زیر دسته بندی ها
قربونت برم هر دم گل تو دامنت کردم آن دم که ترا دیدم ترک همه را کردم
چهارشنبه, ۱۱ دی
کتاب «آتشفشان آزمایشگاه» داستان بی‌کله خطر کردن است و مشارکت.
دوشنبه, ۲۸ مرداد
کتاب «رییس آزمایشگاه» داستانی است که می‌خواهد به این سوال پاسخ بدهد: رقابت بهتر است یا داستان رفاقت؟ زور گفتن بهتر است یا از ته قلب آواز خواندن؟
چهارشنبه, ۱۶ مرداد
کتاب «شهر بدون پلاستیک» داستانی است درباره زباله‌های پلاستیکی که یکی از معضلات جدی محیط زیست جهان است.
سه شنبه, ۱ مرداد
رناتا ولف‌من کتاب «ولفی و فلای» هر روز یک مدل لباس می‌پوشد، تی‌شرت سفید، شلوار بنددار و یک جفت کتانی.
شنبه, ۲۹ تیر
کتاب «چراغ‌قوه» کتابی ماجراجویانه است، که کودک را به غلبه بر ترس خود به تاریکی و جست‌وجو در دل شب تشویق می‌کند.
یکشنبه, ۲۳ تیر
قورتش‌بده در کتاب «برویم مامانم را پیدا کنیم» دل‌اش برای مامان‌اش تنگ شده است. همه دخترها دوست دارند مامانی داشته باشند که برای‌شان قصه بگوید، دوست‌شان باشد، با او بیرون بروند، موهای‌شان را شانه کند و خیلی کارهای دیگر.
دوشنبه, ۲۷ خرداد
در کتاب «یک قورتش‌بده غول‌پیکر!» قورتش‌بده هیولا می‌شود آن هم با باد کردن خودش! قورتش‌بده دل‌اش نمی‌خواهد کسی به کسی زور بگوید و از پسرهایی عصبانی می‌شود که گربه‌ای را آزار می‌دهند.
شنبه, ۲۵ خرداد
کتاب «خورشید را برایم قورت می‌دهی؟» نخستین کتاب از مجموعه داستان‌های قورتش‌بده است.
چهارشنبه, ۲۲ خرداد
یک روز شاد برای بازی! خورشید که در کتاب «خورشید خانوم آفتاب کن!» چهره به آسمان می‌آورد، بازی بچه‌ها هم شروع می‌شود: «ما بچه‌های گرگ‌ایم/ از سرمایی بمردیم» گرگ‌ام به هوا، اولین بازی است که با تقلید از بازی آسمان آغاز می‌شود: «ابرها رو تو جواب کن» بازی نور و تاریکی.
شنبه, ۱۱ خرداد
کتاب «ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی‌اش» داستان نویسنده‌ای است که قصد دارد داستانی واقعی از حادثه‌ای هولناک بنویسد. قراردادش را هم با ناشر بسته.
یکشنبه, ۵ خرداد
با چه کسانی یا چه چیزهایی بزرگ می‌شویم؟ در کتاب «با هم بزرگ شدیم درخت‌ها و من» راوی با درخت‌ها بالیده است. او از زندگی‌ای می‌گوید که شاهد سال‌های سپری شدن‌اش درخت‌ها هستند.
شنبه, ۴ خرداد
 کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها» قصه‌ای جذاب و رازآلودست از همراهی و گفت و گوی یک صبح تا غروب نوجوان دوازده ساله‌ای به نام رهی با یک خانم نقاش غریب و کمی مشکوک.
چهارشنبه, ۱۸ اردیبهشت
مهمترین ویژگی کتاب «غول و دوچرخه» از منظر من کودکی ِنویسنده کتاب با دخترش «درسا» در ساحت ادبیات است.
یکشنبه, ۸ اردیبهشت
کتاب «موزی که می‌خندید» قصه پذیرش تفاوت‌های دیگران‌ست و از آن فراتر پذیرش و باور تفاوت‌های شخصی‌مان با دیگران است.
سه شنبه, ۳ اردیبهشت
 کتاب «تربچه خانم» قصه تربچه خانم بامزه و مهربانی است که جلوی خانه‌اش یک باغچه نقلی دارد. در این باغچه تربچه‌های نقلی می‌کارد، از پنجره به آنها نگاه می‌کند و با خودش فکر می‌کند: بهتر است اول بروم تربچه‌ها را بچینم یا یک کم همین‌جا پشت پنجره بشینم و باغچه را تماشا کنم؟
سه شنبه, ۲۰ فروردین
کتاب «زیر خط کودکی» کتابی است در شناخت شخصیت و زبان ادبی مهدی آذریزدی. نویسنده کتاب ضمن واکاوی شخصیت مهدی آذریزدی نقش او را در شکل‌گیری فرهنگ کودکی در ایران بررسی می‌کند.
دوشنبه, ۱۹ فروردین
کتاب «چهل تکه» داستان دختری است به نام ریحانه که بدهکاری‌های پدرش آرامش او و خانواده را به هم زده است. طلبکاران هر بار اطلاعیه‌ای روی در خانه می‌چسبانند و در صدد دستگیری پدر فراری ریحانه‌اند.
سه شنبه, ۲۱ اسفند
کتاب «تسخیرشدگان جزیره بادیان» برداشتی آزاد از مراسم زارگیری است. داستان در زمانی نامعلوم و در جزیره‌ای جنوبی می‌گذرد و اشاره‌ای دارد به ترس‌هایی که پایه به وجود آمدن آن اوهام و خرافه‌های محلی است.
شنبه, ۱۸ اسفند
کتاب «غریبه و دریا» در چابهار اتفاق می‌افتد. بندری در جنوب بلوچستان. درمحمد نوجوانی تینگی (نژادی سه رگه) است که همزمان با درس خواندن‌هایش روی لنج‌های کالابر کار می‌کند.
شنبه, ۱۱ اسفند