کتاب های کودک و نوجوان
"پاییز بود. همه ی گل های باغ خشک شده بودند و دانه هایشان ریخته بود... گل قاصدک آهسته به دانه گفت: نترس، باد، خورشید و باران مراقب تو خواهند بود. خودت را رها کن. آن وقت خواهی دید..."
سه شنبه, ۱۶ فروردین
مون جادوگر داستان زنی جادوگر است که با عصای جادوییش شیطنت های بسیاری می کند. اما گاهی اوقات اوضاع به میل او پیش نمی رود و به خاطر این شیطنت ها مجبور می شود که جریمه های بسیاری بپردازد.
دوشنبه, ۲۳ اسفند
در جهان معاصر پیشبرد حقوق انسانی در عرصه های مختلف زندگی فردی و جمعی، مطالبه ایی همگانی است و به طور نسبی همه ی اقشار جامعه خواهان بهبود وضعیت انسانی خود هستند. در این فرآیند بهبود وضعیت افراد آسیب پذیرتر همانند کودکان و افراد معلول از اولویت بیشتری برخوردار است.
چهارشنبه, ۱۸ اسفند
در یک شب مهتابی که همهی خانواده در خواب و رویا فرو رفتهاند، کیت با صدای گربه از خواب میپرد: « میو، میو»
دوشنبه, ۱۶ اسفند
در کتاب «اگر تو بچه من بودی»، یکی از ویژگیهای جانوران، با زبان مهرآمیز مادرانشان و تصویرهای زیبای بزرگ، بیان شده است: شنای بچه سمورها، خواب زمستانی توله خرسها، آواز خواندن بچه گرگها رو به ستارهها و....
سه شنبه, ۱۰ اسفند
حامی پسری پانزده ساله است که با شروع جنگ و از دست دادن پدر، مادر، خواهر و برادرش با بی بی و دایی عباس به شهر قم مهاجرت می کنند. او احساس تنهایی می کند، همه به او به چشم غریبه ای جنگ زده نگاه می کنند، اما فقط او تنها نیست! حوری دختر نوجوان همسایه با وجود داشتن پدر و برادر باز هم تنهاست.
دوشنبه, ۹ اسفند
«ای – جی» در کلاس دوم دبستان درس میخواند. او پسری بامزه است که مرتب با صحبتهایش بچهها را میخنداند و سبب سرگرمی و شادی کلاس میشود. او عاشق بازیهای کامپیوتری و فوتبال است و معتقد است برای فوتبال احتیاجی به درس خواندن و مدرسه رفتن نیست. پس چه لزومی دارد این قدر به خودش زحمت بدهد.
دوشنبه, ۲ اسفند
کتاب ماه تی نی کلاه تی تی، مجموعه ای است از بازی - ترانه ها، شعر و نمایش است. نویسنده در آغاز کتاب سخنی در مورد متن کتاب دارد و از مربیان می خواهد با ابتکار خود و کمک کودکان بخش های گوناگون کتاب را در مهدهای کودک به اجرا در آورند.
یکشنبه, ۱ اسفند
بین "هیلاری" و "سارا-کیت" دوستی عمیقی پیدا می شود که عامل آن وجود خانه و دهکده جن ها در حیاط پشتی خانه سارا-کیت است. سارا-کیت دختر عجیب و مرموزی است که هیچ دوستی در مدرسه ندارد. بد لباس و تند خوست.
شنبه, ۲۳ بهمن
آنان پنج نفر بودند. پنج نوجوان، پنج دوست. هر کدام دو نام داشتند. نام اصلی و نامی که به مناسبتی روی یکدیگر گذاشته بودند: تقی (زمان)؛ رجب ( پینوکیو)؛ قاسم (تیمور)؛ هاشم (بز) و موسی (باد). داستان در روستایی پیش از انقلاب شروع می شود.
چهارشنبه, ۲۰ بهمن
کتاب «مهمانهای ناخوانده» بازنویسی یک قصه قدیمی است که بیشتر کودکان ایرانی این قصه را با نامهای «خانه مادربزرگه» یا «خاله پیرزن» شنیدهاند.
شنبه, ۱۶ بهمن
پدر و مادر خانه نیستند و حوصله ی جودی و پیتر سر رفته است. برای همین به پارک می روند. در پارک یک صفحه ی بازی پیدا می کنند؛ از آن بازی هایی که روی مقوا خانه هایی رسم شده است و بازیکن ها با انداختن تاس باید خانه ها را طی کنند. جودی و پیتر صفحه ی بازی را به خانه می برند.
