کاربردها و فعالیتهای یک کتاب برای ۱۳ سال به بالا
کتاب «میک هارته اینجا بود» روایت فیبی از مرگ برادرش است. میکِ هشتساله در تصادف با دوچرخه جانش را از دست داده است. مادر، پدر و خواهرش هر یک به شکلی غمگین و سوگوار هستند. فیبی ضمن مرور خاطرات میک، رویارویی خود و والدینش با این حادثهی ناگوار را تعریف میکند.
پنجشنبه, ۳۰ مرداد
کتاب «پسری که آبرویش رفت» داستان«دیوید» است. نوجوانی که به نظر بعضی از همکلاسیهایش ترسو و بی دل و جرئت است. یک روز دیوید بر خلاف میل و برای اثبات خودش، در دزدیدن عصای یک پیرزن مشارکت میکند. پس از آن اتفاق او تصور میکند که نفرین شده است. هر اتفاقی که میافتد به نفرین نسبت میدهد اما چگونه میتواند به خودش و دیگران ثابت کند نفرینی در کار نیست و اعتماد به نفس از دست رفته را باز یابد؟
چهارشنبه, ۲۹ مرداد
کتاب «سیاسیا در شهر مارمولکها» داستان زندگی سیاوش پسربچهای دهساله است که از فقر، خشونت پدر و نبود مادر رنج میبرد و با خراب کردن پنالتی در یک مسابقهی مهم فکر میکند ناکافی و به درد نخور است. در یک اتفاق عجیب او به شهر مارمولکها میرود و متوجه میشود که باید در یک مسابقهی فوتبال سرنوشتساز شرکت کند.
چهارشنبه, ۲۲ مرداد
کتاب «35 کیلو امیدواری» داستان گرگوری است. او از مدرسه متنفر است و مدرسه برایش شکنجهای واقعی است. در مقابل گرگوری عاشق ساختن است و دوست دارد بیشترین زمان خود را در کارگاه پدربزرگش سپری کند. پدربزگش تنها فردی است که را میفهمد و به گرگوری کمک میکند شرایط زندگیاش را تغییر دهد.
چهارشنبه, ۱۵ مرداد
کتاب «زیبا صدایم کن» داستان زیبا دختر پانزده سالهای است که در موسسهای زیر نظر بهزیستی زندگی میکند. مادر معتادش ازدواج کرده و پدرش به سبب بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است. پدر زیبا به او میگوید که میخواهد روز تولد او کنارش باشد تا با هم جشن بگیرند. زیبا که گمان میکند حال پدرش بهتر است او را از آسایشگاه فراری میدهد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند.
چهارشنبه, ۸ مرداد
تیستو پسر کوچکی و خوشبختی است که در یک خانهی زیبا با پدر و مادری بینقص زندگی میکند. در هشت سالگی تیستو را به مدرسه میفرستند تا بعدها ادارهی کارخانه توپسازی پدرش را برعهده بگیرد. اما تیستو مدت زیادی در مدرسه دوام نمیآورد. پدرش تصمیم میگیرد تیستو را در روند طبیعی زندگی آموزش دهد. برای اینکار او را نزد استادهای مختلف میفرستند. یکی از این استادها باغبان خانهی تیستو است. او متوجه میشود تیستو انگشتان جادویی دارد و هر چیزی را لمس کند، گل و گیاهی از آن سبز میشود. تیستو با استفاده از ویژگی منحصربهفرد انگشتانش تغییرات زیادی در محیط اطرافش به وجود میآورد.
چهارشنبه, ۲۵ تیر
کتاب «خروسجنگی» داستان «جان کوکان» است که از کودکی خروسجنگی صدایش میزدند. او به این نام مستعار میبالد و خوشحال است که از خردسالی، هر چیزی را از سر راهش برداشته است. تا اینکه «پن وب» پسری که همسایهی اوست و تفاوتهای زیادی در شیوه زندگی، بازیهای مورد علاقه، روابط با والدین، غذا و ... با او دارد، زندگیاش را به چالش میکشد.
چهارشنبه, ۲۵ تیر
کتاب وحشی داستان بلو، پسر نوجوانی است که به تازگی پدرش را از دست داده است. او همچنین از آزارها و قلدری پسری به نام هاپر در عذاب است. مشاور مدرسه که دیدارهایی پیدرپی با بلو دارد، از میخواهد افکار، احساسها و دردهای خود را بنویسد. اما این کار برای بلو جالب نیست و به نظرش بعضی از احساسها، مانند غم از دست دادن پدر، را نمیتوان نوشت. او یک روز نوشتههایش را پاره میکند و دست به کار نوشتن داستانی پر از اشتباههای املایی میشود. داستانی به نام «وحشی».
چهارشنبه, ۱۸ تیر
کتاب شگفتی داستان اگوست پسر ده سالهای است که با یک ناهنجاری ژنتیکی و چهرهی غیرعادی متولد است. چهرهی نامتعارف و عملهای جراحی پیدرپی سبب شدهاند آگوست تا کلاس پنجم در خانه درس بخواند. سرانجام پدر و مادر او تصمیم میگیرند او را به مدرسهای خصوصی بفرستند. ورود او به مدرسه هیجانانگیز و در عین حال ترسناک است. او با ماجراها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند.
چهارشنبه, ۱۱ تیر
در کتاب «تابستان قوها»، سارا دختر نوجوانی است که با برادر، خواهر و عمهاش زندگی میکند. او تابستان چهاردهسالگیاش را پشت سر میگذراند و از خودش، خانوادهاش و همه چیز و همه کس ناراضی است. یک شب برادر سارا، چارلی، که دچار معلولیت ذهنی است، برای تماشای قوها از خانه بیرون میرود و گم میشود. سارا در جستوجوی او، افکار و احساسهای تازهای تجربه میکند که نگاه او را به زندگی تغییر میدهند.
شنبه, ۳۱ خرداد
کتاب «ماهی بالای درخت» به زندگی نوجوانی میپردازد که منزوی، غمگین و ناامید است. حضور یک معلم دلسوز زندگی او را دگرگون میکند و اینگونه آیندهای روشن برای او رقم زده میشود. در زیر چند فعالیت پیشنهادی برای این کتاب را میخوانید:
چهارشنبه, ۲۱ خرداد
کودکان برای آنکه هویت یابی کنند، باید بدانند از کجا آمده اند، چه گذشته ای دارند و گذشتگان برای آن ها چه میراثی به جا نهاده اند. کودکان تنها به کمک آگاهی از تاریخ خود می توانند مناسبات دنیای کنونی را درک کنند، بدانند که امروز از دیروز شکل گرفته است و از امروز برای ساختن آینده درس بگیرند.
دوشنبه, ۱۲ مرداد