چشمه

تیلیِ کتاب تیلی و تانک فیل کوچولویی است که در یک گردش صبحگاهی در جنگل چیز عجیب و غریبی می‌بیند که مانند خودش خرطوم و دم دارد اما رنگ‌اش سبز است.
شنبه, ۲۱ اردیبهشت
کمتر کسی پیدا می‌شود که از نام کتاب «معلم من یک هیولاست!» تعجب کند. دانش‌آموزانی در همه جای دنیا پیدا می‌شوند که معلم‌شان را دوست نداشته باشند و او را خیلی ترسناک ببینند مانند بابی در این کتاب!
سه شنبه, ۱۷ اردیبهشت
گربه بازیگوش کتاب «بازگشت چستر!» باز هم اجازه نمی‌دهد که ملانی داستان‌اش را بنویسید. با ماژیک قرمزی که دست‌اش است همه جای کتاب می‌نویسد، داستان را تغییر می‌دهد، حتی روی جلد هم نام نویسنده و تصویرگر را خط زده که یعنی این کتاب برای ملانی وات نیست!
چهارشنبه, ۱۱ اردیبهشت
گربه بازیگوش کتاب «چستر!» با ماژیک‌اش از روی جلد به خواننده لبخند می‌زند و شیطنت او را در پایین جلد می‌بینیم که نام نویسنده و تصویرگر کتاب را خط زده و نام خودش را نوشته.
سه شنبه, ۱۰ اردیبهشت
فکر می‌کنید در کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد» اتفاقی خوبی می‌افتد یا بد؟ پسرک کتاب، فوتبال را بیش‌تر از ترن هوایی، شیرجه زدن در آب و پرواز با سورتمه از تپه‌های برفی دوست دارد.
یکشنبه, ۲۵ فروردین
کمک! کمک! نیکی خواب بدی دیده است؛ خواب چند گرگ بدِ گنده‌ ترسناک. کمک! کمک! خواهرها و برادرهای نیکی هم از گرگ‌ها می‌ترسند. صبر کنید بچه‌ها! مامان‌خرگوش همین‌جاست و همه‌ گرگ‌ها و خواب‌های بد را فراری می‌دهد. حالا می‌توانید راحت و آرام بخوابید. والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در کتاب «نیکی و گرگ‌های بد گنده» ترس از تاریکی و کابوس‌های شبانه را دست‌مایه‌ی داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ بچه‌خرگوشی را به تصویر می‌کشد که از تاریکی اتاق می‌ترسد و کابوس چند گرگ بدجنس را می‌بیند.
شنبه, ۲۲ دی
خرگوش‌کوچولو توی اتاقش تنهاست و از تنهایی خوابش نمی‌برد. او می‌خواهد در خانه‌ دوستانش بخوابد؛ اما نمی‌تواند. سنجاب نصفه‌شب بلوط می‌خورد، راسو بوی بدی می‌دهد، جوجه‌تیغی تیغ پرتاب می‌کند، خرس خروپف می‌کند و جغد شب‌ها نمی‌خوابد. خرگوش‌کوچولو فکر می‌کند: «بهترین جا اتاق خودم است، تخت‌خواب خودم.» کارول رات نویسنده‌ کتاب‌های کودکان در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی‌برد» دغدغه‌ تنهایی را دست‌مایه‌ داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین داستان خرگوشی را به تصویر می‌کشد که به خاطر تنهایی‌اش ناراحت است و دنبال جایگزین‌هایی برای این تنهایی‌ست. اما در نهایت با تجربه‌ موقعیت‌ها و مسائل مختلف، دیدگاه متفاوتی نسبت به تنهایی پیدا می‌کند.
دوشنبه, ۲۶ آذر
باران می‌بارد و نیکی و خواهرها و برادرهایش توی خانه گیر افتاده‌اند. حوصله‌ی همه سر رفته. پس کی این باران تمام می‌شود؟ نیکی فکر خوبی دارد؛ سفر! سفر به کویر یا به کوهستان یا به جنگل یا حتی به فضا. صبر کن نیکی ! ببین باران بند آمده! حالا می‌توانید حسابی ماجراجویی کنید. والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در «نیکی و روز بارانی» خلاقیت و خیال‌پردازی را دست‌مایه‌ داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ بچه‌خرگوشی را به تصویر می‌کشد که خیالش هیچ حد و مرزی ندارد و خواهر و برادرهایش را هم در تصویرهای رنگی و خیالی همراه می‌کند.
یکشنبه, ۱۸ آذر
مولی دوست دارد به شهر بازی برود، آن‌جا همراه با دوستانش خیلی خوش می‌گذرد. با‌هم به اتاق خنده می‌روند، سوار چرخ‌وفلک می‌شوند، اسب‌سواری می‌کنند و نمایش عروسکی می‌بینند. راستی، مولی یک سکه دارد می‌تواند برای خودش و دوستانش بادکنک بخرد. چه خوب! مولی دوستان‌ زیادی دارد و باید چند‌تا... ای وای! مولی کجا رفت؟ والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در «روزی که مولی پرواز کرد!» به بهترین و ظریف‌ترین شکلِ ممکن عشق، دوستی و نیکی کردن به دیگران را دست‌مایه‌ داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ موش کوچولویی را به تصویر می‌کشد که دوست دارد با هدیه‌ای کوچک تک‌تک دوستانش را خوشحال کند.
