابراین میتواند توپ را عالی پرتاب کند.
چهارشنبه, ۸ بهمن
«شیرها از آمپول نمیترسند!» درباره تجربه شجاعت و خیالپردازی مولی است. او برای معاینه دورهای نزد پزشک میرود و پزشک معاینه او را با داستانی لذتبخش همراه میکند.
چهارشنبه, ۸ بهمن
کودکان در سالهای ابتدایی زندگی خود، بیش از هر زمان دیگری، احساسات ناشناخته را تجربه میکنند. به همین دلیل، برایشان دشوار است که به نحوی سازنده این تجربههای شخصی را ابراز کنند. دقیقاً شبیه آشپزخانهای که پر از خوراکیهای گوناگون است، هر لحظه سرآشپز درونیشان تصمیم میگیرد مادهای را با مادهای دیگر ترکیب کند. اما این وسط نقش خود آنها چیست؟ آیا احساسات آن چیزی است که بچهها و حتی ما آدمبزرگها را کنترل میکند و این سرآشپز میتواند هر خوراکیای که دلش خواست، حتی عجیبوغریب و بدمزه را به خورد آدم بدهد؟ یا ما اجازه داریم کنترل احساساتمان را به دست بگیریم؟ کتاب جذاب و دوستداشتنی «از ماکارونیهای خجالتی تا تخممرغهای هیجانزده» اینجاست تا برای این سؤالات پاسخی پیدا کنیم.
چهارشنبه, ۱۷ دی
کتاب «بیمارستان که ترس ندارد» به موضوعی دلهرهآور و ناآشنا برای کودکان، رفتن به بیمارستان، میپردازد.
یکشنبه, ۳۰ شهریور
کتاب «میخواهم پاندا را نجات دهم» یکی دیگر از داستانهای دوخواهر و برادر ماجراساز یعنی لولا و چارلی است. اینبار داستان از اینجا شروع میشود که روز نجات جانوران در مدرسه است و لولا و دوستش لوتا مثل همیشه ذوقزدهاند. آنها فکر میکنند که باید زرافهی گردن دراز را از شر ابرها نجات دهند. اما چارلی و دوستش مارو شروع میکنند به توضیح دادن برای آنها که برای نجات جانوران چه باید کرد. آنها داستان انقراض جانوران را برای خواهرانشان بازگو میکنند و برای درک بیشتر خطر انقراض، به سراغ کتابها میروند.
شنبه, ۲۱ فروردین