فهرست کتاب های ترجمه شده برای نوجوانان ۱۳ سال به بالا
<p>در این صفحه کتابهای فهرست کتاب های ترجمه شده برای نوجوانان ۱۳ سال به بالا آورده شده است.</p>
<p dir="RTL">در سالهای راهنمایی و دبیرستان نوجوانان استقلال فکری بیشتری نسبت به قبل دارند. آنها با گروههای همسن خود ارتباط خوبی دارند اما با پدر و مادر ممکن است اختلاف نظر داشته باشند و این امر باعث ناسازگاری بین نوجوان و پدر و مادر شود.</p>
<p dir="RTL">از آنجا که در این سن، نوجوانان قدرت تحلیل و بررسی مسائل را دارند، از رویارویی با آثار پیچیده و دشوار لذت میبرند. جامعهپذیری و مسئولیتپذیری از دیگر ویژگیهای نوجوانان در این سن است بنابراین کتابهایی با این مضمون میتواند به رشد شخصیتی نوجوانان کمک کند.</p>
"من بهترین چیزم را به وطنی که دوستش دارم، دادم و اشگ نریختم تا او به جنگ برود و دفاع کند. این عزیز ترین فرد همسر من است ..." این عبارتی است که خانم "مارچ" در هنگام زخمی شدن شوهرش به دختران نگران خود یعنی "مگ"، "جو"، "ایمی" و "بت" بیان می کند. دختران جوان در غیاب پدر، فقر، نداری، بیماری، تنهایی و... را تحمل می کنند اما هرگز از پا نمی افتند و با قدرت به کسب علم، هنر، کار، مهارت های زندگی و دلداده گی می پردازند.
یکشنبه, ۸ آذر
خورشید روی سبزه ها و درخت های درهم تنیده ی "باغ مخفی" می تابید. این نامی بود که "مری" روی باغ گذاشته بود. این اسم را دوست داشت و وقتی بین دیوارهای قدیمی و زیبای آن تنها می گذشت و کسی نمی دانست او کجاست، بیشتر لذت می برد. تقریبا مثل دور بودن از دنیا بود و رفتن به یک جای افسانه ای. مری تصمیم گرفته بود راز وجود باغ مخفی را برای خود نگه دارد اما...
سه شنبه, ۳ آذر
هیچ کس "اسکروچ" خسیس و دمدمی مزاج را دوست ندارد. او نه کارفرمای خوبی است و نه دوست، همسایه و فامیل خوبی. در آستانه یک شب کریسمس که همه گرداگرد هم هستند و لحظه های شادی را با هم سپری می کنند، او تنهاست و از این تنهایی او را گریزی نیست. سبب بی کسی اش شیوه ی زندگی و تفکر اوست.
یکشنبه, ۱ آذر
سامر از زندگی با عمه"می" و عمو "اب" لذت می برد. عمه می و عمو اب زمانی که هیچ کس سامر را نمی خواست او را به فرزندی پذیرفته بودند. اما با مرگ عمه می، همه چیز تغییر می کند. عمو اب که نتوانسته است با مرگ "می" کنار بیاید، بسیار غمگین است و سامر احساس می کند که کم کم عمو اب را هم از دست خواهد داد. سامر و عمو اب به پیشنهاد "کلتوس" برای یافتن کسی که بتواند با "می" ارتباط برقرار کند به سفری کوتاه می روند و پاسخ پرسش خود را می گیرند.
این کتاب در سال ۱۹۹۲ برنده ی مدال نیوبری شده است.
یکشنبه, ۱۷ آبان
سالامانكا دختر سیزده ساله ی سرخ پوست، نمی تواند فقدان مادرش را بپذیرد و به همین دلیل پدربزرگ و مادربزرگش به مدت یك هفته او را با خود به سفر می برند، سفری بلند كه در آن سالامانكا قدم های مادرش را دنبال می كند، و در این سفر بلند است که تجربه ای عمیق و سازنده کسب می کند، تجربه ای درباره ی قضاوت کردن.