شنبه, ۱۷ آذر
تولد مامان‌خرگوش است و همه‌ی بچه‌خرگوش‌ها برای مامان هدیه‌ درست کرده‌اند؛ همه به‌جز نیکی. مامان می‌پرسد: «پس نیکی کجاست؟» صبر کن مامان‌خرگوش! نیکی دارد به یک هدیه‌ی مخصوص فکر می‌کند. والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در «نیکی و هدیه‌ی هیجان‌انگیز تولد» خلاقیت و خلاق بودن را دست‌مایه‌ داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ بچه‌خرگوشی را به تصویر می‌کشد که در موقعیتی که دیگران از او پیشی گرفته‌اند برای هدیه دادن و خوشحال کردنِ مامان‌خرگوشه، او در آرامش به خیال و خلاقیت‌اش فرصت ریشه دواندن می‌دهد و در اندیشه‌ یک هدیه‌ی مخصوص است.
چهارشنبه, ۱۴ آذر
وقت خواب است، اما بره‌کوچولو مامانش را پیدا نمی‌کند؟ پس کی امشب او را می‌خواباند؟ خانم‌گاو می‌گوید: «من... من... نگران نباش! بلدم چه‌طور شب‌به‌خیر بگویم.» اما نه، این‌طوری نیست! نه خانم‌گاو می‌تواند بره‌کوچولو را بخواباند، نه خانم‌گربه و خانم‌اسب و بقیه‌ی حیوانات مزرعه. فقط مامان‌گوسفند بلد است چه‌طور به بره‌کوچولو شب‌به‌خیر بگوید.
دوشنبه, ۱۲ آذر
انگار روز خوبی برای فکر کردن نیست! مولی نمی‌تواند شعر بنویسد و دوستانش، خرگوشی و غازی و قورقوری و پیگی، ایده‌ خوبی برای هدیه‌ تولد لاکی ندارند. اما یک فکر خوب از راه می‌رسد! آن‌ها با‌هم کار می‌کنند و بهترین هدیه را برای دوستشان می‌سازند؛ یک هدیه‌ خیلی خیلی مخصوص. والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در کتاب «چه فکر خوبی، مولی!» ضرورت هم‌فکری و مشارکت را دست‌مایه‌ داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین داستان شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشد که تصمیم دارند به مناسبت تولد دوستشان، بهترین هدیه‌ دنیا را به او بدهند اما با یک مانع بزرگ رو به رو هستند: هیچ ایده‌ای ندارند!
یکشنبه, ۱۱ آذر
کتاب «هشت پای گیگیلی» داستانِ هشت‌پای منحصر به فردی‌ست که علاقه‌ی زیادی به قلقلک دادن موجودات دیگر و خنداندن‌شان دارد.
دوشنبه, ۱۴ آبان
کتاب «ماهی بی‌قرار» داستان بچه‌ماهی پرانرژی و بازیگوشی به نام تیدلر است که هیجان کشفِ جهان اطراف‌اش را دارد. کنجکاوی‌های تیدلر و سوال‌های بی‌انتهایش او را درگیر ماجراهایی می‌کند.
یکشنبه, ۱۳ آبان
کتاب «کوسه‌ی خندان» داستان کوسه‌ای است که در خندیدن بسیار سخاوتمند است و این منحنی دوست‌داشتنی را از هیچ کسی دریغ نمی‌کند. پس چرا وقتی لبخند می‌زند همه پا به فرار می‌گذارند؟
شنبه, ۱۲ آبان
کتاب «خرچنگ دست‌وپا چلفتی» داستان خرچنگی‌ست که چنگال‌های تیزی دارد و همین چنگال‌ها برایش دردسرهای زیادی درست می‌کند، تا جایی که از گروه دوستان طرد می‌شود و آرزو می‌کند کاش موجود دیگری بود یا دست‌ها و بازوهای دیگری داشت.
چهارشنبه, ۹ آبان
کتاب «دشمن» در فضایی انتزاعی آغاز می‌شود؛ در جهانی سفید و تُهی، با دو گودال، سربازهایی تنها و پناه گرفته در آن‌ها و جمله‌ای تکان‌دهنده «جنگ ادامه دارد...».
یکشنبه, ۲۵ شهریور
در میانه دهه شصت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتابی منتشر کرد با نام «درسی برای گنجشک» نوشته زکریا تامر که مصطفی رحماندوست آن را به شعر ترجمه کرده بود. این شعر ساده و زیبا بسیار دل‌نشین و مورد پسند کودکان بود، برای همین، درسی برای گنجشک تا میانه دهه هفتاد به ۹ چاپ رسید. حالا اثر دیگری از این نویسنده عرب با عنوان کتاب «داستان های رندا» منتشر شده است و حکایت‌های این کتاب هم مانند درسی برای گنجشک ساده و زیباست.
یکشنبه, ۱۱ شهریور
داستان « الدورادو » ماجرای مهاجرانی را نقل می‌کند که در جست‌وجوی سعادت و به قیمت دست شستن از زندگی، برای رسیدن به سرزمین رویایی، هرگونه رنج و سختی را به جان می‌خرند. تب مهاجرت و رویای زندگی در اروپا، زنان و مردان بسیاری را وا می‌دارد که در رویارویی با مرگ، بیماری، تشنگی، گرسنگی و برای حفظ بقا، هویت و منش انسانی خود را از دست دهند و به شنیع‌ترین اعمال دست بزنند.
یکشنبه, ۸ بهمن
کتاب « خانواده‌ من و بقیه‌ حیوانات » با الهام از خاطرات نویسنده آن، «جرالد دارل» از ۵ سال زندگی در جزیره‌ کورفوی یونان نوشته است. در میان این خاطرات، علاقه فراوان نویسنده به طبیعت و جانوران بسیار مشهود است.
دوشنبه, ۶ شهریور