هیرمند

هازل گریس لنگستر دختر شانزده ساله ای است که به سرطان مبتلاست و به اصرار خانواده برای مقابله با افسردگی ناشی از بیماریش در جلسه های گروهی خودیاری شرکت می کند. او از حضور در جلسه های گروه های خودیاری بیزار است ولی روزی در یک از این جلسه ها با آگوستوس واترز آشنا می‌شود. آگوستوس (گوس) به سبب سرطان استخوان یکی از پاهایش را از دست داده است، او پسری باهوش و جذاب است و در اولین برخورد، هازل را مجذوب خود می کند. آگوستوس که شخصیتی قوی دارد و با بیماری خود کنار آمده است، تاثیر عمیقی بر هازل می گذارد و اعتماد و باورش به زندگی و انسان ها را به او بازمی گرداند.
چهارشنبه, ۱۰ شهریور
کامرون پسری است ۱۴ ساله که در اثر ابتلا به یک بیماری ویروسی واگیردار دچار نارسایی قلب شده و نیاز به پیوند قلب دارد اما چون قلب انسان برای تعویض وجود ندارد او مجبور است به تعویض قلبش با قلب یک گوسفند پرورش یافته برای این کار، رضایت دهد. کامرون با وجود هشدار دکترش درباره ی بر ملا نکردن این راز، آن را با دوستش در میان می گذارد. چاپ خبر آن در روزنامه ها پیامدهای ناگواری را به دنبال دارد. پس از مدتی بدن کامرون قلب پیوندی را نمی پذیرد. کامرون دیگر راضی به عمل  و پیوند دوم نیست و ترجیح می دهد بمیرد، اما صحبت با مادر بزرگ دانا و مهربانش سبب رضایت او به عمل مجدد و زنده ماندن می شود. او با صحبت با مادربزرگش می فهمد زندگی زیباست.
شنبه, ۲۵ اردیبهشت