یکشنبه, ۱۰ آبان
خانوادهی کولی، دخترک سیزده ساله، تصمیم میگیرند دختر خود را شوهر دهند و او مثل تمامی دختران هندی باید خانوادهاش را ترک کند. فقر، شرایط اجتماعی و آیین و رسومات دست و پا گیر آن سبب میشود این دختر همسر پسری شود که به سبب بیماری حتی از خودش نیز کوچکتر به نظر میرسد و مدت کوتاهی نیز پس از ازدواج بمیرد. اما کولی که غیر از مصاحبتی کوتاه با همسرش نبوده است، باید مانند تمام بیوههای هندی پس از مرگ شوهر با خانوادهی شوهرش زندگی کند.
سه شنبه, ۵ آبان
"ایندیا" تازه به فروشگاه مواد غذایی "وین دیکسی" رسیده بود که مشاهده کرد یک سگ گنده زشت که معلوم بود حال و روز خوبی ندارد، کل فروشگاه را به هم ریخته و حالا با زبان آویزان، روبروی او ایستاده و به او لبخند میزند. بدینترتیب این سگ عجیب، اولین دوست ایندیا در خانه جدیدشان بود؛ دوستی که در مقایسه با دوستان بعدیاش چندان هم عجیب و غریب نبود!
پنجشنبه, ۳۰ مهر
دیگر همه مردم جزیره "هیکورو" می دانستند که "مافاتو" از دریا می ترسد. اگرچه ترس "مافاتو" از دریا، دلیل قابل قبولی داشت، ولی این مانع از آن نمی شد که همسالانش وی را به خاطر این ترس، مسخره نکنند. مافاتو هیچ دوستی نداشت و مجبور بود در خانه بنشیند و تور ماهیگیری ببافد. تا آنکه یک روز، مافاتو بی هیچ سلاحی به ترسش حمله کرد و ...
سه شنبه, ۲۸ مهر
اودیسه، اسطوره ای حماسی است که در ابتدا توسط هومر، خواننده و نوازنده ی نابینا، در قرن هشتم پیش از میلاد به صورت شعر و ترانه نوشته شده و اکنون بازنویسی آن به صورت نثر در دست ماست.
شنبه, ۴ مهر
آقای «ویلی وانکا» در داستان کتاب «چارلی و کارخانه شکلاتسازی»، شیرینیسازی مشهور و صاحب بزرگترین کارخانهی شکلاتسازی است که تصمیم دارد با قرار دادن پنج بلیط طلایی در شکلاتهایش، فقط و فقط به پنج بچه اجازه دهد از کارخانهی عجیب او دیدار کنند و آنقدر به آنها شکلات و آبنبات بدهد که تا پایان عمرشان تمام نشود.
سه شنبه, ۲۴ شهریور
خود «گرگوری» هم دیگر خسته شده بود؛ مدرسه که واقعا مزخرف بود، نه چیز بدردبخوری به آدم یاد میدهند و نه استعدادهای آدم را درک میکنند. از آن طرف، در خانه هم هر روز و هر روز دعوای پدر و مادرش را بخاطر نمرههای درسی افتضاحش میدید. بعد از اتفاقی هم که برای بهترین دوستش، پدربزرگ، رخ داد گرگوری دیگر کاملا ناامید شده بود. اما مدرسه جدیدش باب میلش بود و پدربزرگ هم ...
پنجشنبه, ۱۲ شهریور
الیزابت آلن یک دختر لوس و ننر است. رفتار بد و غیر قابل تحملش پرستارش را فراری می دهد. در نتیجه پدر و مادر او را به مدرسه شبانه روزی می فرستند. الیزابت تصمیم می گیرد با بدرفتاری، سرپرستان مدرسه وادار کند که او را به خانه بازگردانند. اما در میانه ی ترم اول او می فهمد که چقدر تنها است و این آغاز تحول اوست.
"شیطون ترین دختر مدرسه" نام نخستین کتاب از مجموعه ی شیطون ترین دختر است که انید بلایتون از نویسندگان موفق قرن بیستم در دهه ی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ نوشته است. بلایتون نزدیک به ۷۵۰ داستان برای کودکان نوشته است. داستان های او برای علاقه مند کردن کودکان به کتابخوانی بسیار مناسب است.
