چشمه

«یکی از سخت‌ترین چیزها در زندگی آن است که حرفی در دلت باشد و نتوانی آن را به زبان بیاوری!» ویکتور ولمر سوم پسری یازده ساله است که در ممفیس با مادر و پدرش زندگی می‌کند. او لکنت زبان دارد و در پرتاب توپ هیچ یک از هم سن و سال‌هایش به گرد پایش نمی‌رسند. از زمانیکه ویکتور پنج ساله بود مام برای مراقبت از او با آن‌ها زندگی می‌کند. مام صمیمی‌ترین دوست ویکتور در دنیاست، البته جز در مواقع توپ بازی که رت جایش را می‌گیرد. نام اصلی رت آرتور است، همه او را آرت صدا می‌زنند ولی ویکتور به او رت می‌گوید چون برایش راحت‌تر است. در روز آخر کلاس ششم، پرتاب شدید توپ بیسبال ویکتور، دهن رت را آش و لاش می‌کند. برای همین ویکتور تصمیم می‌گیرد در ماه ژوئیه که رت برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ‌اش به مزرعه می‌رود، کار روزنامه فروشی‌اش را انجام دهد. ویکتور در مسیر پخش روزنامه با افراد جدیدی در زندگی‌اش آشنا می‌شود.
سه شنبه, ۲۱ اردیبهشت
تعداد بچه هایی که عاشقانه منتظر رسیدن اولین روز کلاس اول دبستان هستند اندک است. کم تر بزرگ تری می تواند در اطرافش جمله ی «عاشق مدرسه رفتنم» را بشنود. انید بلایتون، نویسنده ی انگلیسی قرن بیستم، این بار شخصیتی آفریده است که مدرسه را کمی بیشتر از معمول دوست دارد. او در کتاب شرورترین دختر مدرسه مبصر می شود ماجرای «الیزابت» را ادامه می دهد؛ دختری که در قسمت اول کتاب «شرورترین دختر مدرسه» تقریبا همه ی کارهای خلاف مقررات مدرسه ی «وایتلیف» را انجام داده و سرانجام به آرامش رسیده بود.
چهارشنبه, ۱۲ آذر
جورج پسر نوجوانی که شیفته ی داستان ها و ماجراهای جنگ جهانی دوم و هواپیماهای بمب افکن نازی و تانک های غول پیکر ارتش خودی با اطلاعات زیادی درباره آن ها است. روزی او با اردوی مدرسه به موزه ی جنگ جهانی دوم می رود.
چهارشنبه, ۱ خرداد
موش و گربه ای در همسایگی هم زندگی می کنند. روزی هر دو اسیر می شوند؛ گربه در دام صیادی گرفتار می شود و موش هم در لانه اش. زیرا یک راسو و جغد به لانه اش نزدیک شده اند.
دوشنبه, ۲۵ دی
ما هم روزی روزگاری مجموعه ١٧ خاطره– داستان نوشته چند نویسنده، شاعر، مترجم، پژوهشگر است که بیشتر در زمینه ادبیات کودک فعالیت می کنند و خاطره ای را از دوران کودکی یا نوجوانی خود نقل می کنند.
شنبه, ۳ تیر
"کل ماتیوز" پانزده ساله دوران تبعیدش را در جزیره ای در آلاسکای امریکا می گذراند. او مجرم است همکلاسی اش "پیتر" را چنان با عصبانیت کتک زده و سر او را به زمین کوبیده که پیتر دیگر نمی تواند مانند یک انسان سالم راه برود و زندگی کند.
چهارشنبه, ۳۰ آذر
پسرک روز شنبه به ساحل می رود. موج دریا یک بطری را به ساحل می آورد و پسر آن را به خانه می برد. درون بطری هفت گیاه دیده می شود و او آن ها را در باغچه خانه اش می کارد. روز بعد، یکشنبه باز هم به ساحل می رود.
سه شنبه, ۱۵ شهریور
در خانه ی پسرک شش صندلی بود. صندلی اول و قدیمی ترین آن به پدر بزرگ تعلق داشت و به ترتیب صندلی های قدیمی و کمی قدیمی و قدیمی و خیلی نو و نو متعلق به سایر افراد خانواده یعنی مادر بزرگ، پدر، مادر، خواهرو برادر او بود. پسرک اجازه نداشت روی صندلی آنان بنشیند.
یکشنبه, ۶ شهریور
"کایرا" دختر نوجوان  یتیمی است که با پاهای کج متولد می شود و پس از مرگ مادرش می فهمد در دهکده ای که زندگی می کند طبق قوانین حاکم بر آن افراد معلول از حق زندگی کردن محروم اند. پدرش شکارچی ماهری بوده اما شایع است در یک حمله توسط جانورها در جنگل دریده و شکار شده است. کایرا نگران آینده است اما او هنرمند است و برخوردار از قدرتی بی نظیر و استثنایی در بافت پارچه با نخ های رنگی.
شنبه, ۵ شهریور
در یک بعد از ظهر تابستانی لاک پشت برای دیدن یک چیز قرمز قرمز قرمز با عجله در شهر به راه می افتد. گل های سرخ راکون، گیلاس های قرمز خرگوش، جوراب های قرمز بز، سقف خانه قرمز روباه و .... آن چیزی نیست که لاک پشت مشتاق دیدن است.
