«همه چیز دربارهی دماغ» در این کتاب آمده است. کودکان در کتاب «همه چیز دربارهی دماغ» از مجموعه «کتابهای جولیا» با کار بینی و مسائل بهداشتی آن آشنا میشوند. آنها به صورت علمی و داستانی و کودکانه، از زبان آب بینی، بدن خود را میشناسند.
بیشتر ما از آب دماغ چندشمان میشود؛ اما آب بینی مسئولیت بسیار مهمی در بدن ما دارد. او مانند یک مبارز واقعی رفتار میکند. وقتی ما نفس میکشیم آلودگیهایی وارد بینی و بدنمان میشود. آب بینی از ما در برابر میکروبها و آشغالها مراقبت میکند. او میکروبها را قورت میدهد تا ما مریض نشویم. بنابراین اصلا نباید به آن دست بزنیم و برای خالی کردن دماغ باید فین کنیم. اگر هم روزی در بینیمان گیر کردند، میتوانیم با انگشتمان و دستمال یک روح دماغی درست کنیم؛ آن وقت با این روح بینی را تمیز کنیم. در کتاب آب بینی به ما میگوید که باید بعد از تمیز کردن بینی دستمال را دور بیندازیم و دستانمان را با آب و صابون بشوییم. او میداند چه مسئولیتی دارد؛ بنابراین از توهینهایی که به او میشود، ناراحت نمیشود. چه توهینی؟ او از اینکه به اینور و آنور پرت شود، خوشش نمیآید و این که ما آن را بخوریم را بدترین کار میداند. چون او میکروبها را میخورد و اگر داخل شکم ما برود، حسابی اوضاع به هم میریزد. او از ما میخواهد به او و کارش احترام بگذاریم.
تمیز کردن بینی کودکان برای بسیاری از پدرها و مادرها چالشبرانگیز است، چراکه کودکان بیشتر دوست دارند کار خودشان را بکنند. «جولیا کوک» اینبار هم با توانایی خود این موضوع را به شکل یک گردش علمی در میآورد. آب بینی کار مهمش در بدن را بازگو میکند و درخواست احترام دارد. درخواست احترام در اصل همان بهداشت فردی است که در قالب نوشتهای طنز بازگو میشود. تا کودک در کنار تصویرهایی بامزه از آب بینی، با حقایق علمی و راهحلهای بهداشتی آشنا شود.
«کتابهای جولیا» مجموعهای چند جلدی است که به بهبود مهارتهای کودکان و حل مشکلهایشان میپردازد. این مجموعه دربردارنده کتابهای زیر است:
«پاستیلهای ضد قلدری» «پسر وول وولکی»، «دلم میخواهد هر کاری دوست دارم، بکنم!»، «اجازه بگیریم!»، «گفتم نه!»، «مسخرهام نکن!»، «چنگالی که بوی بد میداد»، «کاش حرف گوش کن بودم!»، «بادکنک غمگین چطور خوشحال شد؟»، «همیشه نگرانم»، «ریکی دست کج!»، «من که تقصیر ندارم!»، «وسط حرف دیگران نپر!»، «فاصلهات را با من حفظ کن!»، «کله نوشابهای لجش میگیرد!»، «جوابهای دردساز»، «گیرافتادم!»، «خالیبندی!»، «چغلی نکن!»، «همهچیز دربارهی دماغ»، «رفتارهای سرمیزی»، «ط مثل...»، «چه شغلی، چه کفشی؟»، «تلفن همراه مزاحم»، «غر میزنم، غر میزنم، غر میزنم...»، «کاش زنده بود!»، «قانون برای من نیست!»، «کار گروهی»، «ملکهی نایلونهای تق تقی»، «واقعاً این را تو گفتی؟»، «امروز – فردا نکن!»، «برنامه میخوام چی کار؟»، «بلدی دوست پیدا کنی؟»، «چرا بترسم؟ من که آمادهام!»، «چیزمیزهایم را پیدا نمیکنم!»، «حواست به دمت باشه (در دنیای دیجیتال)»، «حواست به غریبهها هست»، «دارم میرم پیش دبستان»، «درس خواندن هم حدی دارد!»، «ذهن شگفتانگیز من (اوتیسم و موهبتهای آن)»، «زرنگتر از جیش و پیپی!»، «شعلههای شمع کوچولو»، «فقط میخوام بازی کنم»، «مغز من کش میاد!»، «من اشتباه پدرم را تکرار نمیکنم»، «منم منم دندون تو»، «نترسیم وقتی که با هم هستیم»، «یک کلاغ، چهل کلاغ»، «ابر سیاه دروغ».
«جولیا کوک» نویسنده «کتابهای جولیا»ست که نویسنده و مشاور والدین است. او سخنرانیها و کنفراسهای بسیاری برگزار میکند. هدف او این است که جوانان را به طور جدی درگیر داستانهای سرگرم کننده و به یاد ماندنی کند و آنها را یاری دهد تا مشکلاتشان را حل کنند. او داستانهایش را از ارتباط با کودکان و گوش دادن دقیق به مشاوران، والدین و مربیان الهام میگیرد. «کوک» با استعداد خود توانسته با داستانهایش وارد جهانبینی کودکان شود. او به خوبی زبان کودکان را میشناسد و میداند چه چیز به کودکان بگوید و چهگونه بگوید.