دوشنبه, ۹ شهریور
برخی از داستان ها به مرتبه ای می رسند که فرهنگ ساز می شوند و بخشی از فرهنگ بشری را می سازند. شازده کوچولو یکی از این داستان ها است. "شازده کوچولو" کتاب قرن فرانسه شناخته شده است و یادمان باشد که فرانسه در سده بیستم یکی از سه کشور فرهنگ ساز جهان بوده است.
سه شنبه, ۲۷ مرداد
آرمان پیرمردی فقیر و ولگرد و بیخانمان است که زیر یکی از پلهای پاریس زندگی می کند و تمام دارایی او در یک گاری خلاصه میشود که با خود به اینجا و آنجا میکشاند و هرچه گیرش میآید درونش میریزد. آرمان دوستانی دارد که پبشنهاد کار به او دادهاند ولی ...
سه شنبه, ۲۷ مرداد
روبرتا، پیتر و فیلیس مجبور هستند به همراه مادر خانه خود را ترک کنند و در یک خانه ی کوچک نزدیک راه آهن زندگی کنند، چون اتفاق ناخوشایندی برای پدر رخ داده است. مادر ترجیح می دهد که بچه ها چیزی از ماجرا ندانند اما بچه ها پس از ماجراهای مختلف از این راز با خبر می شوند و ...
شنبه, ۲۴ مرداد
زندگی بزرگراهی است با تمام شادی ها، غم ها، توقف ها و جنبش ها و حرکت ها و بزرگراه عامل دور شدن انسان از طبیعت و فاصله بین عناصر طبیعت نیز است. شاعر با زبانی شاعرانه با صحنه پردازیهای هنرمندانه به سادگی و زیبایی، بیمهری، خشونت، سختی و سنگدلی تکنولوژی را به تصویر کشیده است و اسارت، انسان را در قفس زندگی ماشینی به خوبی بیان میکند.
پنجشنبه, ۱ مرداد
"بعضی وقتها روز در حالی شروع میشود که منتظر هیچ چیز نیستی، و همه چیز بد و بدتر میشود، زندگیات سیاه میشود و هیچکس درکت نمیکند..." اگر افرادی شاد و به دور از حس تنهایی، افسردگی و غم هستید، خواندن این کتاب به شما توصیه نمیشود. اما اگر روزهایی در زندگی تان هست که از خواب بر خاسته و عمیقاً غمگین و ناامید بودهاید این کتاب را حتماً بخوانید/ ببینید.
چهارشنبه, ۲۴ تیر
وقتی ویلبر به دنیا آمد یک خوک زردنبو و لاغر بود برای همین آقای ارابل صاحب او تصمیم گرفت او را سر به نیست کند چون یک چنین خوکی دردسر ساز است. اما فرن، دختر آقای ارابل با خواهش و البته گریه فراوان پدرش را راضی کرد که در تصمیمش تجدید نظر کند.
یکشنبه, ۲۱ تیر
«برادلی چاکرز» مزخرفترین بچه مدرسه بود، یک هیولای تمام عیار. هیچ چیز به اندازه تنبیه شدن او، بچههای دیگر را خوشحال نمیکرد. او در کلاس «خانم ایبل» در ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر مینشست، چون دیگر عقبتر از آنجا جایی برای نشستن او نبود؛ تا اینکه «کارلا» به مدرسه آنها آمد ... و برادلی تبدیل به دوست داشتنیترین پسر مدرسه شد.
جمعه, ۱۲ تیر
"باستیان" پسرک چاق ده یازده ساله که برای فرار از دست مسخره شدن از سوی همکلاسیهایش به کتابفروشی آقای "کوراندر" پناه برده، متوجه میشود نه تنها آقای کوراندر بچهها را دوست ندارد بلکه آنها را موجوداتی پر سر و صدا میداند که همه چیز را خراب میکنند، اما باستیان از هنگام ورود به کتابفروشی به کتابی خیره شده که انگار نیروی جاذبه دارد و او را بدون مقاومت به سوی خود میکشد.
پنجشنبه, ۲۸ خرداد