چهارشنبه, ۲۵ خرداد
بین "هیلاری" و "سارا-کیت" دوستی عمیقی پیدا می شود که عامل آن وجود خانه و دهکده جن ها در حیاط پشتی خانه سارا-کیت است. سارا-کیت دختر عجیب و مرموزی است که هیچ دوستی در مدرسه ندارد. بد لباس و تند خوست.
شنبه, ۲۳ بهمن
آنان پنج نفر بودند. پنج نوجوان، پنج دوست. هر کدام دو نام داشتند. نام اصلی و نامی که به مناسبتی روی یکدیگر گذاشته بودند: تقی (زمان)؛ رجب ( پینوکیو)؛ قاسم (تیمور)؛ هاشم (بز) و موسی (باد). داستان در روستایی پیش از انقلاب شروع می شود.
چهارشنبه, ۲۰ بهمن
"کوتوله‌ها قهرمان نیستند، بلکه اشخاصی حسابگرند که برای پول ارزش زیادی قایلند، بعضی از آنها حقه‌باز و خائن و افرادی بسیار بد هستند، بعضی نه، افرادی نسبتا خوب و شرافتمندند مثل تورین و گروهش، البته اگر انتظار شما از "خوب" زیاد بالا نباشد".
یکشنبه, ۱۳ دی
سامر از زندگی با عمه"می" و عمو "اب" لذت می برد. عمه می و عمو اب زمانی که هیچ کس سامر را نمی خواست او را به فرزندی پذیرفته بودند. اما با مرگ عمه می، همه چیز تغییر می کند. عمو اب که نتوانسته است با مرگ "می" کنار بیاید، بسیار غمگین است و سامر احساس می کند که کم کم عمو اب را هم از دست خواهد داد. سامر و عمو اب به پیشنهاد "کلتوس" برای یافتن کسی که بتواند با "می" ارتباط برقرار کند به سفری کوتاه می روند و پاسخ پرسش خود را می گیرند. این کتاب در سال ۱۹۹۲ برنده ی مدال نیوبری شده است.
یکشنبه, ۱۷ آبان
سالامانكا دختر سیزده ساله ی سرخ پوست، نمی تواند فقدان مادرش را بپذیرد و به همین دلیل پدربزرگ و مادربزرگش به مدت یك هفته او را با خود به سفر می برند، سفری بلند كه در آن سالامانكا قدم های مادرش را دنبال می كند، و در این سفر بلند است که تجربه ای عمیق و سازنده کسب می کند، تجربه ای درباره ی قضاوت کردن.
یکشنبه, ۱۰ آبان
زمان آغاز مدرسه ها است. موش هم می خواهد که همراه شما به مدرسه بیاید. او آنقدر هیجان زده است که نمی توانید به او "نه" بگویید. اما اگر یک موش رو به مدرسه ببرید ناچارید که ظرف غذا، کاغذ و مدادتان را به او بدهید، گنجه و حتی ساندویچ تان را با او قسمت کنید.
سه شنبه, ۵ آبان
خانواده‌ی کولی، دخترک سیزده ساله، تصمیم می‌گیرند دختر خود را شوهر دهند و او مثل تمامی دختران هندی باید خانواده‌اش را ترک کند. فقر، شرایط اجتماعی و آیین و رسومات دست‌ و پا گیر آن سبب می‌شود این دختر همسر پسری شود که به سبب بیماری حتی از خودش نیز کوچک‌تر به نظر می‌رسد و مدت کوتاهی نیز پس از ازدواج بمیرد. اما کولی که غیر از مصاحبتی کوتاه با همسرش نبوده است، باید مانند تمام بیوه‌های هندی پس از مرگ شوهر با خانواده‌ی شوهرش زندگی کند.
سه شنبه, ۵ آبان
"باستیان" پسرک چاق ده یازده ساله که برای فرار از دست مسخره شدن از سوی همکلاسی‌هایش به کتابفروشی آقای "کوراندر" پناه برده، متوجه می‌شود نه تنها آقای کوراندر بچه‌ها را دوست ندارد بلکه آن‌ها را موجوداتی پر سر و صدا می‌داند که همه چیز را خراب می‌کنند، اما باستیان از هنگام ورود به کتابفروشی به کتابی خیره شده که انگار نیروی جاذبه دارد و او را بدون مقاومت به سوی خود می‌کشد.
پنجشنبه, ۲۸ خرداد
گورکن گفت: "وزغ خودخواه و سبک سر باز هم دچار غرور ثروتش شده و قصد دارد باز هم ماشیش را عوض کند.  باید مدتی با او زندگی کنیم تا او را سر عقل بیاوریم." داستان "باد در شاخه های بید" داستان ماجرا جویی های سرخوشانه ی وزغ، موش آبی، موش کور و گورکن و بازی و شیطنت آنها در میان قایق ها و لذت بردن از خوراکی های خوشمزه و ماجراجویی در وایلدوود است.
یکشنبه, ۲۷ بهمن
کتابی شامل پنج داستان کوتاه، مصور و فانتزی حیوانات است که به موضوع دوستی، گذشت و طبیعت می پردازد. شخصیت های داستانی قورباغه و وزغ، با یکدیگر تجربه های متفاوتی را از سر می گذرانند و پس از اندک زمانی ویژگی های شخصیتی هریک به طور غیرمستقیم و ظریف آشکار می شود.
جمعه, ۱ آذر