«شیرها از آمپول نمیترسند!» درباره تجربه شجاعت و خیالپردازی مولی است. او برای معاینه دورهای نزد پزشک میرود و پزشک معاینه او را با داستانی لذتبخش همراه میکند.
مولی باید برای معاینه دورهای با مادر به دکتر برود. او از دکتر نمیترسد اما نگران آمپول زدن است. خانم پرستار او را به اتاق معاینه میبرد؛ قد، وزن و ضربان قلب او را بررسی میکند. حالا دکتر آمده تا مولی را ببیند و در حال معاینه پزشکی او، درباره وضعیت بدنش میگوید. اینکه بازوهایش مانند میمونها قوی، ریههایش مانند فیلها سالم، پاهایش مانند یک کانگورو توانمند و چشمهایش مثل عقاب و بلندی گردنش شبیه زرافه است، اما هیچ کدامشان نیست، چرا که بقیه بدنش همانند آنها نیست. او دست و پاهای قوی، قلب عالی، چشم و گوش فوقالعاده و.. دارد، پس او یک پسر بچه پنج ساله سالم و سرحال است. مولی از دکتر میپرسد که دیگر نیاز به آمپول نیست؟ دکتر به او میگوید برای این که سالم و قوی بماند به یک آمپول نیاز دارد؛ اما مانند یک نیش سریع است و اگر او خودش را میمونی در حال تاب خوردن در جنگل یا عقابی در اوج پرواز تصور کند، زیاد متوجه آن نمیشود. پرستار به اتاق میآید و از مولی میپرسد آمادهای؟ او
غُرش میکند و خودش را یک شیر معرفی میکند و میگوید «شیرها از آمپول نمیترسند».
برخی از کودکان از آمپول زدن یا دکتر رفتن میترسند یا چون بیماری همراه با رنج است، درمانش هم برایشان خوشایند نیست. این داستان درباره رفتار یک پزشک با کودکانی است که بیمار او هستند. او با کمک گرفتن از داستانگویی و قصهپردازی معاینه را برای کودک به بازی تبدیل میکند. او در هر مرحله از معاینه، با آرامش، شوخطبعی را به کار میگیرد و مولی را برای معاینه، آماده میسازد. او هر بار از مولی میخواهد خودش را به جای یک جانور خیال کند و لذت ببرد. تصاویر کتاب نیز، همسو با داستان دکتر، شما را به تخیل درباره تشبیههای او وا میدارد.
در پایان کتاب نیز یادداشتی برای پدر و مادرها آمده است که سخنی درباره رفتن نزد پزشک و چگونگی مدیریت اضطراب کودک است.
«دکتر هوارد جی. بنت»؛ یک متخصص اطفال با 30 سال تجربه است. او نویسندگی را با نوشتن داستانهای خندهدار، برای پزشکان آغاز کرده است و کم کم با روبهرو شدن با ترسهای کودکان و خانوادهشان در محل کارش، تصمیم به نوشتن برای کودکان گرفتهاست. او با تجربه خود توانسته داستانهایی تصویری و طنزآمیز درباره معاینه پزشکی، اعضای بدن و بستری شدن در بیمارستان برای کودکان بنویسد. همچنین در روزنامههای گوناگونی درباره آموزش علم و بهداشت به کودکان، مقاله نوشته است.
«ام.اس.وبر» دانشآموخته موسسه هنری شیکاگو است. تصویرسازیهای او در چندین مجله کودک به نمایش درآمده است. وبر در مصاحبهای درباره خود گفته: «من به کودکان به عنوان مرز نو نگاه میکنم. زیرا اگر کودکان از راه پدر و مادر، تحصیلات و ادبیات خود تاثیر بگیرند، شانس این که جهان ما، جایی بهتر بشود، بهبود مییابد. به همین دلیل است که داستانهای کودکان را به تصویر میکشم.»