سه شنبه, ۱۲ بهمن
قورباغه کوچولو، روباه قرمز، پروانه بنفش، گربه نارنجی، مار سبز، ماهی آبی و سگ سیاه و سفید را برای تولدش دعوت می کند. اما وقتی مهمان ها از راه می رسند مامان قورباغه پاک گیج می شود. روباه قرمز سبز است، پروانه بنفش زرد است، گربه نارنجی، آبی است، مار سبز، قرمز است، پرنده زرد، بنفش است، ماهی آبی، نارنجی است و سگ سیاه با لکه های سفید به رنگ سفید با لکه های سیاه است. قورباغه کوچولو به مامانش می گوید علتش این است که تو به آن ها به اندازه کافی نگاه نکرده ای.
یکشنبه, ۲۶ دی
"مرد بازرگان رفت و رفت از کوه و دشت گذشت تا به هندوستان رسید، هر چه داشت به سود فروخت و هر چه خواست به قیمت خرید. تحفه و سوغات فراوان در بار بست و وقت برگشت یاد خواهش و سفارش طوطی افتاد، بار و بنه وانهاد و رو به راه جنگل نهاد"
دوشنبه, ۲۰ دی
روزی روزگاری پشت کوه بازاری بود و توی بازار، یک بز، آش شله قلمکار می پخت و می فروخت. در همسایگی دکان بز، درختی بود تنها و غرغرو که مرتب سر بز غر می زد که چه طور با سروصدا بخوابد و با بوی چربی آش بیدار شود. اما بز برای این موضوع راه حل خوبی پیدا می کند که هم درخت از تنهایی بیرون بیاید و دست از غرغر کردن بردارد و هم مشتری هایش را از دست ندهد.
سه شنبه, ۱۴ دی
این کتاب، نخستین فرآورده ی بسته ی یادگیری پیش دبستانی طرح کودک – مربی و شامل ٥٠ قصه، ٧٩ شعر، ١٤ نمایشنامه ی تالیفی و ٨١ فعالیت هنری است.
چهارشنبه, ۸ دی
کتاب «چه خوب که هشت پا نیستی» درباره پسر کوچکی است که از انجام کارهای روزانه مانند لباس پوشیدن، مسواک زدن، خوابیدن، غذا خوردن و غیره خسته شده و وقتی شرایط بچههای حیوانات مختلف به شکلی فانتزی برایش در انجام هر کدام از این کارها تصور میشود، در آخر کتاب از اینکه خودش است حس خوب و رضایتبخشی پیدا میکند.
شنبه, ۴ دی
یکی بود یکی نبود. مرد فقیری بود که آه در بساط نداشت و به هر دری که میزد زندگیاش روبهراه نمیشد. شبی بعد از فکر کردن بسیار تصمیم گرفت برود و فلک را پیدا کند و علت این همه بدبیاری و بدبختی را از او بپرسد ... و بعد سفری را آغاز میکند تا معلوم شود زندگی پر از فرصت است و ناهشیاری در از دست دادن فرصتها نتایج سخت و بدی دارد.
چهارشنبه, ۱۷ آذر
«مگی» ١٢ ساله قادر است با بلند خواندن کتاب، شخصیت های داستان را از دنیای درونی به دنیای بیرونی بکشاند. این نیروی جادویی که از پدرش آموخته سبب دردسرهایی برای او و خانواده اش می شود. اما سرانجام با کمک همین قدرت بر یک شخصیت منفی کتاب که جان گرفته و قصد نابودی پدر و مادرش را دارد، پیروز می شود.
یکشنبه, ۱۴ آذر
یک بود یکی نبود، در کشور خرگوش ها خرگوشی زندگی می کرد که نه شاه بود که بهترین خوراک ها را بخورد، نه جادوگر که با کارهای عجیب و غریب روزگار بهتری را سپری کند. او تنها یک رعیت ساده بود که از صبح تا شب در کشتزارهای شاه زورگو و بداخلاق کار می کرد. اما چه کسی باور می کند که ناگهان سرنوشت خرگوش قصه از این رو به آن رو شود. حتی خودش هم باورش نمی شد!
چهارشنبه, ۱۰ آذر